(Minghui.org) من و شوهرم پس از فارغالتحصیلی به ترتیب در دانشگاههای چینهوآ و پکن استخدام شدیم. ازآنجا که از نظر شخصیتی خیلی با هم سازگاری داشتیم، سه سال اول ازدواجمان خوشحال و خوشبخت بودیم.
تأثیر اختلال دوقطبی شدید
ما سختی و مصیبتهای زیادی را در طول سه سال زندگی مشترکمان تجربه کردیم. خواهر کوچکتر شوهرم بهطور غیرمنتظره فوت کرد و مادرش به بیماری وخیمی مبتلا شد. من سقط جنین کردم و کسبوکار شوهرم به بنبست خورد. مدت کوتاهی پس از این اتفاقات، نشانههای افسردگی شدید در شوهرم پدیدار شد. او روزها در بالکنمان در سکوت گریه میکرد، دعوت به تمام رویدادهای اجتماعی و ورزشی را رد میکرد و حتی دیگر به محل کارش هم اطلاع نمیداد.
نشانههای افسردگی شوهرم با درمان پزشکی و حمایت عاطفی خانوادهاش از بین رفت، اما با علائم شیدایی جایگزین شد. او بهشدت تندخو و خشن شده بود. بیشتر وقت خود را صرف شرکت در رویدادهای اجتماعی نامناسب و ملاقات با سایر زنان کرده و پولهای زیادی را طی این روند هزینه میکرد. اگرچه مدت کوتاهی پس از اینکه پزشکش داروهای جدیدی برایش تجویز کرد، علائم شیداییاش ناپدید شد، اما علائم افسردگی قبلیاش پس از زمان کوتاهی بازگشت.
وضعیتی بهشدت ناامیدکننده
در طول سه سال بعد، درحالی که شوهرم با بیماری روانی خود درگیر بود، زندگیمان تغییرات زیادی را تجربه کرد. علاوه بر اینکه بار مالی حمایت از خانواده را بردوش داشتم که شامل پرداخت اقساط وام مسکن و وام خودرو بود، همسرم نیز همواره به حمایت عاطفی من نیاز داشت و در عین حال باید شغلم را نیز حفظ میکردم. استرس و اضطرابِ مداوم بر سلامتم تأثیر گذاشت و دچار سردردهای مکرر میگرنی، کمردرد مزمن، بیحسی در پای چپ و کیستهای تخمدانی شدم. زندگیمان بههم ریخته بود و غرق ناامیدی بودیم.
فالون دافا زندگیمان را نجات داد
در این دوره به دیدار عموی بزرگم رفتم که فالون دافا را تمرین میکرد و توصیه خردمندانه او بارقهای از امید را در من ایجاد کرد. عمویم بهشدت مرا ترغیب کرد که از شوهرم مراقبت و افکار خودکشی را از او دور کنم و توصیه کرد که از او طلاق نگیرم. میگفت که یک همسر بهطور طبیعی باید ملایم، خوب و بااخلاق باشد، احساسات شوهرش را در نظر بگیرد و از خانوادهاش مراقبت کند. توصیه خالصانه عمویم براساس اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباریِ دافا، بسیاری از نقاط ضعفم را برجسته کرد و سبب شد از رفتار خود با شوهرم پشیمان شوم.
مسیر بهبودی جسمی و روحی
پس از بازگشت از پیش عمویم، «پودو»، موسیقی فالون دافا، را بهطور مداوم در خانه میگذاشتم. پس از مدت کوتاهی متوجه تأثیرات خاص این موسیقی شدم. سردردهای میگرنیام پس از ده دقیقه گوش دادن به این موسیقی ناپدید میشد. شوهر بیخواب و مادرشوهر مسنم شبها بهطور عمیق میخوابیدند. علائم افسردگی شوهرم بهتدریج از بین رفتند و اضطرابهای شدیدش کاهش یافتند. او آرامتر شد و حتی خواندن متون دانشگاهیاش را ازسر گرفت. شوهرم از این معجزه شگفتزده شده بود و میگفت: «هر وقت این موسیقی را میشنوم، بهطورخاصی احساس آرامش و راحتی دارم.»
مدت کوتاهی پس از آن، گوش دادن به سخنرانیهای صوتی استاد لی هنگجی را شروع کردیم. مادرشوهرم تحصیلات بسیار کمی داشت و از این رو نمیتوانست تعدادی از اصطلاحاتی که استاد لی استفاده میکردند را درک کند. با این حال علاقه خاصی به سخنرانیها نشان میداد و با احترام کنار لپتاپ مینشست و با ظاهری آرام و صلحجو گوش میداد. این برای مادرشوهر غصهدارم که طی 4 سال دختر و پسر بزرگش را به خاک سپرده بود و تقریباً درحال از دست دادن تنها پسر باقیماندهاش بهخاطر اختلال شدید دوقطبی بود، استراحت بسیار خوبی بود.
پس از اینکه گوش دادن به اولین سخنرانی را به پایان رساندم، استاد لی شروع به پاکسازی بدنم کردند. گاهبهگاه علائم اسهال، آنفلوآنزا، تب و سرفه را تجربه کردم. این تا زمانی ادامه پیدا کرد که گوش دادن به سخنرانی چهارم را به پایان رساندم. پس از آن، بدنم بهشدت احساس راحتی داشت. وضعیت شوهرم با فراز و نشیبهایی بهبود یافت. وقتی گوش دادن به فا را شروع کرد، استاد نیز شروع به پاکسازی بدنش کردند. صرفنظر از اینکه چقدر احساس ناراحتی میکردیم، همچنان قاطعانه به فا گوش میدادیم.
شروع مسیر تمرین تزکیه
بعد از چند دور گوش دادن به مجموعه سخنرانیهای فا، انجام تمرینات فالون دافا را آغاز کردم. با وجود سرمای زمستان، بعد از اتمام چهار تمرین اول، خیس عرق میشدم. یک ماه بعد، متوجه شدم که سردردهای میگرنی و سایر بیماریهایم ازبین رفتهاند. مادرشوهرم نیز در نهایت تصمیم گرفت به من ملحق شود و این تمرین را آغاز کند. پس از مدت کوتاهی، دیابتش بهطرز معجزهآسایی درمان شد و سطح قند خونش به حالت عادی بازگشت.
اگرچه شوهرم این تمرین را آغاز نکرد، اما بهطور غیرمستقیم از تأثیرات دافا بهرهمند شد. وضعیت روحیاش بهتدریج به حالت عادی بازگشت و شروع کرد تا در اطراف خانه با سایرین صحبت و به آنها کمک کند. شوهرم قبلاً برخی خصوصیات بد را در محل کارش رشد داده بود، شامل عطش جاهطلبانه برای شهرت و ثروت. او پس از گوش دادن به فا، متوجه رویکرد اشتباه خود و شیوع شدید فساد، اختلاس و تنبلی در اداره دولتیاش شد. شوهرم ازطریق فا متوجه شد که وضعیت و ثروت یک نفر در زندگی نیز ازپیش تعیینشده هستنند. شوهرم آموزههای استاد را به قلبش سپرد و وابستگیهایش به شهرت و موفقیت را رها کرد و میگفت: «سخت تلاش خواهم کرد تا شخص بهتری شوم.»
خانوادهای هماهنگ و شغلی آرام
پس از بهبودی، شوهرم در شرکت جدیدی شغلی یافت. او از طرف مدیران جدید و همکارانش بهشدت مورد استقبال قرار گرفت و بهطور فعالی در تعدادی از رویدادهای ورزشی و اجتماعی شرکت میکرد. با راهنمایی دافا و برکات ناشی از آن،
خرد بیشتری بهدست آوردم که سبب شد کارم را با بهرهوری بیشتری انجام دهم. در نتیجه، رئیس واحد کارم بهسرعت سمتم را ارتقاء داد.
قبلاً مادرشوهرم شبها در سکوت گریه میکرد. از زمان شروع تمرین فالون دافا، دیدگاهش فوقالعاده بهتر شده و لبخندهای شادیاش فضای خانه را روشن کرده است.
فالون دافا برکات بسیاری برایم بهارمغان آورده است و من با دوستان و بستگانمان که شاهد تحولات شگرف ما بودهاند، مدام درباره خوبی دافا صحبت میکنم.