فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

تبادل تجربه تزکیه: کار در رسانه (قسمت اول)

25 مه 2017 |   یین هویی‌شیو از کره

(Minghui.org)

درود استاد محترم! درود هم‌تمرین‌کنندگان!

امروز بیست و پنجمین سالروز معرفی دافا به عموم است. ابتدا، می‌خواهم قدردانی صمیمانه‌ام را نسبت به استادمان ابراز کنم. هم‌چنین افتخار می‌کنم که می‌توانم در این کنفرانس باشکوه، تجربه تزکیه‌ام را به‌اشتراک بگذارم. من اهل کره جنوبی هستم، فالون دافا را تمرین می‌کنم و به‌عنوان تهیه‌کننده و مجری در تلویزیون ان‌ تی‌دی در نیویورک مشغول به‌کار هستم.

در سال 2005، که در چین مشغول تحصیل بودم، مادرم کتاب جوآن فالون را به من داد. به این طریق با دافا آشنا شدم.

در سال 2007، شن یون برای اولین بار به کره جنوبی آمد. من به‌عنوان مترجم آنها را همراهی می‌کردم. از آن به بعد در تزکیه‌ام کوشاتر شدم.

در تابستان 2008، به تلویزیون ان‌تی‌دی در نیویورک آمدم، به‌عنوان مترجم، ویراستار و به‌تدریج به‌عنوان دستیار هماهنگ‌کننده، تهیه‌کننده و مجری مشغول به‌کارشدم. در 9 سال گذشته، بدون توجه به اینکه این کار چقدر سخت بوده، هرگز تلویزیون ان‌تی‌دی را ترک نکرده‌ام. بیست سال از بهترین دوره زندگی‌ام را با پشتکار صرف مطالعه‌ فاکرده‌ام و سعی می‌کنم آن را ادامه بدهم.

آن دورۀ بسیار دشواری بود. بدون رحمت استاد و راهنمایی دافا، شاید نمی‌توانستم برای یک لحظه آن را تحمل کنم. از سال 2014، مجری‌گری یک برنامه سرگرم‌کننده درباره فرهنگ پاپ کره‌ای و افراد مشهور را شروع کردم.

امروز، مایلم تجربه تزکیه‌ام درباره انجام دادن این برنامه را به‌اشتراک بگذارم.

1.رها کردن مداوم منیتم و پیمودن مسیری که استاد نظم و ترتیب دادند

از ابتدای سال 2014، تغییرات بسیاری در تلویزیون ان‌تی‌دی مشاهده شد. در آن زمان، من درحال ساخت برنامه‌ای دربارۀ مُد بودم که آخرین و گران‌ترین برندها را معرفی می‌کرد. مدیرعامل جدید برای تمام برنامه‌های موجود دستور‌العمل‌های جدید می‌داد. اختلافات و نظرات متفاوتی وجود داشت. ...، آنچه اوضاع را بدتر می‌کرد این بود که مجری من به دلایل شخصی نمی‌توانست کارش را انجام دهد.

سرپرست از من خواست که اگر می‌توانم مجری باشم، گفت خیلی جالب است که یک مجری کره‌ای، فرهنگ کره‌ای در چین را معرفی کند. من بلافاصله رد کردم. مایل بودم هر کاری انجام دهم بجز اینکه در مقابل دوربین بایستم. خجالتی بودم و فکر می‌کردم ارتباط با افرادی که از سنخ من نیستند برایم دشوار است. به‌نظر اجرای عمومی برایم کاری غیرممکن بود.

بدون توجه به اینکه سرپرست چطور متقاعدم می‌کرد، تصمیمم را تغییر نمی‌دادم. مادرم که او نیز یک تمرین‌کننده است، گفت: «هیچ چیزی تصادفی نیست. فقط نگو، «آن را دوست ندارم.» یا «نمی‌توانم آن را انجام دهم.» چرا آن را امتحان نمی‌کنی؟ آیا آن نظم و ترتیب استاد نیست؟» سرپرست از من خواست تا نمایشی کوتاه را به‌عنوان نمونه اجرا کنم. اگر آن خوب نبود، آنها نظرشان را تغییر دهند.

از اینرو من سه هفته صرف کردم، تا مقدمه یک نمایش تلویزیونی کره‌ای مشهور را مطابق نظر خودم آماده کنم و آن را در ویدئوی یو تیوب گذاشتم. من فرد دقیقی هستم، به همه جزئیات محل فیلمبرداری در متن توجه ‌کردم. با کمک سرپرستم تمرین می‌کردم تا بتوانم هر روز 8 دقیقه از متن نمایش را بخوانم و هر کلمه را حفظ می‌کردم. چون کامپیوترم کند بود، اغلب ویرایش فیلم اجباراً تا نیمه‌شب طول می‌کشید.

معتقد بودم که این اولین و آخرین ویدئویی است که من مجری هستم. ازاینرو در انتظار نتیجه نبودم.

برخلاف آنچه فکر می‌کردم، تعداد زیادی از بینندگان، در اولین روز آن را مشاهده کردند. در کمتر از یک ماه، بیش از 300 هزار نفر آن را در یو تیوب تماشا کردند. سرپرست بسیار خوشحال بود.

افراد در اداره نیز بازخورد مثبتی نشان دادند. اما من نمی‌توانستم احساس خوشحالی کنم.

سرپرست می‌خواست برای شروع برنامه‌ریزی کند، اما من آمادگی نداشتم. درهمین‌حال، سرپرست دیگری فکر می‌کرد که نظراتم و زبان چینی‌ام به اندازه کافی خوب نیست تا مجری تلویزیون باشم. افراد در اطرافم نظرات متفاوتی داشتند. آنها در پی استعداد جدید بودند و از چهار مجری خواستند تا بخش مرا اجرا کنند.

در وهله اول نمی‌خواستم آن را انجام دهم و اکنون افرادی به‌طور تصادفی از من انتقاد می‌کردند و نظر می‌دادند. آن آزمون شین‌شینگ خوبی برای من بود.

اگرچه می‌خواستم آن را به‌عنوان فرصتی برای تزکیه در نظر بگیرم، اما کار آسانی نبود. پس از تأمل طولانی، فکر کردم برای مدتی که دانشگاه را به پایان می‌رسانم، تلویزیون ان‌‌‌تی‌دی را ترک و بیشتر بر تزکیه شخصی تمرکز کنم.

اما اگر من آن را ترک می‌کردم، هیچ کسی کار تهیه و تولید را در گروه انجام نمی‌داد، شرکت با رفتنم از آنجا موافق نبود. از استاد درخواست کمک کردم و امیدوار بودم که مسیر درست را پیدا می‌کنم. ازآنجاکه «تمایلی به انجام آن نداشتم»، نمی‌توانستم مسیر را پیدا کنم و احساس می‌کردم گم شده‌ام. در همین‌ضمن، گروه راه‌اندازی شده و پروژه جدید شروع شد. آنها یک مجری جدید پیدا کردند، اما نتیجه در مقایسه با برنامه آزمایشی من با چینی حد متوسطم خوب نبود.

حالا همه می‌خواستند تا من مجری باشم. خیلی گیج شده بودم. با تمرین‌کننده‌ای صحبت کردم که مرا خوب می‌شناخت. تبادل تجربه‌ای که داشتیم هنوز به‌روشنی در خاطرم است. او گفت: «تزکیه‌ات توسط خودت نظم و ترتیب داده نشد، بلکه توسط استاد انجام گرفت.» آن کلمات مرا بیدار کردند. درحالی‌که مدام می‌گفتم: «مسیری را می‌پیمایم که توسط استاد نظم و ترتیب داده شده است.» به خودم مطمئن نبودم. امکان دارد این برای من است تا وابستگی به «دوست نداشتن» و «ترس» را رها کنم. اکنون که به آن روشن شدم، هرگز نمی‌توانم آن را نادیده بگیرم.

2.سخت کار کردم تا الزامات استاد را برآورده کرده و از طریق مصاحبه موجودات ذی‌شعور را نجات دهم

در حال‌حاضر، شاخص‌ترین جنبه برنامه ‌ما مصاحبه با اشخاص مشهور کره‌ای است. افراد حدس می‌زدند که تعداد قابل‌توجهی نیروی انسانی داریم. اما درواقع ما فقط سه الی چهار عضو تمام وقت داریم. در فیلمبرداری و دعوت کردن از ستاره‌های سینما از سوی دفتر محلی کره مورد حمایت قرار گرفته‌ایم. علاوه‌براین، برخی از کارها را واگذار می‌کردیم.

تعدادی از ما چند وظیفه داریم. من غیراز مجری‌گری، برنامه‌‌ریزی می‌کنم و متن می‌نویسم. باید تمام فیلم را ویرایش کنم و به امور مربوط به فروش کمک کنم. اعضای گروه‌مان از صبح تا شب خیلی مشغول هستند. دعوت از میهمانان، ویرایش، ترجمه و اداره وب‌سایت.

بینندگان‌ ما شگفت‌زده می‌شوند: «چگونه توانستید با این همه افراد محبوب و مشهور مصاحبه کنید، کارتان واقعاً جالب است!»

با بیش از 30 نفر از افراد مشهور در کره و خارج از آن مصاحبه کرده‌ایم. بسیاری از ستاره‌ها در لیست برتر هستند که حتی رسانه‌های جریان اصلی کره نیز مشکل می‌توانند از آنها وقت بگیرند. از میان چهار تیم برتر در سال 2014، سه تیم در برنامه ما حضور یافتند.

سخت است تصور کرد که تهیه چنین نمایش جالب و تفننی چقدر مشکل است و چطور به نجات موجودات ذی‌شعور کمک می‌کند.

به‌عنوان مثال، وقتی همه برای فیلمبرداری آماده می‌شوند، میهمان ناگهان بیمار می‌شود و باید باعجله به بیمارستان برود.

گاهی اوقات به‌خاطر تغییرات از طرف میهمان، یک روز قبل از موعد مصاحبه باید فیلمبرداری را شروع کنیم.

گاهی، طوفانی از راه می‌رسد و امکان دارد مصاحبه لغو شود.

برخی از شرکت‌های کره‌ای با چین ارتباط نزدیک دارند. امکان دارد آنها بدون هیچ توضیحی به ما پیشنهاد کنند که آن را منتشر نکنیم، درحالی‌که چند روز قبل می‌بایست منتشر می‌کردیم.

در امتداد راه، پر از آزمون است. اما همیشه به یاد دارم : «هیچ چیزی تصادفی نیست. مهم نیست چقدر بد به‌نظر می‌رسد، مادامی‌که ما مریدان به درون نگاه کنیم و شین‌شینگمان را بهبود بخشیم، نظم و ترتیبات استاد را دنبال کنیم، همه چیز خوب خواهد بود.»

درنهایت، برنامه‌ریزی می‌کنیم تا مصاحبه دیگری با ستاره‌ای انجام دهیم که باعجله به بیمارستان رفت. محل فیلمبرداری از کازینو به خانه کره‌ای سنتی زیبا تغییر می‌کند.

قبل از روز مصاحبه طوفان آمد و تمام شد و روز مصاحبه آفتابی بود.

آشفتگی محافل سرگرمی ورای تصورمان است. وقتی شروع به اجرای برنامه می‌کنیم، استاد به من اجازه می‌دهند در رؤیایم «سه اهریمن» و ... را ببینم. مواد مخدر، قمار و مسائل جنسی. آن رؤیای وحشتناکی بوده و به‌سختی فراموش می‌شود. اما، تعداد زیادی از افراد جوان دیوانۀ آن نمایش‌های بد هستند، ازاینرو عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌گیرند.

به‌عنوان مریدان دافای دوره اصلاح‌ فا، مأموریت ما است که این مکان را پاک کنیم و آنها را نجات دهیم. بنابراین نمایش ما متفاوت از افراد عادی است. هیچ خبر جعلی یا شایعات بی‌اساس یا محتویات تحریف شده وجود ندارد. نهایت تلاش خود را به‌کار می‌گیریم تا ماجراهای شفاف و فرهنگ سنتی را ارائه دهیم. از ابتدا تا اکنون، روشنگری حقیقت را در اولویت قرار داده‌ایم. برای تمام شرکت‌هایی که در ارتباط هستیم، حقیقت دافا و ان تی‌دی را روشن کرده‌ایم. درباره شن‌یون نیز به آنها گفته‌ایم و افراد مشهور را به نمایش دعوت می‌کنیم.

یک بار، قبل از ملاقات‌مان با شرکتی بزرگ، خبرنگار محلی ما در کره جنوبی رؤیایی دید. در آن رؤیا، شخصی که شبیه جنایتکاران بود، دو تمرین‌کننده را که به جلسه می‌رفتند، دزدید و سوار کرد و برد. فضا در کامیون سنگین و پرتنش بود. آنگاه آن فرد جنایتکار موسیقی پخش کرد. با کمال تعجب، آن موسیقیِ دافا «پودو» و «جیشی» بود.

این تمرین‌کننده درباره آن رؤیا به ما گفت. ما تصمیم گرفتیم در مواجهه با پدیده‌های ظاهری مشوش نشویم. زمانی که مریدان دافا افکار درست قوی دارند، هر کسی می‌تواند جذب سرشت بودایی شود. ما به جلسه رفتیم.

در طول آن جلسه کارگردان نمی‌توانست تمرکز کند. دو تلفن همراهش یکی پس از دیگری زنگ می‌خورد. ازاینرو ما نگاه به درون کردیم و افکار درست فرستادیم. وقتی تمرین‌کننده حقیقت فالون گونگ را روشن کرد، کارگردان مجذوب شد. او تلفنش را روی میز گذاشت و با نگاه معصومانه‌ای گوش می‌داد.

بعد از جلسه، او ترتیبی داد تا با یکی از پرنفوذترین ستاره‌های کره در آسیا مصاحبه کنیم.

اینجا می‌خواهم به تمام تمرین‌کنندگانی که در انواع مداخلات، یک بدن را شکل دادند و با افکار درست و نیک‌خواهی حقیقت را روشن کردند، قدردانی‌ام را ابراز کنم.