(Minghui.org) یکی از تمرینکنندگان در منطقهام در اواخر سال ۲۰۱۷ به علت کارمای بیماری فوت کرد. دو سال قبل از مرگش تشخیص داده شده بود که مبتلا به سرطان سینه بود.
تمرینکنندگان فا را با او مطالعه کردند، تجربههایشان را به اشتراک گذاشتند و افکار درست فرستادند. به هنگام فرستادن افکار درست، یک تمرینکننده متوجه شد که او عمدتاً بهبود یافته بود و فقط توموری کوچک به اندازه نوک انگشت اشاره باقی مانده بود.
تمرینکنندگان از او خواستند که به درون نگاه کند، بهخصوص اگر در طی بازداشت قبلیاش، چیزی وجود دارد که مطابق با فا نبوده است. علاوهبر این، پس از اینکه پیشتر از زندان آزاد شده بود، چرا هنوز طبق برنامه سازماندهیشده از سوی اداره ۶۱۰ به یک مرکز شستشوی مغزی مراجعه میکند تا تمرینکنندگان را «تبدیل» کند؟
او گفت که یک «اظهاریه رسمی» نوشته است و تمرینکنندگان را با اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری «تبدیل» میکند و مشکلی درخصوص شیوهای که موضوع را اداره میکرد وجود ندارد. برخی از تمرینکنندگان با او موافق بودند.
یکی از تمرینکنندگان پیشنهاد کرد که انرژی موجود در گروه ما درست و صالح نیست - بهجای اینکه به او یادآوری کنیم که به درون نگاه کند، باید به او کمک کنیم.
اما زمانی که این تمرینکننده دیگران را «تبدیل» میکرد - حتی اگر فکر کند که «مطابق با استانداردهای فا» انجام شد، این یک اشتباه بنیادی بود. این کاری است که مأموران زندان و اردوگاه کار میخواستند به انجام برسانند. بنابراین، هنگامی که فردی چنین «تبدیلی» را تصدیق میکند، بهجای اینکه از استاد پیروی کند، با شیطان همکاری کرده است. باوجود اینکه اظهاریه رسمی ارائه داده و همچنین در سایر پروژهها همکاری میکند، نمیتوانست یک تمرینکننده دافا باشد، زیرا نیروهای کهن هنوز او را اداره میکنند.
استاد هیچیک از ما را رها نخواهند کرد، اما آیا نیروهای کهن اجازه خواهند داد؟ زمانی که از استاندارد یک تمرینکننده دافا پیروی کنیم، نیروهای کهن جرئت نمیکنند ما را مورد آزار و اذیت قرار دهند. بااینحال، انجام پروژههای دافا ضرورتاً به این معنی نیست که زندگی ما تضمین میشود. زمانی که وابستگیهای اساسی داریم و قادر به شناخت اشتباهات بنیادیمان نیستیم، نیروهای کهن بهراحتی میتوانند عذر و بهانههایی را پیدا کنند و برای استاد سخت میشود که به ما کمک کنند.
نادرستبودن «تبدیل»
بعد از دیدن تمرینکنندگانی که پس از نوشتن تعهدنامه مبنیبر دست کشیدن از تمرین تزکیهشان آزاد شدند، سایر تمرینکنندگان اغلب نگران میشوند و به آنها میگویند که یک «اظهاریه رسمی» ارسال کنند و تمرین دافای خود را از سر بگیرند.
برخی از تمرینکنندگان بازداشتشده درک روشن و واضحی از فا نداشتند. بنابراین، افکار و عقاید بشری توانستند در آنها پدیدار شوند و این موضوع باعث میشد با کسانی که آنها را «تبدیل» کردند، موافقت کنند و حتی ممکن است قبول کنند که دست به «تبدیل» دیگران بزنند. ازآنجاکه اغلب کلمات استاد را بدون درک محتوایش بهکار میبردند، تمرینکنندگانی که با آنها صحبت کردند گیج و سردرگم شدند و تمرین را متوقف کردند.
چنین تمرینکنندگانی ممکن است پس از آزاد شدن در مطالعه فا جدیت نداشته باشند و نتوانند تشخیص دهند که کجا اشتباه کردهاند. وقتی دیگران به آنها یادآوری میکنند که اظهاریههای رسمی بنویسند، این کار را انجام میدهند بدون اینکه بهطور کامل اشتباهات قبلیشان را شناسایی کنند. بهجای آرام شدن و مطالعه فا، اغلب عجله دارند با روند اصلاح فا همراه شوند و مشتاق هستند در پروژهها کار کنند تا بتوانند عقبافتادگی ناشی از بازداشتشان را جبران کنند.
اما درخصوص اینکه علتی که آنها را در طول بازداشت به سمت «تبدیل» سوق داد یا وابستگیهایی باعث شدند آنها تبلیغات جعلی و منحرف را باور کنند، این تمرینکنندگان درباره آنها فکر نکردند. آنها همچنین متوجه نشدند که اظهارات گفتهشده از سوی آنها به منزله ارتکاب گناه علیه استاد و فالون دافا است. آنها با نوشتن یا امضای چنین مدارکی، به استاد و دافا خیانت کردند. یکی از تمرینکنندگان از مزایای دافا بسیار بهرهمند شد، اما ایمان به استاد و فا را از دست داد. اگر چنین تمرینکنندهای نتواند حساسیت موضوع را درک کند، چگونه میتواند اشتباهش را تصحیح کند و به وضعیت یک تمرینکننده خالص و واقعی دافا بازگردد؟
برخی از تمرینکنندگان نتوانستند در طول بازداشت تحمل کنند و بنابراین چنین اظهاراتی را نوشتند. آنها در قلبشان میدانستند که مرتکب اشتباه شدند و از نظموترتیبات نیروهای کهن پیروی کردهاند. برخی از این تمرینکنندگان میتوانند بهطور جدی فا را مطالعه کرده و به کارهای مرتبط با اصلاح فا ملحق شوند، اما برخی از آنها به دلیل ترس، برای مدت طولانی نمیتوانستند فا را بهخوبی درک کنند و بهاینترتیب قدم پیش بگذارند. برخی حتی فکر کردند که به کاهش آزار و شکنجه تمرینکنندگان کمک کردهاند. این اندیشه حیلهگرانه از آموزههای القائی از سوی حزب الهام میگیرد و تفکری منحط محسوب میشود. برخی از تمرینکنندگان پس از سپریکردن سالهای بسیاری از تزکیه، هنوز تشخیص ندادهاند که چنین «تبدیلی» تسلیم شدن به نیروهای کهن و روشنبینی در مسیری شیطانی است. اینگونه نادانی درخصوص «تبدیل» اغلب موجب آزار و اذیت بیشتر تمرینکنندگان مصمم میشود.
با چنین ذهنیتی، پس هدف از آغاز دوباره تمرین تزکیه چیست؟ یکی از دلایل این موضوع میتواند برطرف کردن کارمای بیماری باشد، دیگری میتواند صرفاً پیروی از سایر افرادی باشد که تمرین را از سر گرفتهاند. در هر صورت، ما باید به درون نگاه کنیم، از وابستگیها رها شویم، و بهطور حقیقی هدف از تمرین تزکیه را درک کنیم.
اگر کسی نتواند بهطور اساسی درک کند که چرا «تبدیل» اشتباه است، مهم نیست که چقدر کارها را انجام میدهد، آن سطحی و ظاهری است. نیروهای کهن دست از مداخله برنمیدارند و چنین تمرینکنندهای با وضعیت بسیار خطرناکی مواجه میشود.
افراط در احساسات
برخی از تمرینکنندگان متوجه شدند که درگیر شدن در «تبدیل» تمرینکنندگان عملی اشتباه بوده است. آنها میدانستند که به شیطان کمک کردهاند تا ایمان راستین تمرینکنندگان دافا به استاد و دافا را تضعیف کنند. این تمرینکنندگان توانستند در فا بهبود پیدا کنند و جدی و کوشا شوند.
اما، برخی از تمرینکنندگان همچنان در احساسات غرق شدهاند. آنها از یک طرف با پروژههای دافا همکاری میکردند، اما از سوی دیگر، همچنان درباره ضررها و آسیبهای ذهنی و مادی فکر میکنند که برای خانوادههایشان به بار آوردند. درنتیجه برخی از آنها شروع به بازاریابی هرمی، بازاریابی مستقیم یا تجارت سهام کردند. این افراد با انجام چنین کارهایی که مخالف اصول دافا هستند، فا را تضعیف کرده و باعث آسیب میشوند. برخی متوجه این اشتباهات نشدند تا زمانی که پول زیادی را از دست دادند یا ورشکست شدند.
برخی از تمرینکنندگان در بازاریابی هرمی یا تجارت سهام به پول وابسته شدند. آنها از سودهایی که طی درگیرشدن در چنین فعالیتهایی بهدست آوردند خرسند بودند. برخی برنامهریزی کردند پس از بازنشستگی در پی یافتن شغل دیگری باشند تا برای خانوادهها و فرزندانشان پول بیشتری به دست آورند. آیا این وابستگی به احساسات نیست؟ اگر این تمرینکنندگان فالون دافا را تمرین نمیکردند، ممکن بود زندگیشان به پایان میرسید. استاد بسیار فداکاری کردند تا زندگی ما را طولانی کنند و این کار برای این بود که تزکیه کنیم، نه اینکه برای خانواده پول جمع کنیم. هنگامی که این تمرینکنندگان ارزش این فرصتها را درک نکنند، میتواند منجر به بروز کارمای بیماری یا حتی مرگ آنها شود.
تمرینکنندگان جوانی که قبل از آزار و اذیت در سال ۱۹۹۹ شروع به تمرین کردهاند اکنون بزرگسال شدهاند. سپس برخی از والدین بهخاطر احساسات، در تزکیه و تعلیم و تربیت تعادل را برقرار نکردند. این موضوع منجر به مسائل مختلفی برای فرزندانشان شد که درحال حاضر متعاقباً والدین را تحتتأثیر قرار میدهد. بنابراین، ما باید بهمنظور ایجاد هماهنگی در خانواده روی تزکیه تمرکز کنیم.
شهوت
مسئله شهوت درباره همه تمرینکنندگان صدق میکند. در این مثال، روی تمرینکنندگانی تمرکز میکنیم که قبلاً «تبدیل» شدهاند.
بعضی از تمرینکنندگان پس از آزاد شدن از زندان، فکر میکردند که همسرانشان رنج زیادی را متحمل شدهاند و میخواستند به این موضوع سروسامان دهند. برخی از آنها تحت عنوان سازگار بودن با جامعه عادی، نمیتوانستند احساسات را کنار بگذارند و به حفظ وابستگی شهوت ادامه دادند. برخی از زنان تمرینکننده که موهایشان خاکستری شده است، بهخاطر نگرانی بیش از حد درخصوص رابطههای غیراخلاقی، هنوز هم با شوهرشان رابطه جنسی دارند.
استاد بیان کردند:
«در مدرسه ما، برای آن بخشی که در بین مردم عادي تزکیه ميكنند، لازم است که در جامعه عادي انساني تزکیه كنند و تا حد امکان با مردم عادی همساز باشند. از شما درخواست نمیکنیم که واقعاً همه چیزهای مادی را از دست بدهید. اهمیتی ندارد که رده شغلی شما چقدر بالا است و مهم نیست چقدر ثروت دارید. نکته کلیدی این است که آیا میتوانید آن وابستگی را رها کنید.» (جوآن فالون)
هنگامی که بهطور واقعی وابستگی به شهوت را از دست بدهیم، همسرمان به این دلیل ما را ترک نخواهند کرد. احساسات و شهوت تنها بخشی از زندگی زناشویی است. عوامل بسیار مهمتری، مانند قدردانی و احساس مسئولیت نیز وجود دارند.
برخی از تمرینکنندگان روابطی غیراخلاقی برقرار کردند و حتی طلاق گرفتند، که به دنبال آن مجدداً ازدواج کردند. این چیزی نیست که یک مرید دافا باید انجام دهد و حتی افراد عادی چنین رفتارهایی را نفرتانگیز میدانند.
سوءاستفاده نکردن از منابع دافا
طی سالهای بسیار زیاد، آزار و شکنجه بسیار شرورانه و خشونتآمیز بود و شاگردان دافا مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و بازداشت شدند. آنها بدون برخورداری از یک زندگی معمولی یا درآمد، از سایر تمرینکنندگان کمک میگرفتند و خودشان را وقف کارهای مربوط به روشنگری حقیقت کردند. با ایجاد مکانهای تولید مطالب، فداکاری به خرج دادند. این قابلتوجه بود، زیرا گرچه نمیتوانستند به خانهشان برگردند، اما هنوز به فا اعتبار بخشیده و موجودات ذیشعور را نجات میدادند.
اما با گذشت زمان، برخی از تمرینکنندگان، به دلیل وسوسه منافع مادی، حریص و طماع شدند. این پول گاهی از سوی آنها یا اعضای خانوادهشان مورد سوءاستفاده قرار میگرفت. سایر تمرینکنندگان به این موضوع اشاره کردند و استاد نیز هشدارهای بسیاری ارائه دادند. اما این تمرینکنندگان پولها را عودت ندادند که اغلب منجر به آزار و اذیت آنها از سوی نیروهای کهن شد.
تبدیل شدن به تمرینکنندگان واقعی
وقتی تمرینکنندگانی که در بازداشت بودند «تبدیل» شدند، آنها اظهاراتی را نوشتند و مقالاتی را خواندند که در توهین به استاد بودند. بدن آنها در بعدهای دیگر ممكن است آکنده از مواد فاسد شده و روح اصلی آنها تحتتأثیر قرار گرفته باشد. اگر این تمرینکنندگان چنین موادی را از بین نبرند و فقط یک اظهارریه رسمی درخصوص بازگشت به تزکیه بنویسند، احتمال دارد مداخله برای آنها ادامه پیدا کند.
تمرینکنندگان باید با مطالعه فا، بهبود شینشینگ و فرستادن افکار درست بهطور مداوم میدان و محیطشان را پاک کنند. فقط زمانی که خودمان را اصلاح و پاکسازی کنیم، واقعاً میتوانیم در مسیرهای تزکیهمان بهخوبی عمل کنیم و تحت آزار و اذیت قرار نگیریم.
هر کسی که «تبدیل» شده، باید اشتباهاتی را که مرتکب شده را شناسایی کند. آنها باید به درون نگاه کنند، توصیه سایر تمرینکنندگان را بپذیرند، وابستگیهایی را که آنها را به سمت «تبدیل» سوق داد شناسایی کرده و تمام چیزهایی که تزکیه آنها را تحتتأثیر قرار میدهد از بین ببرند.
برخی از تمرینکنندگان وابستگیهایشان را پیدا کردند اما برای مدت زمانی طولانی نتوانستند از آنها رها شوند. گاهی اوقات مسائل را به مداخله نسبت دادند. خودشان یا با سایر تمرینکنندگان افکار درست فرستادند. این کار نگاه به درون نیست و مسئله را حل نمیکند.
بنابراین، تمرینکنندگان اغلب باید بدون قید و شرط به درون نگاه کنند و مسائلی را درون خود مورد بررسی قرار دهند که با فا سازگار نیستند. آنها با از بین بردن هر چیزی که مطابق با فا نیستند، تمرینکنندگان واقعی خواهند شد.