(Minghui.org) کنفرانس تبادل تجربه فالون دافا در کارولینای شمالی 2017 در دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل در تاریخ 2 آوریل برگزار شد.
سی و سه تمرینکننده ماجراهای خود را به اشتراک گذاشتند. در این تبادل تجربهها به نحوۀ رشد و بهبود این افراد و گذراندن آزمونهای مختلف این تمرین تزکیه و چگونگی تلاش برای افزایش سطح آگاهی مردم دربارۀ آزار و شکنجه وحشتناکی که این تمرین معنوی باستانی در چین با آن مواجه است، اشاره شده بود.
بعد از کنفرانس، بسیاری از تمرینکنندگان اظهار داشتند که این کنفرانس الهامبخش آنها بوده تا در تمرین کوشاتر باشند و به آنچه معلم (بنیانگذار فالون دافا) از آنها خواسته بهتر عمل کنند.
«آل» از جوانی در جستجوی هدایت الهی بود. سرانجام دربارۀ فالون دافا آگاه و یک تمرینکننده شد. او بهشدت تلاش کرد تا وابستگیهایش را رها کند و خود را رشد و بهبود دهد. بهدلیل فشار اجتماعی خاص، در مرحلهای مطالعه تعالیم فالون دافا را متوقف کرد و خود را از سایر تمرینکنندگان دور نگه داشت. او توصیف کرد که دورهای که این احساس را داشته مثل این بوده است که در طوفانی گم شده باشد.
او همچنین بحرانی را در زندگی زناشوییاش تجربه کرد. از طریق مطالعه آموزهها و انجام تمرینات فالون دافا هر روز صبح، او توانست این آزمون را بهخوبی پشت سر بگذارد. با پیروی از آموزههای دافا، او همچنین یک پدر و شوهر خوب بوده است.
آل در حال خواندن تبادل تجربه خود در تمرین فالون دافا
امی در تبادل تجربهاش بیان کرد که وقتی او بیانات معلم در «سخنرانی در سیدنی» در ژانویه 1998 را خواند، احساس کرد که هر کلمه با صدای بلندی مثل رعد و برق بر سرش اصابت کرد. او از آن زمان تمرینکننده بوده است. پس از آغاز آزار و شکنجه در سال 1999، او و خانوادهاش به واشنگتن دی سی، ژنو و چین سفر کردند تا به رهبران جهان بگویند که چرا آزار و شکنجه به ناحق انجام شده است.
او زمان بسیار زیادی را صرف ترویج شن یون و فروش بلیط و بازاریابی برای روزنامه اپک تایمز کرده است. با این حال هیچ یک از این فعالیتها مانع عملکرد خوب او در محل کارش نشده است. او حتی قبل از شروع تور شن یونِ امسال، در کارش ارتقاء یافت.
در سالهای اخیر، تریسی توانست در ترویج شن یون همکاری نزدیکی با سایر تمرینکنندگان داشته باشد و بهمحض محول شدن مسئولیت به او آن را انجام میداد و کارها را گزینشی انجام نمیداد. به تدریج او اعتماد به نفس پیدا کرد و توانست تعداد زیادی بلیط را به فروش برساند. در این زمان بود که او دچار شوق و اشتیاق بیش از حد شد و انتقاد از سایر تمرینکنندگان را شروع کرد.
بعد دچار کارمای بیماری شدیدی شد و توانست این آزمون را بگذراند و بسیاری از وابستگیهایش را از بین ببرد. از آن زمان نگرش او در مورد فروش بلیط تغییر کرده است. او مانند قبل بیش از حد هیجانزده نمیشود، چون میداند که او فقط در ظاهر آن کار را انجام داده است و درواقع معلم است که نجات را به مردم ارائه میدهند.
ژاکلین در سپتامبر 2012 شروع به از برکردن تعالیم جوآن فالون کرد. او دربارۀ تجربهاش در ارتباط با بارزترین تغییراتی که درنتیجه از برکردن فا داشت، صحبت کرد. او بهسرعت توانست بسیاری از افکار و رفتارهایی که با تعالیم دافا مطابقت نداشت را تشخیص دهد. همچنین هنگامی که مدیتیشن میکرد، میتوانست افکار موجود در سرش را آرام کند.از طریق تمرین فالون دافا، ژاکلین صبورتر شده است. هنگامی که او زمان زیادی را صرف طراحی یک آگهی برای یک مشتری کرد و متناوباً آن را اصلاح میکرد و تغییر میداد، گاهی اوقات طرف مقابل آن را دوست نداشت. لازم بود که تغییرات زیادی ایجاد کند و گاهی مجبور بود از اول آن را شروع کند. این موضوع برایش خسته کننده بود اما بهسرعت توانست همه چیز را از نقطه نظر شخص مقابل ببیند. او با افراد با آرامش کار میکرد و بارها و بارها کار را تغییر میداد تا زمانی که آن فرد راضی میشد.
یک تمرینکننده بیان کرد که سابقاً ناامید بود و در زندگیاش چیزی نداشت و بعد از تمرین چگونه به شخصی پر انرژی و شاد تبدیل شد. دیگری بیان کرد که چگونه در زمان مراقبت از مادرش که به زوال عقل و افسردگی مبتلا بود، از لحاظ جسمی به چالش کشیده شد. او توسط سایر اعضای خانواده و کارکنان بیمارستان مورد بیانصافی قرار گرفت، اما موفق شد با نیکخواهی آن وضعیت را اداره کند. تمرینکننده دیگری نیز توانست در روند رسیدگی به اختلافات با همکارانش، وابستگی به کسب پول را از بین ببرد.
لوئیس با مراقبت از مادرش که به زوال عقل و افسردگی مبتلا بود، توانست نیکخواهتر شود.