(Minghui.org) در سالهای اولیۀ آزار و شکنجۀ فالون دافا توسط حزب کمونیست، پسر بچهای در یک خانوادۀ تمرینکنندۀ این روش تزکیه به دنیا آمد.
خانوادهاش آموزشهای فالون دافا را همراه با او مطالعه میکردند. اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری در قلبش ریشه دواند و او را تبدیل به مرد جوان صادق و مهربانی کرد.
کمک گرفتن از دافا و کمک به دیگران
یک روز در مدرسه وقتی تیغ ماهی در گلوی این پسر نوجوان گیر کرد، به یاد توصیه مادربزرگش افتاد و با خود تکرار کرد: «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.» پس از اینکه چند بار این دو جمله را تکرار کرد، تیغ ماهی از جایی که گیر کرده بود، بیرون آمد.
امتحان ورودی دبیرستان آزمون پراسترسی برای دانشآموزان و والدینشان است. بسیاری از بچهها دچار اضطراب میشوند. آنها نگران هستند که سایرین نمرات بهتری کسب کنند و درنتیجه معمولاً به همکلاسیهایشان کمک نمیکنند. اما این پسر جوان صبورانه راهحلهایش را به همکلاسیهایش توضیح میداد. والدین همکلاسیهایش بخاطر اینکه به فرزندان آنها کمک میکرد او را تحسین میکردند.
صداقت به هر قیمتی
با اینکه آمادگی خیلی خوبی داشت، در یکی از آزمونها اشتباهاتی کرد و نمرهای بسیار پایینتر از معمول گرفت. آن روز دستگاه تصحیح اوراق امتحانی یک مشکل فنی داشت، بنابراین از دانشآموزان خواسته شد که نمرات خودشان را گزارش کنند.
امتحان ورودی یک آزمون بسیار رقابتی در شهر او است. اگر یک امتیاز کمتر کسب کنید، از 200 دانشآموز عقب میافتید. با این وجود او تسلیم وسوسه نشد و صادقانه نمرۀ پایین خودش را گزارش کرد. با اینکه نمرهاش در این امتحان دستکم 4 نمره پایینتر از معمول بود، او بعداً در چهار درس دیگر نمرات کامل کسب کرد و آن عقبماندگی را جبران کرد.