فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

برطرف کردن تصورات بیمار بودن و ارتقاء خود

22 نوامبر 2018 |   تمرین‌کننده‌ای از تایوان

(Minghui.org) کمی پس از شروع تمرین فالون گونگ، کمرم آسیب دید. در آن زمان مطمئن نبودم که چگونه افکار درست بفرستم، اما با ایمانم به استاد و فا، در عرض دو هفته بهبود یافتم.

اما این فقط شانس مبتدی بود. پس از سال‎ها تمرین در دافا، تازه اخیراً متوجه شدم که معنای از بین بردن تصورات بشری بیمار بودن چیست. هنگامی که متوجه شدم تحت تأثیر دردهای جسمانی قرار نگرفتم، وضعیت تزکیه‎ام ارتقاء یافت.

پشت سر گذاشتن کارمای بیماری

در سال گذشته چند بار کارمای بیماری را تجربه کردم و در برخی موارد نمی‎توانستم برای روشنگری حقیقت به مکان‌های گردشگری محلی بروم. در خانه فا را مطالعه کردم، تمرینات را انجام دادم و افکار درست فرستادم. امیدوار بودم که کارمای بیماری‎ام در نهایت از بین برود.

اما دو ماه گذشت، و بدتر و بدتر شدم و به جایی رسید که نمی‎توانستم راه بروم. هنگامی که چند تمرین‎کننده برای مطالعه فا نزد من آمدند، گفتند که بسیاری از عقاید و تصوراتم مطابق با فا نیستند و پیشنهاد کردند که با ذهن روشن‎تری مطالعه کنم. آنها همچنین به من توصیه کردند که به رادیوی مینگهویی گوش کنم و مقالات تبادل تجربه را بخوانم.

پیشنهادات‎شان را قبول کردم. خیلی زود بسیاری از وابستگی‌هایم را یافتم و به بسیاری از اصول فا آگاه شدم.

پس از گذشت 40 سال از نقل مکانم، سه سال پیش به زادگاهم برگشتم تا به مدت طولانی به روشنگری حقیقت در این مکان‌های گردشگری خاص بپردازم. خانواده و خویشاوندانم با آغوشی باز از من استقبال و مرا غرق در عشق کردند. طولی نکشید که توانستم هر روز حقیقت را برای گردشگران روشن کنم و سه کار را انجام دهم.

زمانی که دچار کارمای بیماری شدم، متوجه شدم که در چند سال گذشته در احساسات و عواطف انسانی غوطه ور شده بودم. بدون اینکه متوجه شوم، وابستگی راحت‎طلبی، شوق و اشتیاق بیش از حد و خودنمایی را رشد داده بودم.

شیطان از این نقطه ضعفم سوءاستفاده کرد و برایم نظم و ترتیب داد که دچار کارمای بیماری شوم. اما نمی‎دانستم چگونه به درون نگاه کنم، و فکر کردم تا زمانی که سه کار را در خانه انجام دهم، کارمای بیماری‎ام از بین می‌رود.

هدفم از انجام سه کار این بود که بتوانم از کارمای بیماری رهایی یابم. و این در واقع باعث شد که نیروهای کهن و نظم و ترتیبات‎شان ریشه‎دار شوند.

استاد بیان کردند:

«زمانی که در طول تزکیه‌تان با آزمون‌های سخت مواجه می‌شوید، مجبورید خودتان را تزکیه کنید و به خودتان نگاه کنید - آن به معنی تصدیق آزمون‌های سختِ نظم و ترتیب داده شده توسط نیروهای کهن و سعی در خوب عمل کردن در بین آزمون‌های سختی که آن‌ها نظم و ترتیب داده‌اند نیست؛ ما حتی خودِ پدید آمدن نیروهای کهن و هرچه که برنامه‌ریزی کردند را نفی می‌کنیم؛ ما حتی وجودشان را تصدیق نمی‌کنیم.» (آموزش فا در کنفرانس فای شیکاگو ‏۲۰۰۴‏)

بعد از اینکه به این اصل از فا روشن شدم و این وابستگی بنیادی را کشف کردم، مطالعه فا را دوباره تقویت کردم. هر فکرم را با فا می‎سنجیدم و بلافاصله خودم را اصلاح می‎کردم. هر فکر بدی به ذهنم می‎رسید را انکار می‎کردم.

سپس دیگر به این فکر نمی‎کردم که آیا بیمار بودم یا نه. می‎دانستم که همه اینها فقط یک توهم هستند. آن وضعیت خیلی زود ناپدید شد و دیگر نیازی به کمک نداشتم.

ارتقاء خود در حالی که دیگران را نجات میدهم

علاوه بر روشنگری حقیقت به صورت رودررو در مکان‌های گردشگری، همچنین با استفاده از تلفن همراهم، تماس‎های روشنگری حقیقت برقرار می‌کردم. عصرها با هم‎تمرین‎کنندگان به‎صورت آنلاین فا را مطالعه می‎کردم، اما به ندرت با آنها تبادل تجربه می‎کردم. اما، متوجه شدم که در یک سطح تزکیه گیر کرده‎ام، و دیگر پیشرفتی نداشتم.

به لطف نظم و ترتیبات استاد، یک هم‎تمرین‎کننده مرا به گروه روشنگری حقیقت از طریق تماس تلفنی معرفی کرد که در آن همچنین می‎توانستم فا را مطالعه کنم، افکار درست بفرستم، حقیقت را روشن کنم و با هم‎تمرین‎کنندگان تجاربم را به‎اشتراک بگذارم. وقتی رسماً به گروه ملحق شدم، صبح روز بعد احساس تازگی داشتم.

یک بار، پس از برقراری تماس تلفنی برای یک مورد خاص، ناگهان دچار سردرد بدی شدم و درد به گوش و گردنم گسترش یافت. حتی برای نوشیدن آب نمی‎توانستم دهانم را به اندازه کافی باز کنم.

استاد بیان کردند:

«اما دقیقاً به خاطر این‌که در دافا تزکیه می‌کنید، گرچه وقتی سختی‌ها زودتر از موعدی که قرار بود بر شما وارد شود فرود می‌آید، فشاری که با آن مواجه می‌شوید عظیم است، و گذراندن آزمایش‌ها برای شین‌شینگ شما دشوار هستند- و گاهی اوقات ممکن است آزمون‌ها عظیم باشند- با این همه، تمام آن سختی‌ها چیزهایی هستند که باید بر آنها فائق آیید، آنها حساب‌هایی هستند که لازم است تسویه کنید، هزینه‌هایی هستند که باید پرداخت کنید. ( خنده حضار) پس آیا اینها چیزهای بزرگی نیستند؟ بنابراین آنچه با آن مواجه می‌شوید خواه چیزهایی خوب باشند یا بد، مادامی که در دافا تزکیه می‌کنید، آنها مثبت هستند، مطمئن باشید.» (آموزش فا در سن فرانسیسكو، ۲۰۰۵)

هر محنت، فرصتی برای بهبود است. می‎دانستم که باید نسبت به فا، موجودات ذی‎شعور و خودم مسئول باشم. با وجود اینکه مجبور بودم سرم را نگه دارم و گوش و گردنم را بپوشانم، باز در فرستادن افکار درست و مطالعه فا به گروه ملحق می‌شدم. همچنین در برقراری تماس تلفنی نوبت‎های کاری‎ام را انجام دادم.

به‎طور مداوم به سخنرانی‎های استاد گوش دادم، و وقتی دراز می‎کشیدم به موسیقی دافا گوش می‎کردم. سعی می‎کردم خودم را در هر کاری که انجام می‎دادم، با فا منطبق کنم. وقتی متوجه افکار بدم می‎شدم، بلافاصله این عبارات را تکرار می‎کردم: «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیک‎خواهی، بردباری خوب است.» سردرد و دردهایم چند ماه طول کشید، اما تحمل کردم.

یک بار که با چند تمرین‎کننده در حال خواندن سخنرانی جدید بودیم، سرم، گوش‎ها و گردنم آنقدر درد گرفت که به‎سختی می‎توانستم نفس بکشم. در سرم احساس تورم و درد داشتم و تمام بدنم تکان می‎خورد.

به عکس استاد نگاه کردم، که به نظر می‎رسید به من لبخند می‌زنند، مرا تشویق می‎کنند و به من می‎گویند:

«وقتی تحمل کردن آن سخت است، می‎توانی آن را تحمل کنی. وقتی انجام آن سخت است، می‎توانی آن را انجام دهی.» (سخنرانی 9 از جوآن فالون)

با یک فکر در ذهنم، احساس کردم که ناپدید شدم و نور کل میدانم را پر کرد. تمام دردهای جسمی‌ام در آن لحظه برداشته شد و همه چیز به حالت عادی بازگشت.

در طول سه ماه گذشته که در گروه حضور داشته‌ام، متوجه تغییرات مفیدی در بدنم شدم و شین‎شینگم بهبود یافته است. در کل خیلی بهبود یافته‎ام. تمرین‎کنندگان در اطرافم بخشی از پیشرفتم هستند.

تازه الان متوجه شده‌ام که تزکیه چیست و حالا ذهنم نسبت به مسائل از همیشه روشن‌تر است.