(Minghui.org) درآوریل 2006 پزشکان تشخیص دادند که همسر برادرزادهام مبتلا به سرطان پیشرفته ریه است. این بیماری بهطور گستردهای به کبد، رودهها و غدد لنفاویاش نیز سرایت کرده بود. چون بیمارستان محلی نمیتوانست با امکانات محدود بیماریاش را درمان کند، خانواده برای درمانش، خود را برای سفر به یک بیمارستان تخصصی در شانگهای آماده میکرد.
سرطان ریه همسر برادرزادهام درمان شد
من و همسرم وقتی خبرهای مربوط به برادرزادهام را شنیدیم، شوکه شدیم. میدانستم که دافا میتواند همسر برادرزادهام را نجات دهد و فوراً به او توصیه کردم صمیمانه از استاد فالون دافا درخواست کمک کند، با تکرار این عبارت: «فالون دافا خوب است.» خانواده از دافا حمایت بسیاری میکند و برادرزادهام و همسرش سالها قبل، از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) خارج شده بودند. مشتاقانه به برادرزادهام و همسرش گفتم: «وقتی شخصی این عبارت را با صداقت و اعتماد تکرار میکند، معجزات میتوانند اتفاق بیفتند.» همچنین تعدادی نشان یادبود دافا برای حفاظت به آنها دادم.
طی اولین شب اقامتشان در شانگهای، همسر برادرزادهام درد بسیار زیادی داشت که نمیتوانست بخوابد. به توصیهام عمل کردند، خانواده فوراً شروع به تکرار این عبارات کردند: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است،» در حالیکه صمیمانه از استاد لی هنگجی، بنیانگذار فالون دافا، درخواست کمک میکردند. همسر برادر زادهام فوراً احساس کرد که آرامتر شده است و توانست بخوابد.
روز بعد، بیمارستان اسکنهای تشخیصی انجام دادند و پزشکان دریافتند که اندازه توده سرطانی بهطور قابل توجهی کاهش یافتهاست. پزشکان دارویی گرانقیمت را تجویز کردند و او را به خانه فرستادند.
اما داروها طی یک سال و نیم اثرشان را از دست دادند و حالش وخیم شد. صورتش بهتدریج رنگپریده و خاکستری شد و پوستش کاملاً خشک و پر از چین و چروک شد. او دچار تنگینفس و سرفه مداوم شده بود که باعث میشد نتواند غذا بخورد یا بخوابد.
در این برهه حساس، میدانستم که او فقط با تزکیه در فالون دافا میتوانست درمان شود. خانواده را ملاقات کردم و به او توصیه کردم: «چرا سعی نمیکنی دافا را تمرین کنی. قدرت فای بودا بیانتها است و فقط دافا میتواند زندگی تو را در این مرحله نجات دهد. مردم براساس مقدار بدهی که دارند دچار حوادث و بیماری میشوند. فقط دافا میتواند نیکخواهانه این بدهی کارمایی را پاک کند.» همسر برادرزادهام را متقاعد کردم که با آزمودن آن موافقت کند. یک نسخه از جوآن فالون و مجموعهای از سیدیها را که شامل سخنرانیهای استاد در گوانگژو بود، به او قرض دادم.
هر روز خانواده را ملاقات میکردم، و جوآن فالون را با صدای بلند برایش میخواندم . شرایطش بهسرعت رو به بهبودی رفت و پس از سومین روز او متوجه شد که سرفه و تنگی نفسش ناپدید شده است. اشتهایش بازگشت و طولی نکشید که خوابش نیز مرتب و چهرهاش گلگون شد. در عرض 20 روز سلامتیاش را بهدست آورد و کارهای خانه از قبیل شستشوی لباس، آشپزی و مراقبت از نوهاش را ازسر گرفت.
نوۀ 10 ماههاش نیز از مزایای دافا بهرهمند شد. قبلاً کودک از خوردن شیرخشک خودداری میکرد. مادرش نیز شیر بهاندازه کافی نداشت تا کودک را تغذیه کند، بنابراین نوه برادرزادهام کاملاً لاغر و نحیف شده بود. پس از 3 روز گوش کردن به فا، او نیز بهتدریج مقدار زیادی شیرخشک خورد. بهسرعت وزن اضافه کرد تا به وزن عادی کودکی در سن خودش رسید. این بهبودی غیرمنتظره خانواده را شوکه کرده بود.
نگرانی برادرزادهام برای همسر بیمارش، باعث بوجود آمدن بیخوابی شدید در او نیز شده بود. 3 روز پس از اینکه شروع به خواندن فا برای همسرش کردم، بیخوابی او نیز ناپدید شد و با آرامش میخوابید.
پس از 40 روز تمرین تزکیه، همسر برادرزادهام برای بررسی و معاینه به بیمارستان محلی مراجعه کرد. پزشکان دریافتند که تومورها در ریههایش به مقدار بسیار زیادی کاهش یافتهاند، درحالی که سایر تومورها نیز ناپدید شدهاند. خانواده با شنیدن این خبرهای خوش شادمانی کردند. همسر برادرزادهام فوراً با من تماس گرفت و از من تشکر کرد. به او گفتم بجای تشکر از من، از دافا و استاد برای چنین معجزهای تشکر کند.
مزایایی که فالون دافا برای خانوادهام بهارمغان آورد
درسال 1997 فا را کسب کردم. قبل از اینکه شروع به تزکیه کنم، دچار بیماریهای بسیاری شده بودم و بهطور مداوم از حملات آسم شدید رنج میبردم. فشار ناشی از بیماری سبب شده بود که فردی درونگرا، مردد و خجالتی شوم. پس از اینکه تزکیه را شروع کردم، طی یک ماه بیماریهایم ناپدید شدند و سلامتی کامل را بهدست آوردم. دافا همچنین مرا تغییر داد تا بهتر شوم و باعث شد فردی فداکارتر، عاقلتر و مصممتر شوم.
خانوادهام نیز از مزایای دافا برخوردار شدهاند. در سال 2005 پزشکان تشخیص دادند که خواهر بزرگم در مرحله میانی سرطان سینه قرار دارد. پس از انجام عمل جراحی، پزشکان یک دوره گرانقیمت شیمیدرمانی تجویز کردند. اما، از آنجا که خانوادهمان ثروتمند نبودند، ما نمیتوانستیم هزینه درمان را بپردازیم. به او توصیه کردم بجای شیمی درمانی، فا را با من مطالعه کند. «حتی اگر تحت شیمی درمانی قرار بگیری، هنوز اثرات جانبی این درمان وجود دارد. برعکس، فای بودا بیانتها است و میتواند معجزاتی بوجود آورد.» او به توصیهام گوش کرد و شروع به یادگرفتن دافا کرد. بیماری سرطان بهبود یافت و بعد از گذشت 10 سال، او در سلامت کامل بهسر میبرد.
در دسامبر 2011 خواهر دیگرم، تحت عمل جراحی برداشت تومور ناحیه مقعد قرار گرفت و پس از عمل جراحی خبردار شدم. به ملاقاتش رفتم و او را در وضعیت بدی مشاهده کردم. چهرهاش رنگ پریده بود و بهسختی میتوانست سرش را بالا بگیرد. برای اینکه به او کمک کرده باشم از او خواستم این عبارات را تکرار کند: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.» او بهطور کنایهآمیزی خندید و پرسید: «بیماری من بسیار وخیم است. چگونه تکرار چند کلمه بیماریام را درمان میکند؟» پاسخ دادم: «تو میدانستی که در گذشته دچار چه بیماریهایی بودم و پس از تزکیه در دافا، چگونه بهسرعت بهبود یافتم.» خواهرم پاسخ داد: «تو در 10 سال گذشته تمرین کردهای. کاملاً طبیعی است که سلامتیات را بهدست آوردهای. گفتم: «چرا سعی نمیکنی این عبارات را تکرار کنی و ببینی چه مزایایی را بهدست خواهی آورد؟»
خواهرم را متقاعد کردم که یک یادبود دافا را از من بگیرد و این عبارات را تکرار کند: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.» آن شب، او عمیقاً بخواب رفت و ورم زیر چشمانش نیز ناپدید شد. این تجربه او را متقاعد کرد که فالون دافا را تمرین کند.
3 روز پس از کسب فا، خواهرم میتوانست در خانهاش راه برود و مقدار کمی غذا شامل نان و میوه بخورد. پزشکان در ابتدا شیمی درمانی تجویز کرده بودند، اما آزمایشهای بعدی تأیید کرد که دیگر لزومی به انجام شیمی درمانی نیست. سرطان خواهرم در 5 سال گذشته رو به بهبودی بوده و سلامتی کامل را بهدست آورده است.
خانواده و بستگانم از مزایای فالون دافا بهره بسیاری بردهاند و این ماجراها را بهمنظور ابراز قدردانیام نسبت به دافا بهاشتراک گذاشتهام.