(Minghui.org) مردی در ناحیه مینهانگ شانگهای در ۱۲ اکتبر ۲۰۱۷ دستگیر شد و در حال حاضر در بازداشتگاه مینهانگ زندانی است.
این اولین بار نیست که آقای لیو شونمینگ، کارمند سابق بیمارستان ماچیائو، بازداشت شده است. از زمانی که رژیم کمونیست در ژوئیه ۱۹۹۹ آزار و شکنجه فالون گونگ را آغاز کرد، آقای لیو تحت آزار و اذیت و نظارت قرار گرفته و چندین بار در اداره پلیس بازداشت شده است.
او دو بار در مرکز شستشوی مغزی و دوبار در بازداشتگاه بازداشت و به چهار سال و دو ماه حبس محکوم شده است.
او تقریباً از شدت شکنجه جان خود را از دست داد.
آقای لیو در ۳۰ ژوئن ۲۰۰۲ دستگیر شد. مأموران اداره پلیس ماچیائو، کمیته محله و محل کارش، او را بهمدت دو ماه در مرکز شستشوی مغزی چینگپو حبس کردند. در آن دوره، به زور از او خون گرفتند، و او را به «تخت آهنی» بستند.
آقای لیو دوباره در ۹ می ۲۰۰۳ توسط مأموران ادارۀ ۶۱۰ دستگیر شد. در اداره پلیس، مأموری موهایش را گرفت و درحالیکه او را کتک میزد، او را به اطراف کشاند. همچنین او را مجبور میکردند که برای مدت زمان طولانی به حالت چمباتمه بنشیند.
یک شب در بازداشتگاه، دو مأمور پلیس پس از اینکه بهصورت طعنهآمیز به آقای لیو گفتند به درستی ننشسته، او را تحت ضرب و شتم قرار دادند و دستانش را به پشتش بستند. مأموران به او گفتند که اگر به حالت چمباتمه بنشیند، دیگر کتکش نمیزنند اما او درخواستشان را رد کرد.
وقتی به سلولش بازگشت یکی از زندانیان گفت: «ما درباره این موضوع بحث کردهایم و توافق کردیم که اگر تمرینکنندگان فالون گونگ به سلول انفرادی فرستاده شوند، برای نجات آنها روز بعد اعتصاب غذا خواهیم کرد.» وقتی آقای لیو این را شنید، بسیار تحت تأثیر قرار گرفت.
سه سال و شش ماه پس از اینکه آقای لیو محکوم شد، به زندان تیلانچیائو منتقل شد. در اولین روز حبسش در زندان، یکی از زندانیان او را به اتاق نگهبانان فرستاد و به او گفت که خودش را در آنجا معرفی کند. او از انجام این کار امتناع ورزید و گفت که او زندانی نیست چراکه مرتکب هیچ جرمی نشده است.
یک روز آقای لیو وارد اتاق شد و چهارپایهاش را روی زمین قرار داد، و یکی از نگهبانان قبل از اینکه به او بگوید به حالت چمباتمه بنشیند، چهارپایه را با لگد دور کرد. هنگامی که آقای لیو از دستور نگهبان پیروی نکرد، نگهبان باتوم برقیاش را بیرون آورد. آقای لیو بعداً در اتاق کوچکی حبس شد و مجبور شد به مدت ده روز برای بیش از ده ساعت در هر روز به حالت چمباتمه بنشیند.
در زندان، آقای لیو مجبور شد کار سخت انجام دهد و برنج کهنه و فاسد بخورد. زمانی بود که او مجاز به خرید هیچ گونه نیاز روزانه نبود. او گاهی اوقات مجاز به نوشیدن آب هم نبود. در همین حال، دو زندانی برای نظارت همیشگی بر او گمارده شده بودند و اغلب او را از خواب محروم میکردند.
آقای لیو مجبور بود برای مدت زمان طولانی بر روی چهارپایۀ پلاستیکی با کمری صاف و پاهای جفت شده بنشیند و دستانش را روی زانوهایش بگذارد و به جلو نگاه کند. او همچنین از نور خورشید محروم بود.
بازآفرینی شکنجه: نشستن بر روی چهارپایۀ پلاستیکی
این شکنجه موجب عفونت و زخم شدن پوستش شد. خون مخلوط شده با پوست مردهاش باعث شد تا نشستن برایش بسیار دردناک باشد. دستمال توالتی که در لباس زیرش گذاشته بود، خیلی زود آغشته به چرک شد. با این وجود او مجبور بود روزهای زیادی را رو به دیوار بایستد و پیشانی، بینی، شکم و انگشتان پایش رو به دیوار بود.
هنگامی که پلیس آقای لیو را تحت شکنجه و ضرب و شتم قرار میداد، صدای تلویزیون را تا آخر بلند میکردند که صدایی شنیده نشود. بعد از ضرب و شتمهای متعدد، قفسه سینۀ آقای لیو شکست. پاهایش کبود شده بود.
در ۲۴ آوریل ۲۰۰۸، زمانی که بازیهای المپیک در چین برگزار شد، آقای لیو بار دیگر در محل کارش دستگیر و در بازداشتگاه حبس شد.
یکبار مأمور پلیس به او گفت: «همسرت برای تحویل پول و لباس آمده بود. او گفت که تو شخص خوب و صادقی هستی و امیدوار بود که تو را کتک نزنیم.»
در آن زمان، آقای لیو بهدست زندانیان مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، زیرا از نشستن به حالت چمباتمه و خوردن مثل یک سگ امتناع ورزیده بود. با این حال، پلیس به همسرش گفت که او را مورد ضرب و شتم قرار نخواهند داد.
آقای لیو ۲۰ روز بعد به مرکز شستشوی مغزی چینگپو منتقل شد. در مجموع، او شش ماه و پنج روز در بازداشتگاه و مرکز شستشوی مغزی حبس شده بود.
در گذشته، آقای لیو رفتارهای خودخواهانه بسیاری داشت که موجب نگرانی خانوادهاش میشد. از زمانی که تمرین فالون گونگ را در سال ۱۹۹۶ آغاز کرد، رفتارش را تغییر داد و دیگران را مدنظر قرار میداد.
یک بار پدر آقای لیو گفت: «در میان چهار فرزندم، فرزند دومم (آقای لیو) همیشه مردم را نگران کرده است. حالا او کسی است که مردم بیشترین اطمینان را به او دارند.»
مادرش، که تقریباً ۹۰ ساله است، طی پنج سال گذشته فلج شده و برای مراقبت به آقای لیو نیاز دارد. مادرش گاهی دهها بار در شب از خواب میپرد. او امیدوار است که پسرش به زودی به خانه برگردد.