(Minghui.org)

تزکیه شخصیتم

از نوجوانی تمرین فالون دافا را همراه مادرم انجام می‌دادم. در دهۀ 90 متولد شده و کودک لوس و بد اخلاقی بودم. حتی پس از سال‌ها تزکیه، اخلاقم بهبود نیافته بود.

استاد لی هنگجی (بنیانگذار فالون دافا) بیان کردند:

«می‌توانم به شما بگویم زمانی که شخصی عصبانی می‌شود، حتماً به دلیل سرشت اهریمنی او است. چرا؟ کسی ممکن است فکر کند: «من قصد خوبی داشتم. عصبانی شدم تا به او یاد بدهم درست رفتار کند.» یا «عصبانی شدم تا او کارش را به‌خوبی انجام دهد.» سرشت اهریمنی او سبب آن می‌شود و نامیده می‌شود: «استفاده از بدی برای مبارزه با بدی،» چراکه درحال استفاده از سرشت اهریمنی بودید تا دیگران را وادار کنید کارهای خوب انجام دهند. اگر با مهربانی با او رفتار کنید و با مهربانی به او بگویید که باید کار خوبی انجام دهد، فکر می‌کنم تحت تأثیر قرار می‌گیرد و به اراده خودش کار خوب را انجام دهد به‌جای اینکه تحت فشار شما قرار بگیرد. سپس حتی کار را بهتر انجام می‌دهد. بنابراین در تزکیه باید به‌تدریج این کوتاهی که عصبانی می‌شوید را از بین ببرید. شما همیشه احساس کردید که کنترل عصبانیت نستباً سخت است، اما در واقع آن سخت نیست.» («آموزش فا در کنفرانس نیوزیلند»)

حالا وقتی با چیزی مواجه می‌شوم که باعث عصبانیتم می‌شود، آخرین جمله استاد در متن بالا را به یاد می‌آورم.

برای کنترل خشمم، به خودم یادآوری می‌کنم که درگیر مسائل مردم عادی نشوم. اگر به‌خاطر چیزی سرزنش شوم، بدون مقابله به مثل عذرخواهی می‌کنم. همیشه به خودم یادآوری می‌کنم که تمرین‌کننده دافا هستم و می‌توانم هر موقعیتی را با آرامش اداره کنم.

متوجه شدم که می‌توانم نسبت به سایرین صبورتر باشم اما هنوز در مقابل اعضای خانواده‌ام عصبانی می‌شوم. زمانی که والدینم در کاری از من کمک می‌خواستند صبور نبودم.

همچنین متوجه شده‌ام وقتی زمان زیادی را صرف کامپیوتر یا تلفن همراه می‌کنم، اخلاقم بدتر می‌شود. تصمیم گرفته‌ام عاقلانه از زمانم استفاده کنم و به جای جستجو در اینترنت، اشعار هنگ یین استاد را از بر کنم. وابستگی‌ام به کامپیوتر و تلفن همراه بر اساس علایق مردم عادی و بازتاب احساسات بشری است.

وقتی به درون نگاه کردم، دیدم که خودخواه هستم. باید به والدینم احترام بگذارم و نسبت به آنها صبر بیشتری داشته باشم. مادرم از تلفن همراهش در پروژه‌های دافا استفاده می‌کند پس وظیفه من است که با صبر و حوصله در نحوه استفاده از آن به او کمک کنم.

در یک دورۀ زمانی هیچ علاقه‌ای به گفتگو با مردم عادی نداشتم. در حین مطالعه فا متوجه شدم که باید قدر محیط تزکیه‌ام را بدانم و به یاد داشته باشم که هر چیزی که در اطرافم رخ می‌دهد برای رشد و ارتقاء من است.

استاد بیان کردند:

«شما باید تزکیه در دنیای بشری را ارج نهید و به‌طور دائم و کوشا در درک اصول فا پیشرفت کنید. این واقعیت که هیچ چیزی در جامعه عادی برای تزکیه‌کنندگان جذاب نیست به این دلیل است که قلمروی یک تزکیه‌کننده بالاتر از قلمروی یک فرد عادی است. شما ممکن است احساس کنید نمی‌خواهید در این مکان بشری بمانید و فکر کنید آن بی‌معنی است. این اتفاق ممکن است رخ دهد. اگر متوجه شوید که این زمان چه فرصت با ارزشی برای تزکیه و بازگشت به بالا است و ارزش بیشتری برای دافا قائل شوید، این احساس را نخواهید داشت.» («آموزش فا در کنفرانس نیوزیلند»)

آگاه کردن مردم درباره دافا

من در فروشگاه خاله‌ام کار می‌کنم. خاله و دختر خاله‌ام مایل نبودند من با مشتری‌ها درباره فالون دافا صحبت کنم.

یک بار با مشتری‌ای صحبت کردم که احساس منفی به دافا داشت. او گفت شخصی در زادگاهش که دافا را تمرین می‌کرد، تنبل بود. من درباره تجربه خودم به آن مشتری گفتم که چطور با این تمرین از لحاظ جسمی و ذهنی بهبود یافتم. برایش توضیح دادم که آموزه‌های دافا درباره چیست و گفتم که یک تمرین‌کننده حقیقی از اصول دافا پیروی می‌کنند. او بیش از یک ساعت به حرف‌هایم گوش کرد و نظرش درباره دافا تغییر کرد.

یک بار یکی از دوستان دختر خاله‌ام به فروشگاه آمد. در طول 20 دقیقه‌ای که دختر خاله‌ام حضور نداشت، با دوستش درباره دافا صحبت کردم و او موافقت کرد تا حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) را ترک کند.

مشتری دیگری گفت که چطور سال گذشته از یک تصادف شدید نجات یافته بود. او تمام بعد از ظهر را با من صحبت کرد. وقتی از او پرسیدم که آیا ح.ک.چ را ترک کرده است، گفت قبلاً شخص دیگری گفته و او این کار را کرده بود. می‌دانستم این دلیل نجات یافتن او از آن تصادف بود. با او بیشتر درباره دافا صحبت کردم و گفتم به یاد داشته باشد «فالون دافا خوب است».

با اینکه خاله‌ام و خانواده‌اش حقیقتاً دافا را درک نمی‌کردند اما درحال حاضر افکار مثبتی نسبت به آن دارند.

یک بار من به‌طور اتفاقی یک نوشیدنی خوردم که تاریخ آن گذشته بود. دختر خاله‌ام متوجه اشتباه من شد و نگران بود که بیمار شوم. او از من پرسید دلم درد نمی‌کند اما من گفتم که حالم خوب است. خاله‌ام گفت: «تمرین‌کنندگان فالون دافا متفاوت هستند.»

از این فرصت استفاده کردم تا به دختر خاله‌ام بگویم چطور تمرین دافا باعث بهبودی وضعیت سلامتی‌ام شد.

یک آزمون تزکیه

متوجه شدم که در حساب بانکی‌ام که متعلق به کار بود 300 یوآن بیشتر وجود داشت. نمی‌دانستم از کجا آمده است. از قبل تصمیم داشتم چند کتاب و یک دستگاه پخش صوت جدید بخرم و حالا با این پول می‌توانستم تمام آنها را بخرم. می‌دانستم این پول متعلق به من نیست پس نمی‌توانم از آن استفاده کنم.

حساب فروشگاه را تا چند ماه قبل بررسی کردم و دیدم یکی از حساب‌ها با آن پول مطابقت دارد. فوراً پول را به حساب خاله‌ام منتقل کردم. او جزئیات آن را نپرسید فقط گفت: «ما در مسائل مالی کاملاً به تو اعتماد داریم.»

می‌دانستم که اگر دافا را تمرین نمی‌کردم، ممکن بود تا این حد صادق نباشم. خاله‌ام و دخترش تمام حساب‌ها را بررسی نمی‌کنند و احتمالاً هرگز از کمبود این مبلغ مطلع نمی‌شدند.

سال‌ها دافا را تمرین کرده‌ام اما حالا می‌فهمم که معنی حقیقی تزکیه چیست. به این صورت سخن استاد را بهتر متوجه می‌شوم وقتی بیان کردند: «تزکیه کردن به‌گونه‌ای که انگار تازه شروع کرده‌اید...» («آموزش فا در کنفرانس فای بین‌المللی نیویورک بزرگ 2009»)

از صمیم قلب از استاد سپاسگزارم که مرا نجات دادند!