(Minghui.org) تمرینکنندگان در انگلستان بهمنظور برگزاری کنفرانس تبادل تجربه سالانه فالون دافا در لندن در 27 اوت گرد هم آمدند. هجده تمرینکننده در این رویداد صحبت کردند و تجارب خود درباره وجوه مختلف تزکیهشان شامل، نگاه به درون، کوشا بودن، غلبه بر چالشها هنگام ارتقای سطح آگاهی مردم درباره آزار و شکنجه فالون دافا در چین را با سایرین به اشتراک گذاشتند.
کنفرانس تبادل تجربه فالون دافا در لندن در تاریخ 27 اوت 2017.
خانم لیانگ اغلب در فعالیتهای برگزار شده در محله چینیها مشارکت میکند تا واقعیتهای مربوط به فالون دافا را برای ساکنان چینی توضیح دهد، با این هدف که تبلیغات نفرتآمیز حزب کمونیست را افشاء کند. «یک بار، در طول یک رویداد، چند بار ساعت را چک کردم، گویا امیدوار بودم که آن رویداد به زودی خاتمه یابد. بعدها متوجه شدم این بیصبری شایسته یک تمرینکننده نیست.»
در مقایسه با گذشته، او برای حضور در این نوع فعالیتها زمان بیشتری داشت، اما قلبش مثل سابق صادق و خالص نبود. او گفت: «از آن موقع تاکنون، همیشه به خودم یادآوری میکنم که از صمیم قلبم کارها را انجام دهم. دیگر آنکه، هر فرصتی تنها یک بار به من داده میشود و آن آزمونی است که دیده شود آیا میتوانم الزامات فا و استاد را برآورده کنم یا خیر.»
یک مکان گردشگری معروف هر روز تعداد زیادی گردشگر چینی را جذب میکند، اما تمرینکنندگان فقط در آخر هفته میتوانستند به آنجا بروند. خانم لیانگ، صاحب فروشگاهی، تصمیم گرفت که برای رفتن به آنجا هر هفته دو روز دیگر نیز فروشگاه را تعطیل کند. بعدها، چند تمرینکننده دیگر به او پیوستند و گروهشان هم اکنون توانسته هر روز در آنجا حضور داشته باشند.
خانم لیانگ گفت: «انواع گردشگران چینی و راهنماهای تور در آنجا هستند. برخی از آنها نگرشهای بسیار بدی دارند یا به من ناسزا میگویند، اما در عمق ذهنم میدانم که در آن مکان هستم تا مردم را نجات دهم و همه چیزهایی که برایم اتفاق میافتد فرصتی برای بهبود است. بنابراین اغلب از خودم میپرسم، آیا امروز سست شدهام؟ آیا امروز فرصتی را برای نجات مردم از دست دادم؟ با مقیاس از یک تا ده، چقدر از صمیم قلبم این کار را انجام میدهم؟
هجده تمرینکننده در این کنفرانس مقالاتی را درباره تجربههای تزکیهشان ارائه کردند.
خانم هی نیز برای ارتقای سطح آگاهی عموم به محله چینیها میرود. «برای من، این یک فرایند مداوم نگاه به درون و رشد و بهبود است.» او گفت که سعی کرده است با هرکسی که مواجه میشود، رفتاری نیکخواهانه داشته باشد. «برخی از چینیها تحت تأثیر رژیم کمونیستی قرار گرفتهاند و سخنان کنایهآمیز به من میگویند یا وانمود میکنند که مرا نمیبیند. اما دلسرد نمیشوم زیرا میدانم که ممکن است آن تنها فرصت آنان برای دانستن حقیقت باشد.»
یک روز مردی که پدرش مقامی عالیرتبه در چین بود، پیاده به سمت خانم هی آمد، اما او نمیخواست به صحبتهای خانم هی گوش دهد. خانم هی با صبر و نیکخواهی، با او صحبت کرد و مرد به تدریج پذیرای سخنانش شد. در نهایت موافقت کرد که از سازمانهای کمونیستی خارج شود و از خانم هی چند بار تشکر کرد.
پاتریک که تمرینکننده غربی است، تجربهاش را درباره شرکت در فعالیتهای ارتقای سطح آگاهی عموم در موزه بریتانیا در سال جاری، به اشتراک گذاشت. این مکانی مشهور است و بسیاری از گردشگران چینی آنجا هستند. او درباره واقعه چالشبرانگیزی صحبت کرد که در آن یک غربی که نگرش منفی نسبت به دافا داشت، بهمدت طولانی در نزدیکی تمرینکنندگان ایستاده بود و به زبان چینی به گردشگران چینی حرفهای بدی درباره فالون دافا میزد.
پاتریک گفت این تجربه به او بردباری را آموخت و اینکه چگونه از دیدگاه دیگران به موضوع نگاه کند. آن مرد تصورات غلطی داشت و گفت که فالون دافا از سازمانها کمک مالی دریافت میکند. برایش توضیح دادم که این درست نیست و به نظر میرسید که همان موقع متوجه شد.» اما پس از حدود یک ساعت صحبت، صبر پاتریک لبریز شد و به او گفت: «حزب کمونیست رژیمی است که مردم را میکشد. این واقعیت است! مرد خشمگین شد و پاسخ داد: «دوست ندارم که اینطوری صحبت کنی. تو اصلاً به من گوش ندادی. » پاتریک بعد از اینکه متوجه اشتباهش شد، شیوهاش را تغییر داد و به صحبتهای مرد توجه کرد و به او گوش داد. پس از اینکه مرد درباره واقعه کشتار در میدان تیانآنمن در سال 1989 صحبت کرد، پاتریک از او برای ارائه این نکات خوب تشکر کرد. مرد خوشحال شد و گفتگو بهآرامی ادامه یافت.
پاتریک برای درک بهتر مرد، با او برای صرف شام رفت. «هنگام شام، او بازهم گاهگاهی اشاره میکرد که فکر میکند فالون دافا کمک مالی دریافت کرده است. اما در نهایت، او به من گفت: «حالا من هیچ دلیلی ندارم که تو را باور نکنم. ازاینرو میتوانی به من کمک کنی که تمرینات را یاد بگیرم؟» پاتریک دید که مرد دیگر درک و تصور اشتباهی ندارد و برای او خوشحال بود.
بردباری و عاری شدن از خودخواهی
تیلی، یکی از تمرینکنندگان غربی گفت که هنگام صحبت با افراد در محله چینیها یاد گرفت که از خودخواهی رها شود.
روزی تیلی پس از اینکه متوجه شد، نسبت به یک تمرین کننده چینی اندیشههای منفی دارد، در مکانی آرام نشست و به درون نگاه کرد: «از خودم پرسیدم: دقیقاً چهچیزی باعث میشود که این تمرینکننده را دوست نداشته باشی؟ دانستم که آن از روی خودخواهیام بود. سپس از خودم پرسیدم: بزرگترین چالشت چیست؟ متوجه شدم که آن تمایل نداشتنم به ایجاد تغییر بود. آن موقع متوجه شدم که اگر خودم را تغییر ندهم و چیزها را به شیوه خودم بخواهم، درست مثل نیروهای کهن هستم. به عبارت دیگر، باید بهطور بنیادی خودخواهی را رها میکردم و همراستا با فا میشدم.»
تیلی گفت که به درک او نیروهای کهن تلاش میکنند کسانی را که نگاه تحقیرآمیز به دیگران دارند را از بین ببرند. او ادامه داد: «بهعنوان تمرینکننده، ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم و باید در مسیر نظم و ترتیب داده شده توسط استاد گام برداریم. بنابراین، بدون توجه به اینکه چگونه مردم با من برخورد میکنند و بدون توجه به مشکلات، من هر فرصتی را برای کمک به نجات مردم گرامی میدارم.»
بعد از خاتمه این کنفرانس بسیاری از شرکتکنندگان اظهار داشتند که از آن بسیار آموختند. تمرینکنندهای گفت: «تبادل تجربه سایر تمرینکنندگان باعث شد که درباره تزکیه واقعی فکر کنم. من در چند فعالیت روشنگری حقیقت شرکت کردهام، اما آیا بهطور مداوم به درون نگاه کرده و مسئولیتم را با قلبی خالص انجام دادهام؟ بدون این کار، صرفاً با پیروی از روال معمول فاقد نیکخواهی لازم برای نجات مردم بودهام. این زمینهای است که باید روی آن کار کنم.»
تمرین کننده دیگری گفت: «زمانی که تمرینکنندگان درباره نگاه به درون صحبت میکردند، عمیقاً تحت تأثیر قرار گفتم. من نیز باید با عزم راسخ، خودم را بهبود ببخشم. این تنها راه برای نجات مردم است.»
یکی دیگر از شرکتکنندگان در ادامه همین صحبت گفت: «از تبادل تجربه امروز متوجه شدم که نسبت به موجودات ذیشعور منطقهام باید مسئول باشم.»