(Minghui.org) در گذشته بارها اقدام به ازبر کردن جوآن فالون کردهام، اما هرگز بهقدر کافی پایدار نبودم تا در این کار موفق شوم. اخیراً با خواندن یک مقاله تبادل تجربه، تشویق شدم و تصمیم گرفتم یک بار دیگر آن را امتحان کنم.
این بار هدف بسیار روشنتری در ذهنم داشتم؛ اینکه جذب فا شده و با آن یکی شوم.
بهمنظور ازبین بردن مداخله ناشی از افکار مزاحم، هر روز سهمیه مشخصی از کتاب را بارها میخواندم، بدون اینکه آن را ازبر کنم. اگر ذهنم از فا منحرف میشد، ازطریق خواندن مکرر همان بخش با صدای بلند یا آهسته، آن را خنثی میکردم.
همچنین متوجه شدم که ازبر کردن فا، فرستادن افکار درست، ازبین بردن مداخله و روشنگری حقیقت به شدت باهم درارتباطند.
در روند ازبر کردن فا مداخلهای ظاهر شد؛ مداخلهای مانند کابوس و هجوم حشرات به منزلم. میدانستم اینها تاکتیکهای نیروهای کهن هستند تا مرا بترسانند و از مطالعه فا بازدارند. بهتدریج توانستم بر این مداخله غلبه کرده و بسیاری از وابستگیهایم را رها کنم.
اهریمن خوابآلودگی
قبلاً هنگام مطالعه فا، احساس خستگی میکردم و گاهی اوقات چرت میزدم. نمیتوانستم متمرکز شوم و حتی نمیتوانستم یک فصل از جوآن فالون را از ابتدا تا انتها در یک نشست بخوانم. پس از اینکه ازبر کردن فا را شروع کردم، درنهایت متوجه شدم که خوابآلودگی شکلی از مداخله است. ازاینرو موقع خواندن فا میایستادم.
با گذشت زمان، توانستم بهتر تمرکز کنم. توانستم با روحیهای بالا و پرانرژی در فعالیتهای روشنگری حقیقت شرکت کنم. کمکم ترسم را رها کردم. حتی بهاندازه کافی شهامت پیدا کردم تا تابلوهای افتراءآمیزی که حکومت چین نصب کرده بود را بردارم.
رها کردن احساسات بشری
مسیر تزکیهمان به پایان نزدیک میشود. هر زمان درباره آن فکر میکردم، فوریتی را احساس میکردم، چراکه هنوز به هدفم درخصوص حفظ کردن کامل فا جامه عمل نپوشاندهام.
با خودم فکر میکردم: «چقدر حیف است اگر زندگیام تمام شود و به این هدف نرسیده باشم. موجودات بیشماری در جهان آرزو دارند فا را کسب کنند، اما آنها رابطه تقدیری با فا ندارند.»
درحالی که ارزش فا، خوشبختی بزرگم درخصوص کسب فا و برعهده داشتن مسئولیتم را بهطور کامل درک میکردم، فکر میکردم آن یک جنایت محسوب میشود اگر وابستگیهای بشری را رها نکنم و همچنان آنها را نگهدارم. دلتنگی یا نگرانی درباره فرزندانم اصلاً فایدهای برایم نداشت. برعکس، آن صرفاً وقت گرانبهایم را تلف میکرد و مرا به درون منجلابی از دلهره بیهوده، اضطراب و اندوه میکشاند. مطالعه و ازبر کردن فا گنجینههای واقعی هستند.
با فای جهان در قلبم، بهنظر نمیرسد هیچ چیز در این دنیای بشری فراتر از تواناییام باشد.
رها کردن میل به چیزهای مادی
من معتاد به خرید بودم، وابستگی به غرور داشتم و خرید کردن نیز به احساس تنهاییام کمک میکرد. آن باعث میشد تمام درآمد ماهانهام را خرج کنم و درحد بخور و نمیر پولی داشته باشم.
حتی مردم عادی درک میکنند که فرد نمیتواند هر آنچه دلش میخواهد را بخرد. ذهنم با این چیزها پر بود: چه لباسی بخرم، چه کفشی با سلیقهام مناسب است، یا کدام مبل با فلان اتاق در منزلم هماهنگی دارد. دچار بیخوابی شده بودم و نمیتوانستم در کار روزانهام متمرکز باشم، چه برسد به تمرکز در مطالعه فا.
پس از شروع به حفظ کردن فا، توانستم وابستگی به خرید کردن را رها کنم. بهطوریکه شینشینگم رشد کرد و برای کنترل و محدود کردن امیالم نیاز نداشتم به استدلالهای مردم عادی متوسل شوم. درعوض، صرفاً دیگر میلی نداشتم یا حتی به خریدن چیزهای مادی فکر نمیکردم.
نیکخواهی برای سایرین
سرپرستم معمولاً عادت داشت که نسبت به سرپرستان خود مطیع باشد اما نسبت به زیردستان خود تحکم کند و اغلب نسبت به من نیز این رفتار را داشت. او قبلاً در مقابل همکارانم مرا تحقیر میکرد.
از زمانی که شروع به ازبر کردن فا کردم، توانستم نقاط قوتش را ببینم و از دیدگاهی مثبت به او نگاه کنم. نگرشِ او نیز درباره من به مقدار زیادی بهبود یافت.
از آغاز امسال، احساس میکنم در تزکیهام تاحد زیادی رشد کردهام. میتوانم به درون نگاه کنم، مشکلاتم را پیدا کرده و آنها را اصلاح کنم. وابستگیام به شهوت ضعیف شده است و بسیاری از روابط ناخوشایندم بهتر شدهاند. بخش زیادی از این پیشرفتها نتیجۀ ازبر کردن فا هستند.
استاد در کنارم بودهاند و به من کمک کردهاند تا در مسیر تزکیهام رشد کنم. نمیتوانم بگذارم تلاشهای استاد هدر بروند. باید بهسختی کوشش کنم تا مأموریتم را به انجام برسانم.