(Minghui.org) دو حادثه که اخیراً اتفاق افتادند، مرا متوجه کردند که باید نگاهی سخت و جدی به تزکیهام داشته باشم. یک روز، مأموران پلیس خواستند مرا تحت اذیت و آزار قرار دهند. بار دیگر، بعد از اینکه درباره فالون دافا با عدهای صحبت کردم، یکی از آنها مرا به پلیس تحویل داد. وقتی خودم را مورد بررسی قرار دادم، متوجه شدم که بهاندازه کافی نیکخواهی ندارم و بیشتر بر انجام کارها تمرکز دارم.
استاد درباره نجات مردم در سخنرانیهای بسیاری صحبت کردهاند. ازاینرو نجات مردم را اولویت قرار دادم و برنامهریزی کردم که هر روز دستکم 40 نسخه از مطالب فالون دافا را بهصورت رودررو بین مردم توزیع کنم.
اما بهتدریج بر انجام این کار تمرکز کردم، گویا آن یک وظیفه است، نه نجات دادن مردم. لحظهای که قدم به بیرون میگذاشتم، درباره این فکر میکردم که چگونه میتوانم آن را سریع انجام دهم، بهجای اینکه فکر کنم چرا آن را انجام میدهم.
استاد بیان کردند:
«مدرسه بودا در تزکیۀ حقیقت، نیکخواهی، بردباری روی نیکخواهی تأکید میکند. تزکیۀ نیکخواهی میتواند رحمت عظیم را بهوجود آورد و هنگامی که این رحمت عظیم نمایان میشود، میتوانید ببینید که تمامی موجودات ذیشعور درحال زجر کشیدن هستند، بهطوری که آکنده از یک آرزو میشوید؛ که همه موجودات ذیشعور را نجات دهید.» جوآن فالون
به درک من، ارائه نجات به تمام موجودات از قلب شخص میآید. این چیزی از درون است، بهجای اینکه عوامل بیرونی دخالت داشته باشند. اما وضعیت من اینطور نبود. مطالب را توزیع میکردم تا به الزامات یک مرید دافا بودن تحقق بخشم. واقعیت این است که میترسیدم یک مرید واقعی درنظر گرفته نشوم.
وقتی متوجه این موضوع شدم، فهمیدم که باید علت آن را شناسایی کنم. نخست، باید خودخواهی را رها کنم و بهطور واقعی نسبت به سایرین باملاحظه باشم. باید بر نقاط قوت سایر تمرینکنندگان بیشتر از کاستیهایشان تمرکز کنم. همچنین، هنوز وابستگیهایم را به شوق و اشتیاق بیشازحد، حسادت و غیره ازبین نبردهام. باید به خودم یادآوری کنم که نیکخواهی واقعی چیست.