(Minghui.org) وبسایت مینگهویی «اطلاعیه: فراخوان ارسال آثار برای گرامیداشت روز جهانی فالون دافا 2017» را در اواخر فوریۀ امسال منتشر کرد. درحالیکه 13 آوریل، پایان مهلت ارسال آثار، بهسرعت نزدیک میشود، میخواهم همتمرینکنندگان را تشویق کنم که قلمهای خود را بردارند و تجربیات تزکیۀ خود را بنویسند. تجربهام به من میگوید که نوشتن دربارۀ سفر تزکیهمان نهتنها به ما کمک میکند که وابستگیهای پنهان عمق وجودمان را ببینیم و ازبین ببریم، بلکه ما را قادر میسازد تا در حین کمک به یکدیگر در نهایی کردن مقالات تبادل تجربهمان، از همتمرینکنندگان یاد بگیریم. بهطور کلی این روندی است که منفعت بسیار زیادی به تزکیهمان میرساند. متوجه شدهام که وقتی با تضادها روبرو میشوم، میتوانم آرام بمانم.
برای مثال، دیشب با همسرم برسر هزینههای عروسی دخترمان بحث میکردم. بااینکه من مخالف بودم، اما آرام باقی ماندم. در گذشته، از شدت خشم منفجر میشدم.
امروز صبح وقتی ناگهان شعر معلم «در دائو» (هنگ یین) به ذهنم آمد، احساس دلگرمی بسیار زیادی کردم:
حاضر، اما قلب جاي ديگري است—
در هماهنگي كامل با دنيا.
نگاه كردن، اما اهميت ندادن به ديدن—
رها از توهم و وسوسه.
گوش كردن، اما اهميت ندادن به شنيدن—
ذهني به سختي برآشفته.
خوردن، اما اهميت ندادن به چشيدن—
دهاني رهاشده از وابستگي.
انجام دادن، اما بدون درطلب بودن—
پيوسته در دائو مستقر.
آرام، اما بدون هيچ فكري—
شگفتي واقعي ميتواند ديده شود.
تشویق همتمرینکنندگان
سال گذشته وقتی اطلاعیۀ «فراخوان ارسال مقاله برای سیزدهمین فاهویی چین در وبسایت مینگهویی» را برای ارسال تبادل تجربیات دیدم، از هر تمرینکنندهای که میدیدم میپرسیدم: «کنفرانس فا بهزودی آغاز میشود. آیا قصد دارید مقالهای ارسال کنید؟»
برخی از آنها میگفتند که نمیدانند چگونه مقالهای بنویسند. میگفتم: «میتوانم کمک کنم.»
برخی میگفتند که مطلب زیادی برای نوشتن ندارند. میگفتم: «معلم به این نگاه نمیکنند که چهقدر مقاله طولانی است یا چهقدر خوب نوشته شده است. این دربارۀ قلب و خلوص نیت شماست.»
من هم شروع به نوشتن مقالۀ خودم کردم، اما نمیدانستم از کجا شروع کنم. مدت زیادی نشستم و بعد ناگهان ایدهای به ذهنم خطور کرد. هرچه به ذهنم آمد را مینویسم و بعد ساختار آن را مرتب میکنم. خیلی زود مقالهام آماده شد.
در حین نوشتن، متوجه شدم که بهراحتی میتوانم توسط سایر افراد برانگیحته شوم. روند نوشتن مقاله به من کمک کرد که این مادۀ بد در ذهنم را ازبین ببرم. پس از آن بسیار خوشحال بودم.
وقتی به دیدن سایر تمرینکنندگان رفتم تا روند پیشرفت آنها را ببینم، آنها همیشه آنجا حضور داشتند. چندین بار درست بعد از اینکه آنها به خانه رسیدند، من وارد شدم.
از تمرینکنندگان پرسیدم که پس از نوشتن مقالۀ تبادل تجربه چه احساسی داشتند. بسیاری از آنها گفتند: «احساس کاملاً متفاوتی نسبت به قبل از نوشتن آن داشتند.»
بهخاطر آوردم که به تمرینکنندهای قول داده بودم که مقالهاش را ویرایش کنم. درواقع قبلاً مقالات زیادی ننوشته بودم، اما قاطعانه به او گفتم: «کمکت خواهم کرد!» میدانستم که معلم در کنارم بودند و به من کمک خواهند کرد.
کسب اعتماد بهنفس بیشتر برای نوشتن مقالۀ خودم
امسال وقتی «اطلاعیه: فراخوان ارسال آثار برای گرامیداشت روز جهانی فالون دافا 2017» را خواندم، احساس اعتماد بهنفس بیشتری داشتم.
دربارۀ محنتهایی نوشتم که در رابطهام با خواهرشوهرم داشتم. فهمیدم که نسبت به او نیکخواه نبودم و پس از آن توانستم احساس کنم که نیکخواهیام ظاهر شد.
صبح روز بعد، وقتی جوآن فالون را مطالعه میکردم، این کلمات معلم را خواندم:
«در طی عمل تزکیه، فرد تمناها و علائق مختلف را رها میکند.»
و
«وقتی شخص یک وابستگی را رها میکند، آن چیز فیزیکی هیچ تأثیری ندارد و اینکه آنچه بهطور واقعی با یک فرد در تداخل است همان وابستگی اوست. به همین جهت، راهبان سطح بالای نسلهای گذشته نیز دیدند که موضوع خوردن یا نخوردن گوشت مسئلهای کلیدی نیست. آنها متوجه شدند مسئلۀ کلیدی این است که آیا وابستگی میتواند از بین برود یا خیر. اگر شخص هیچ وابستگی نداشته باشد، هر چیزی میتواند برای پرکردن معده خوب و مناسب باشد.»
ناگهان به این آگاه شدم: «زیاد مهم نیست که چیزی خوب یا بد است؛ آنچه واقعاً مهم است قلب بشری است. اگر وابستگی نداشتیم، خواه چیزی خوب یا بد باشد بر ما تأثیر نخواهد گذاشت.»
رفتم که صبحانه را آماده کنم. کلمات معلم مرتباً در ذهنم نمایان میشدند:
«در عمل تزکیۀ حقیقی باید ذهنتان را تزکیه کنید و فقط زمانی که شینشینگتان را ترفیع میدهید ذهنتان میتواند به حالتی آرام و پاک و به مرحلۀ بیقصدی نائل شود. فقط زمانی که شینشینگ شما ترقی کرده است میتوانید در سرشت جهان جذب شوید و از شر خواستهها و امیال مختلف انسانی، وابستگیها و چیزهای نادرست دیگر خلاص شوید، چیزهای نادرست در بدنتان را بیرون بریزید و به بالا صعود کنید. شما بهوسیلۀ سرشت جهان محدود نخواهید شد و مادۀ تقوا میتواند به گونگ تبدیل شود. آیا آنها دست در دست هم ندارند؟ این درست چنین اصلی است!» (جوآن فالون)
آنقدر هیجانزده شدم که این کلمات را یادداشت کردم. سپس ناگهان درک کردم که چرا معلم مسیر تزکیه را در جامعۀ مردم عادی نظم و ترتیب دادند.
به یک مکان مطالعۀ فای دیگر رفتم و تجربیات خود را درخصوص نوشتن مقالات تبادل تجربه بهاشتراک گذاشتم. هفتۀ بعد دوباره به آنجا رفتم. دو نفر از آنها مقالۀ خود را تمام کرده بودند.
میخواهم همتمرینکنندگان را تشویق کنم که ماجرا و درک خود را بنویسند، همانطور که در «اطلاعیه: فراخوان ارسال آثار برای گرامیداشت روز جهانی فالون دافا 2017» بیان شده است. با نوشتن جزئیات ماجراهای واقعی و تأثیرگذار، به فا اعتبار خواهیم بخشید و به افراد بیشتری کمک خواهیم کرد که از حقیقت، نیکخواهی، بردباری منفعت ببرند. به این طریق نور بودا همه جا خواهد درخشید.
نوشتن خودش روندی از رها کردن مواد و وابستگیهای بد است. وقتی شینشینگمان بهبود مییابد، از دیدگاه کاملاً متفاوتی به چیزها نگاه خواهیم کرد. دیگر چیزهای بد نمیتوانند با ما مداخله کنند.
پس بیایید «نمیدانم چطور بنویسم» یا «من فقط کمی سواد دارم» مانع ما نشوند. اینها عقاید و تصورات مردم عادی هستند. ما فای جهان را مطالعه کردهایم!
میخواهم تبادل تجربهام را با دو شعر معلم از هنگیین 2 بهپایان برسانم:
هول و هراس
قلمهای خدایی، انسانها و اهریمنان را شوکه میکند
مانند تیغهای تیز، ارواح پوسیده را نابود میکند
نیروهای کهن به فا احترام نمیگذارند
یک حرکت قلمموها، موج وحشی را فرو مینشاند
پیوند استاد و مرید
شیطان وحشی چهار سال است که آشوب بهپا کرده با سکان ثابت، جهت گم نمیشود
مریدان فا فجایع اهریمنی را از سر گذراندهاند فشار سنگین ارادهشان را تغییر نمیدهد
استاد و شاگرد به احساسات توجهی نمیکنند مرحمت بودا زمین و آسمان را دگرگون میکند
[اگر] افکار مریدان به اندازه کافی درست باشد استاد نیروی آسمانی را برمیگرداند