(Minghui.org) بسیاری از مردم میخواهند تزکیه کنند و آرزو دارند در تزکیه موفق شوند، اما تعداد زیادی از آنها نتوانستهاند به این خواسته دست یابند، زیرا بههنگام تلاش برای از بین بردن وابستگیها، با مشکلاتی مواجه شدهاند. در میان انواعواقسام مختلف وابستگیها، ازبین بردن شهوت و میل جنسی مشکلترین بهنظر میرسد. از زمانهای قدیم تا امروز، تمرینکنندگان بیشماری بودهاند که موفق نشدهاند از این آخرین مانع در تزکیه خود عبور کنند و بلافاصله نابود شدهاند. بنابراین فقط به این دلیل که نتوانستند امتحان میل جنسی و شهوت را بگذرانند، ده هزار سال درد و رنج را پشت سر رها کردند.
من بهعنوان یک تمرینکننده فالون دافا، در زمینه ازبین بردن میل جنسی درست عمل کردهام. به همین علت، طی ده سال گذشته، توانستهام مسیر درستی را در تزکیهام بپیمایم. در انجام سه کاری که تمرینکنندگان باید انجام دهند نیز خوب عمل کردهام. اکنون مایلم تجربهام را در زمینه از بین بردن میل جنسی شرح دهم و آن را با همتمرینکنندگان بهاشتراک بگذارم تا بتوانیم با همدیگر رشد کنیم.
وقتی جوان بودم بسیار ساده و در زمینه روابط با افراد جنس مخالف خیلی محتاط و مراقب بودم. در سال 1995 در 30 سالگی ازدواج کردم. من و شوهرم وقتی هر دو به یک معبد رفته بودیم تا عود بسوزانیم و عبادت کنیم، یکدیگر را ملاقات کردیم. این باور و خواستههای مشترکمان بود که ما را به سوی هم جذب کرد. در سال دوم ازدواجمان، یعنی سال 1996، هر دو تمرین فالون دافا را شروع کردیم و در سال 1997 پسرمان بهدنیا آمد و درست پس از تولد پسرمان، من و شوهرم رابطه جنسی در زندگی زناشوییمان را کنار گذاشتیم.
چرا این روش را انتخاب کردیم؟ چراکه در آن زمان احساس میکردم شهرت، سود و احساسات موانع پیشرفتمان در تزکیه هستند و باید هرچه زودتر آنها را ازبین ببریم. اعتقاد داشتم که هرچه زودتر بتوانیم این موانع را از بین ببریم، زودتر رشد میکنیم. اگر نتوانیم برای مدتی طولانی از اسارت شهرت، سود و احساسات رها شویم، پس برای مدت زیادی در این سطح باقی میمانیم و نمیتوانیم بالاتر برویم. علاوهبراین، بهعنوان تمرینکنندگان باید خودمان را مهار و استانداردهای موجودات الهی را دنبال کنیم. هر زمان که با مشکلی روبرو هستیم، باید فکر کنیم که اگر موجودات الهی چنین چیزهایی را انجام میدادند، چگونه عمل میکردند؟ باید مانند آنها عمل کنیم. بنابراین، تصمیم گرفتم میل جنسی که مانع رشد تمرینکنندگان در تزکیهشان میشود را ازبین ببرم.
در ابتدا، شوهرم به آن عادت نداشت و گاهی این میل در او ظاهر میشد.
هر بار، میل جنسی و افکار پلید را با افکار درست و هزاران حرکت را با یک عمل تزلزلناپذیر مهار میکردم. به این ترتیب، هر بار که خودم را مهار و محدود میکردم، میتوانستم شوهرم را نیز با اراده محکمم کنترل کنم. به همین دلیل است که شوهرم نیز هنوز دافا را تمرین میکند. پس از دورهای، او نیز این وابستگی را ازبین برد. وقتی بهطور کامل میل جنسی را رها کرد، با قدردانی گفت: «عزم و اراده قوی تو است که ما را از اسارت میل جنسی بیرون آورد. در غیر این صورت، بدون هیچ پیشرفتی هنوز در بند میل جنسی بودم.» طی ده سال گذشته، من و شوهرم در یک خانه با هم زندگی کردهایم و به این صورت بدون مداخله با یکدیگر زندگی، تزکیه و رشد کردهایم. وقتی میل جنسی را رها کردیم، هر دو احساس سبکی کردیم، گویا بدنمان از بار سنگینی رها شده است. در عین حال، احساس آرامش و راحتی داریم و ذهنمان مانند آبی پاک بهنظر میرسد. نه تنها بدنمان پاکسازی شده است، بلکه ذهنمان نیز ارتقاء یافته است.
وقتی تجربهام را با برخی از همتمرینکنندگان بهاشتراک گذاشتم، آنها شگفتزده شدند. بعضی گفتند که سعی خواهند کرد مانند من عمل کنند و به سطح من برسند و برخی فکر کردند که به افراط رفتهام. درخصوص اینکه آیا به افراط رفتهام یا خیر، آن را اینگونه درنظر میگیرم: درخصوص ازبین بردن این وابستگیها، برای آنهایی که نمیتوانند آنها را همین حالا ازبین ببرند، قطعاً نمیتوانیم این مسئله را بر آنها تحمیل کنیم و بر آن اصرار بورزیم. درحالیکه برای آنهایی از ما که میتوانند آنها را ازبین ببرند، باید سخت تلاش کنیم تا رشد کنیم و عنان امیال خود را رها نکنیم. باید تا حدی که میتوانیم خودمان را مهار کنیم، خود را محدود و مهار کنیم. نباید به فكر این باشیم كه «زمان میبرد.» فقط اگر با خودمان سختگیر باشیم، میتوانیم بهسرعت رشد کنیم. شخصی که راحت است و بر این تأکید میکند که «زمان میبرد»، بهکندی رشد میکند.
استاد درخصوص ازبین بردن میل جنسی، الزامات سختی برای ما درنظر گرفتهاند و بارها و بارها هشدار دادهاند که نمیتوانیم به انحراف برویم، اما در عین حال نیز درباره اینکه چگونه یک زن و شوهر باید میل جنسی را ازبین ببرند، هیچ گونه الزامات خاصی را مطرح نکردهاند، فقط برخی اصول را ارائه دادهاند. به درک من دلیل اینکه استاد هیچگونه الزامات خاصی را در این رابطه مطرح نکردهاند، این است که تعداد بسیار زیادی از تمرینکنندگان در سطوح مختلف شینشینگی هستند. حتی اگر استاد یک قانون اجباری را تعیین کرده بودند، تمرینکنندگان لزوماً مطابق آن الزام عمل نمیکردند. برعکس، برخی از تمرینکنندگان ممکن است تزکیه را دشوار درنظر بگیرند و بنابراین این ممکن است از دستیابی آنها به فا جلوگیری کند. بنابراین، استاد هیچ الزامات خاصی را در این رابطه تعیین نکردهاند. باید بگوییم که درواقع استاد به ما اجازه میدهند بهتدریج رشد کنیم، اما این بدان معنا نیست که میتوانیم به خودمان اجازه دهیم به جلو حرکت نکنیم. علاوه بر این، نمیتوانیم به خودمان اجازه دهیم برای مدتی طولانی وابستگیهایمان را رها نکنیم و بنابراین نمیتوانیم در این زمینه راحت و بیخیال باشیم. باید وابستگیهای مختلف را ازبین ببریم، در غیر این صورت ممکن است تسلیم این طرز فکر خطرناک شویم که اگر میل جنسی را نتوان رها کرد، موفقیت در تزکیه دشوار است. از آنجا که توانستهام وابستگیهایم را به شهرت، سود و میل جنسی بهطور کامل از بین ببرم، طی ده سال گذشته، در روند تزکیه و دوره اصلاح فا بدون هیچ مشکلی گام برداشتهام. در پایان سال 2000، همراه پسر دوسالهام برای اعتباربخشی به فا به میدان تیانآنمن رفتم. پسرم را روی شانههایم گذاشته بودم و یک بنر اصلاح فا را در دست داشتم. از مقابل پل جینشویی آغاز کردم، سپس به سمت اتومبیلهای پلیس و میدان تیانآنمن رفتم. دور میدان قدم زدم و از کنار مأموران و جاسوسها گذشتم. آنها همگی بهوضوح مرا دیدند، اما هیچکسی جرأت نکرد به من دست بزند یا به چشمانم نگاه کند. درعوض برگشتند. در آن زمان، واقعاً قدرت «یک فکر درست میتواند بر صد اهریمن غلبه کند» (جوآن فالون) را احساس کردم.
در تابستان سال 2001، برای سه روز متوالی به یک سوپرمارکت رفتم تا مطالب روشنگری حقیقت را توزیع کنم. در روز سوم، یک مأمور پلیس لباسشخصی دستگیرم کرد. در نهایت، او با تکرار دروغهای حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) روال رسمی خودشان را طی کرد و اجازه داد بروم. توانستم با چنین وضعیت خطرناکی روبرو شویم، چراکه حفاظت استاد و قدرت عظیم دافا را دارم. دلیل دیگرش ازبین بردن وابستگیهایم و قدم گذاشتن در مسیر درست تزکیه است. اگر در مسیر درست گام برداریم، شیطان قادر نخواهد بود هیچ بهانهای پیدا کند تا ما را تحت آزار و شکنجه قرار دهد، حتی اگر بخواهد.
تجربه تزکیهام را مینویسم، زیرا میخواهم آن را با همگان بهاشتراک بگذارم تا بتوانیم از یکدیگر کمک بگیریم و با هم رشد کنیم. قصد ندارم خودنمایی کنم یا بخواهم سایر تمرین کنندگان رفتار مرا تقلید کنند. فقط میخواهم به همه یادآوری کنم که باید در مسیر تزکیه، با خودمان سختگیر باشیم. باید کارهایی را که درست حالا میتوانیم انجام دهیم را بهانجام برسانیم و نباید بههیچ وجه آنها را به تعویق بیندازیم. هر وابستگی، هر فکر بشری بار سنگینی است. تمام این بارها ما را سرکوب میکنند و مانع ارتقاءمان میشوند. همتمرینکنندگان بیایید بهشدت تلاش و با هم رشد کنیم تا هر تمرینکننده دافا بتواند به بهشت خود، جهان خود و خود حقیقی اولیهاش بازگردد و بهعهد و پیمانهای هزاران سال پیش خود جامه عمل بپوشاند-- («رسیدن به کمال، بازگشت با استاد» («تقدیر منجر به ثمره مقدس میشود» از هنگ یین)
2 ژوئن 2008