(Minghui.org) استاد بیان کردند:
«حتی هر حرکت، هر عمل، هر کلمۀ هر یک از مریدان دافا و حتی سؤالاتی که مورد تفکر قرار میدهید، هیچ یک از آنها به آن سادگی نیست. در آینده خواهید دید که هر چیزی بسیار با دقت نظم و ترتیب داده شده بود. اما من آن کسی نیستم که این را نظم و ترتیب داد، نیروهای کهن بودند که این کار را انجام دادند.» («سخنرانی فا در فلوریدا، ایالات متحده آمریکا»)
براساس تجربهام در تزکیه، این گونه نظم و ترتیبِ نیروهای کهن نه تنها پنهان است، بلکه شریر نیز هست.
بارها درباره این سؤال فکر کردهام: «اگر بهطور جدی تحت آزار و اذیت قرار گیرم، بهعنوان مثال، اگر شغلم را ازدست بدهم، پول و یا هر چیز دیگری را ...، آیا هنوز هم دافا را تزکیه میکنم؟ پاسخم همیشه مثبت است!»
اما اخیراً وقتی دوباره درباره این سؤال فکر میکردم، از خودم پرسیدم: «چرا بارها و بارها این سؤال را تکرار میکنم؟ این درست نیست! اگر اینقدر نگران ازدست دادن هر چیزی باشم، نتوانستهام دافا را کسب کنم.»
استاد بیان کردند:
«فا ميتواند تمام وابستگيها را درهم شكند، فا ميتواند تمام شيطانها را منهدم كند، فا ميتواند تمام دروغها را متلاشي كند و فا ميتواند افكار درست را نيرومند كند.» («مداخله را دور کنید» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 2)
دافا میتواند به من کمک کند تا هر نظم و ترتیب شیطانی و آزار و اذیتی را نفی کنم، بنابراین چرا هنوز از خودم میپرسم اگر تحت آزار و اذیت قرار گیرم و چیزی را ازدست بدهم، آیا به تزکیه ادامه خواهم داد؟
ناگهان متوجه شدم: «این سؤال درواقع از خود حقیقیام نیست. آن بازتابی از چیزهای نظم و ترتیب داده شده توسط نیروهای کهن در ذهنم است! این سؤال من نیست و آن را تصدیق نمیکنم.»
بهمحض ظاهر شدن این فکر درست، استاد به من اجازه دادند تا گروهی از چیزهای از شکل افتاده را ببینم، چیزهایی شیطانی از فضای بالاتر را که از طرف چپ بدنم خارج میشوند. حتی زمانی که جدا میشدند میتوانستم صدای آهی از پریشانی و درماندگیشان را نیز بشنوم.
با فرستادن افکار درست بهطور مداوم، آن عوامل شیطانی را تعقیب کردم و آنها را ازبین بردم. هدف نهایی از این نظم و ترتیب این بود که باعث شود من تحت اذیت و آزار در رنج بوده و در مسیر نظم و ترتیب داده شده توسط نیروهای کهن در کشمکش باشم. پس از مشاهده آن صحنه، بهطور ناگهانی درک کردم که چرا سمت چپ بدنم در تمام این سالها ناراحت بود.
در همان زمان استاد نیز صحنه دیگری به من نشان دادند. لحظهای که این فکر نادرست را نفی کردم؛ که هر چیزی را در تزکیهام ازدست دهم، لایهای از پارچه پشمی قرمز متمایل به زرد به دور بدنم پیچیدند.
استاد سپس سمت الهی خودم را که بهطور کامل تزکیه شده است، آن بدن سفید کریستالی را به من نشان دادند. آن به شفافیت کریستال بود و همچنین لایههایی از گلبرگهای گل لوتوس را در جایی که مینشستم مشاهده کردم.
در آن زمان، فکر منفیام ازبین رفت و سمت چپ بدنم دیگر درد یا حالت غیرعادی را احساس نمیکرد.
متوجه شدهام که هدف تمرین تزکیه این نیست که در نظر افراد عادی یک قهرمان باشی. قهرمان بودن نمیتواند با تزکیه دافا مخلوط شود: «نگاه کنید! من چطور محکم و استوار هستم! حتی باوجودیکه به این شدت تحت آزار و شکنجه قرار گرفتهام، هنوز دافا را تمرین میکنم!»
اگر با آن ذهنیت به تزکیه ادامه میدادم، دقیقاً در حال دنبال کردن نظم و ترتیب نیروهای کهن بودم.
فقط با دنبال کردن استاد بهطور واقعی، میتوانم آزار و اذیت نظم و ترتیب داده شده توسط نیروهای کهن را کاملاً نفی کنم و در تمرین تزکیه، در مسیری درست قدم بردارم.