(Minghui.org) من تمرینکننده جوانی هستم که در سال 1990 متولد و در سال 2015 با فالون دافا آشنا شدم. من صاحب یک فروشگاه اثاثه و مبلمان سفارشی هستم.
قبل از اینکه دافا را تمرین کنم، در پریشانی و سردرگمی گرفتار بودم، مرتکب اشتباهات زیادی میشدم و چیزهای ارزشمند فوقالعاده زیادی را از دست میدادم. نمیدانستم معنای واقعی زندگی چیست. نمیدانستم که اگر مرگ پایان زندگی است، چرا باید کارهای خوب انجام دهیم و خوب باشیم؛ چرا باید محدودیتهای اخلاقی وجود داشته باشند؟ در ناخودآگاهم بهنوعی میدانستم که خوبی با خوبی پاداش داده میشود و اینکه فرد فقط یک دوره زندگی ندارد.
فالون دافا مسیر روشنی را برایم فراهم کرد. حقیقت، نیکخواهی و بردباری در زندگی و آیندهام میدرخشند و در مسیر تزکیهام تحت محافظت قرار دارم.
یک شخص خوب بودن، پایهایترین الزام برای تمرینکنندگان است.
استاد لی بیان کردند:
«اگر همیشه با دیگران بامحبت و دوستانه باشید، اگر همیشه وقتی کاری انجام میدهید دیگران را درنظر بگیرید، و هرگاه مسائلی با دیگران دارید اول فکر کنید که آیا آنها میتوانند آن را تحمل کنند یا آیا برای آنها باعث صدمهای نمیشود، آنگاه مشکلی نخواهید داشت.» (جوآن فالون)
درکارم با افراد زیادی ملاقات و تجربیات زیادی کسب میکنم. اداره مسائل با پیروی از اصول فالون دافا کمکم کرده تا یاد بگیرم چگونه شخص خوبی باشم و هنگام انجام کارها همیشه به نیازهای سایرین اولویت دهم.
اولویت دادن به نیازهای سایرین
یک روز یک مشتری میخواست کمدی با در کشویی بخرد. او گفت که نمیتواند کمد خودش را که همین مدل است، تعمیر کند. بنابراین میخواست کمد جدیدی بخرد. درست قبل از اینکه کار فروش آن کمد را به اتمام برسانم، او به صدایی اشاره کرد که هنگام باز و بستن در کشویی کمد قدیمیاش ایجاد میشد. بر اساس تجربهام میدانستم که اگر ابزار مناسب داشته باشد، میتواند بدون گرفتن یک شیار جدید، آن را تعمیر کند.
بنابراین ابزار حرفهای خودم را به او قرض دادم و شرح دادم که چگونه تعمیرش کند. او پیشنهاد کرد برای قرض گرفتن ابزارم، ودیعهای پیشم امانت بگذارد. آن را قبول نکردم و تصمیم گرفتم به او اعتماد کنم. او دوباره و دوباره از من تشکر کرد.
اگر دافا را تمرین نمیکردم، این فرصت برای کسب پول را ازدست نداده و ابزارم را بهصورت رایگان به او قرض نمیدادم. او پس از چند روز، ابزار را بازگرداند و گفت که در آینده برای دکوراسیون خانهاش، به فروشگاه من مراجعه میکند.
بهعنوان یک تمرینکننده فالون دافا، باید سایرین را در نظر بگیرم. امروزه بسیاری از مردم ذهن درستی ندارند و فقط به دنبال منافع خودشان هستند.
رها کردن وابستگی به سود
اخیراً یک مشتری کمد لباسی با در معمولی سفارش داد، اما وقتی زمان نصبش رسید، گفت که رنگ درِ کمد اشتباه است. او گفت که رنگ متفاوتی را سفارش داده است، اما اینطور نبود و داشتن درهایی با رنگهای متفاوت برای یک کمد چیزی رایج و عادی نیست. پس از کلی بحث ناراحت شدم و رنجش به دل گرفتم.
اما من یک تمرینکننده هستم و نباید عصبانی شوم. باید شخص خوبی باشم. بدون توجه به اینکه تقصیر چه کسی است، باید اول سایرین را درنظر بگیرم. ازدست دادن کمی سود چیز مهمی نیست. ما هر روز از کمد لباس استفاده میکنیم. اگر شخصی کمد لباسش را دوست نداشته باشد، هر روز دیدن آن، او را ناراحت خواهد کرد. بنابراین به او گفتم که یا در را برایش بهصورت رایگان تعویض میکنیم یا بهعنوان جبران خسارت، مبلغی پول نقد به او پرداخت میکنیم و خودش میتواند انتخاب کند.
پس از رها کردن وابستگیام به سود و واقعاً شخصی خوب بودن، روحیهام بهتر شد. اگر در مواجهه با مشکلات بتوانم خودم را یک تمرینکننده درنظر بگیرم، ناگهان قلبم بزرگتر میشود.
تخفیف دادن بهجای بحث و جدل
یک بار یک مشتری یک درِ کمد سفارش داد و بعد از نصب هیچ مشکلی وجود نداشت، اما پس از مدتی تماس گرفت و گفت که یکی از بستگانش میگوید رنگ دستگیرۀ در خوب نیست و من باید مشکلش را حل کنم.
بهعنوان یک تمرینکننده، با نگرش حل کردن آن مشکل به خانهاش رفتم. آن خویشاوندش نیز آنجا بود. در نظر من در و دستگیرهاش واقعاً خوب بهنظر میرسیدند و چیزی که خویشاوندش میگفت، حقیقت نداشت، اما نمیخواستم با آنها بحث کنم؛ چراکه مشکل را حل نمیکرد و فقط وضعیت را بدتر میساخت. در سکوت به حرفهایشان گوش دادم، اما نتوانستم راه بهتری برای حل آن پیدا کنم، مگر اینکه آن را با دری جدید تعویض کنم که به کمد آسیب میرساند. خویشاوندش گفت که باید برای جبران خسارت، تخفیفی به او بدهم. بدون تردید موافقت کردم و گفتم: «تا زمانی که شما راضی باشید، مشکلی نیست.»
اگر فالون دافا را تمرین نمیکردم و این اتفاق رخ میداد، حتی به آن موضوع رسیدگی نمیکردم و قطعاً پولی به او برنمیگرداندم. ممکن بود چیز بدی بگویم و خیلی بحث کنم. روی تمام مواد اولیه و نصب فکر شده بود و هیچگونه مشکلِ کیفیتی وجود نداشت. من هیچ مسئولیتی برای حل مشکل او نداشتم.
پس از مدت کوتاهی، آن مشتری دوباره تماس گرفت و تشکی سفارش داد. او گفت که من شخص خوبی هستم و اینکه نیازی به یک تشک جدید ندارد، اما میخواهد ضرری را که سر آن کمد کردم، جبران کند. تحت تأثیر قرارگرفتم. پیروی از اصول فالون دافا و نسبت به سایرین باملاحظهتر بودن، میتواند درواقع در نهایت به من کمک کند.
یک روز، سوار دوچرخه برقیام به سر کار میرفتم. کامیونی کنار خیابان پارک کرده بود. راننده ناگهان در را باز کرد و سرم به در اصابت کرد. به زمین افتادم و سرم خونین شد. رهگذری دستمالی به من داد تا خونم را پاک کنم. راننده گفت که به بیمارستان برویم. میدانستم نباید برای سایرین مزاحمت ایجاد کنم، چراکه تمرینکننده دافا هستم، بنابراین گفتم که وقتی به خانه بروم، به آن رسیدگی میکنم و مشکلی نیست. متأسفانه به این فکر نکردم که درباره فالون دافا با آنها صحبت کنم.
گرامی داشتن تزکیه
در گذشته وقتی فلایرهای روشنگری حقیقت را میچسباندم، خیلی آن را جدی نمیگرفتم. با نوار چسب آنها را روی دیوارها میچسباندم. سپس متوجه شدم که وقتی مردم آنها را میکِشند، علامتهایی روی دیوار باقی میمانند و ممکن است مقداری کاغذ پارهشده به زمین بیفتد و این نظافتچیها را به زحمت میاندازد.
سپس دیگر این کار را نکردم و در عوض، آنها را فقط روی قفسهها و پیشخوانها گذاشتم. هر زبالهای را هم که میبینم، برمیدارم و در سطل زباله میاندازم. بهعنوان یک تمرینکننده، باید نسبت به سایرین باملاحظهتر باشم، به جای اینکه اثر بدی روی آنها بگذارم.
فالون دافا به زندگیام معنا بخشیده و کمکم کرده تا متوجه شوم باید به سایرین کمک کنم و نباید خودخواه باشیم.
همه آنچه باید انجام دهم، دنبال کردن روند طبیعی و خوب گام برداشتن در مسیری است که برایم نظموترتیب داده شده است.