(Minghui.org) من نیز مانند اکثر مردم چین، تحت آموزشهای حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) به وجود بوداها و موجودات الهی باور نداشتم. پس از شروع تمرین فالون دافا، با تجربه رویدادهای شگفتانگیز دافا، دیدگاه الحادیام را تغییر دادم.
بهبودی بیماریهایم
پیش از شروع تمرین دافا، وضعیت سلامتیام خوب نبود. با اینکه پول زیادی برای یادگیری تمرین چیگونگ دیگری خرج کرده بودم که ادعا میکرد سلامتی اشخاص را بهبود میبخشد، اما هیچ تأثیری نداشت.
وقتی دو تمرینکننده فالون دافا این تمرین را به من معرفی کردند، فکر کردم آن صرفاً یک نوع چیگونگ است. آنها بدون هیچ هزینهای تمرین را به من یاد دادند، بنابراین تصمیم گرفتم جوآن فالون، کتاب اصلی آموزهها را بخوانم.
پس از خواندن جوآن فالون متوجه شدم دافا دقیقاً برعکس آن چیگونگی بود که تمرین کرده بودم. فهمیدم چرا مردم بیمار میشوند و چرا باید خوب باشیم. یاد گرفتم زندگی بر اساس استانداردهای دافا، تزکیه حقیقی میباشد که سرنوشت افراد و خیلی چیزهای دیگر را تغییر میدهد.
در رؤیایی روی یک تخت نشسته بودم که دچار تپش قلب شدم. به تمرینکنندهای که همراهم بود گفتم که تپش قلب دارم و اغلب مجبورم به بیمارستان بروم.
در رؤیا سلامتیام را بازیافتم، چون تمرینکننده بودم. پس از اینکه بیدار شدم به سرعت به مکان تمرین رفتم و رؤیایم را برای آن تمرینکننده تعریف کردم. او گفت: «این رابطه تقدیری تو با دافا است. تو باید بهطور کوشا تزکیه کنی.»
از زمانی که تمرین فالون دافا را شروع کردم، احساس میکنم شخص دیگری شدهام. تمام بیماریهایم از بین رفته است.
حدوداً 2 ماه پیش، شبی دچار دل درد شدید و اسهال شدم. صبح روز بعد تمام بدنم درد داشت. سردرد، دلدرد و تب داشتم. میدانستم که این روند پاکسازی کارما است. روز بعد حالم خوب بود.
باور به فالون دافا
پس از ازدواج، 4 مرتبه در دو ماهگی بارداریام دچار سقط جنین شدم. درمانهای پزشکی هیچ کمکی نکرد.
در اکتبر 1999 در رؤیایی دیدم که استاد لی (بنیانگذار فالون دافا) به خانهام آمدند و لبخند زدند. آن ماه من دوباره باردار شدم.
تقریباً دو ماهه بودم که قسمت تحتانی شکمم درد گرفت و دچار خونریزی شدم. به جای اینکه به بیمارستان بروم، به یاد آوردم که تمرینکننده هستم و به فالون دافا باور دارم.
صاحب یک دختر زیبا شدم. او تحت حفاظت دافا بزرگ شد و حالا در مقطع راهنمایی است.
رها کردن دافا به اشتباه
در 2 ژوئن 2002 توسط مأموران ح.ک.چ دستگیر و به کلاس شستشوی مغزی برده شدم. گیج شده بودم و اظهاریهای نوشتم و به دافا خیانت کردم. پس از آن انقدر احساس بدی داشتم که نمیتوانستم غذا بخورم. وقتی به خانه بازگشتم هنوز قلبم سنگین بود و احساس بیماری داشتم. در ادرارم خون بود و دچار خارش شدم.
محیط تزکیهام خصومتآمیز شد چرا که شوهرم اجازه نمیداد فالون دافا را مطالعه کنم یا تمرینات را انجام دهم.
با این حال با یادآوری تجربیات سودمندم پس از یادگیری دافا، تصمیم گرفتم دوباره به این تمرین بازگردم. مصمم بودم که دیگر آن را رها نکنم و هیچکسی خللی در اعتقادم ایجاد نکند. به محض اینکه چنین فکری به ذهنم خطور کرد، احساس سبکی کردم و تمام بیماریهایم ناپدید شد.
فرار از آسیبها
در 18 اکتبر 2003 هنگام عبور از خیابان، با اتومبیلی تصادف کردم و بیهوش شدم.
پس از مدتی شنیدم کسی گفت به سرم ضربه خورده است. متوجه شدم که تصادف کردهام. فوراً به خودم گفتم که من تمرینکنندهام و هیچ اتفاقی برایم نمیافتد.
دچار هیچ سرگیجه و دردی نشدم. آرام بودم، چون هیچ مشکلی برایم پیش نیامده بود. به آن خانم اطمینان دادم که حالم خوب است و جای نگرانی نیست. گفتم: «من فالون دافا را تمرین میکنم و تحت حفاظت استادم هستم. تمام تمرینکنندگان افراد خوبی هستند. لطفاً به یاد داشته باشید «فالون دافا خوب است»، برایتان خوشاقبالی به همراه دارد.»
وقتی دیدم شیشه اتومبیل کاملاً خرد شده، تعجب کردم. من بهخاطر شکسته شدن شیشه عذرخواهی کردم و راننده بهخاطر تصادف پوزش خواست و از هم جدا شدیم.
وقتی یک نفر دافا را تمرین میکند، تمام خانواده از مزایای آن بهرهمند میشوند
در بهار 2006 همبازی دخترم آمد و به من گفت که کامیونی به دخترم زده است. در ابتدا ترسیدم و نگران شدم اما بعد آرام شدم و به یاد آوردم که ما حفاظت میشویم.
زمانی که به آنجا رسیدم دخترم گریه میکرد. همه توصیه کردند او را به بیمارستان ببرم اما من باور داشتم هیچ مشکلی نیست و به دختر کوچکم گفتم نگران نباشد.
دخترم فالون دافا را باور دارد. چند قدم راه رفت و مردم شگفتزده شدند. راننده ما را تا خانه همراهی کرد چرا که هنوز نگران بود. به او اطمینان دادم که همه چیز خوب است و میتواند برود.
آن شب راننده و همسرش به ملاقاتمان آمدند. همسرش گفت که میخواهد دخترم را به بیمارستان ببرد و حاضر است تمام هزینههای پزشکی را بپردازد. به آنها گفتم فرزندم خوب است چرا که من فالون دافا را تمرین میکنم و تمام خانوادهام از مزایای آن بهرهمند میشوند.