(Minghui.org) هنگامی که برای اولین بار کتاب جوآن فالون را در سال ۱۹۹۸ دیدم، سه کلمه روی جلد کتاب نور درخشانی ساطع میکردند. بسیار هیجانزده شدم و تمرین تزکیه در فالون دافا را آغاز کردم. در طول سالهای اول تزکیهام، مسیرم پر از پیچ و خم بود و از تزکیه دوره اصلاح فا فاصله داشت. با کمک همتمرینکنندگان، در مسیر درست گام نهادم و به یک تمرینکننده دافای حقیقی دوره اصلاح فا تبدیل شدم.
گام نهادن در مسیر تزکیه
قبل از اینکه تمرین فالون دافا را آغاز کنم، بهخاطر ابتلاء به بسیاری از بیماریها به ستوه آمده بودم. مفاصل دستانم بسیار دردناک بودند و بهعلت چسبندگی رودههایم دچار درد شدید شکم شده بودم.
پس از دریافت یک نسخه از جوآن فالون، فا را با سایر تمرینکنندگان مطالعه کردم و هر شب تمرینات را انجام دادم. طولی نکشید که از تمام بیماریهایم بهبود یافتم.
کمتر از یک سال پس از شروع تمرین فالون دافا، جیانگ زمین (رئیس رژیم کمونیست چین) در آن زمان آزار و شکنجه وحشیانه دافا را آغاز کرد. با توجه به اینکه رسانهها بهطور مداوم دافا را مورد توهین قرار میدادند، شوهرم ترسید که مبادا تحت آزار و اذیت قرار بگیرم. سایه جنبشهای سیاسی قبلی حزب کمونیست چین هنوز کابوسهای شبانهاش هستند. با این ترس، مصمم شد تا مانع من از انجام تمرین شود. کتابهای دافایم را سوزاند و زمانی که متوجه شد تمرینها را انجام میدهم، مرا مورد ضرب و شتم قرار داد. یک بار، به حدی مرا کتک زد که سیاه و کبود شدم.
استاد بیان کردند:
«وقتی تحمل کردن آن سخت است، میتوانی آن را تحمل کنی. وقتی انجام آن سخت است، میتوانی آن را انجام دهی.» (جوآن فالون)
در آغاز آزار و شکنجه، هیچ ایدهای درباره این موضوع نداشتم که تمرینکنندگان دافا چگونه باید به فا اعتبار ببخشند. تمرینکنندگان در اطرافم همه تا درجات متفاوتی هدف آزار و اذیت قرار میگرفتند. برخی تزکیه را متوقف کردند یا مخفی شدند. تماس با تمرینکنندگان و محیط مطالعه گروهی را از دست دادم. با گذشت زمان، در تزکیه سست شدم و دوباره همانند یک فرد معمولی عمل کردم.
در سال ۲۰۰۱ دچار خونریزی رحمی شدم. هنگامی که بالاخره برای معاینه و بررسی به بیمارستان رفتم، حاملگی خارج رحمی تشخیص داده شد و لازم بود بهطور اضطراری تحت عمل جراحی قرار گیرم. گرچه پزشک مطمئن نبود، عمل جراحی بدون دردسر انجام شد و چند روز بعد بیمارستان را ترک کردم. زندگیام پس از خونریزی به مدت بیش از دو ماه به من برگردانده شد. به این درک رسیدم که استاد زندگیام را نجات دادند و من دوباره هر روز مطالعه فا و انجام تمرینات را از سر گرفتم.
رفتن به مسیر اشتباه
در سال ۲۰۰۱، شروع کردم گاه به گاه در مطالعه گروهی فا شرکت کنم چراکه محل زندگیام از آنجا دور بود. در سال ۲۰۰۸، به شهری نزدیک نقلمکان کردم و توانستم بهطور منظم در مطالعه گروهی شرکت کنم. اما، این گروه، از مطالعه سخنرانیهای جدید استاد امتناع میکردند. آنها درک نادرستی از آموزههای استاد داشتند و به افراط میرفتند.
استاد بیان کردند:
«این فا فقط میتواند تا این سطح آموزش داده شود. شما باید تزکیه کنید تا آنچه را که در سطوح بالاتر قرار دارد به دست بیاورید.» (جوآن فالون)
تمرینکنندگان این جملات را به این معنی درک کردند که فا قبلاً آموزش داده شده است و استاد دوباره سخنرانی ارائه نخواهند داد. آنها فکر کردند که تمام سخنرانیهای جدید جعلی هستند و دلیل اینکه حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) دافا را تحت آزار و اذیت قرار میدهد، این است که تمرینکنندگان در مقابل حزب ایستادند و به همین دلیل برای خودشان باعث ایجاد دردسر شدند.
دلیل دیگری هم وجود داشت که آنها سخنرانیهای جدید را قبول نمیکردند. استاد بیان کرده بودند: «اين دليل آن است كه چرا در تاريخ تعداد بسيار کمي قادر بودهاند در تزكيه موفق شده و به كمال برسند.» («موضع فکری» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۲) آنها محتوای آن را درک نکردند و فکر کردند که آنها «تعداد اندکی از مردم» هستند که میتوانستند به کمال برسند.
هماهنگکننده این گروه، آقای شیائو، نادان بود و همه را گمراه کرد. ذهنیت شیائو برخی از تمرینکنندگانی را متقاعد کرد که وابستگی به ترس داشتند و از بیرون رفتن و اعتباربخشی به فا امتناع میکردند. آنها فا را به اشتباه فهمیدند و سعی میکردند بهانههایی برای توجیه رفتارشان پیدا کنند.
برخی از تمرینکنندگان سایر گروهها سخنرانیها، فایلهای صوتی و فیلمهای جدید را برای آنها میآوردند. شیائو آنها را دور کرده و تمام مطالبی را که آورده بودند میسوزاند. شیائو به ما اجازه نمیداد به هیچکدام از آنها گوش کرده یا آنها را بخوانیم. همچنین به ما اجازه نمیداد با تمرینکنندگانی که مطالب را آورده بودند، تماس بگیریم. او بارها و بارها به ما گفت که فا را در خانه مطالعه کنیم و برای روشنگری حقیقت بیرون نرویم.
از زمانی که برای اولین بار به این گروه پیوستم، همیشه احساس میکردم چیزی اشتباه است. شیائو همه را تشویق میکرد بهطور جدی تزکیه کنند، اما رویکردش افراطی بود. او تأکید میکرد که ضروری است از تمایل به شهرت، به دست آوردن و احساسات رها شویم. به ما گفت که تمام رابطههای عاطفی را قطع کنیم، روابط خانوادگیمان را قطع و به دیدن بستگان و دوستانمان نرویم. من بهطور ناخواسته از او پیروی میکردم و برای شرکت نکردن در مراسم و دیدارهای خانوادگی عذر و بهانه میآوردم.
در مقابل، استاد به ما در جوآن فالون گفتند:
«... درحالیکه بهطور معمولی مثل همه در بین مردم عادی زندگی میکنید تزکیه کنید. اگر در بین مردم عادی، دیگران شما را یک واله و شیدا به حساب بیاورند، با شما سر و کاری نخواهند داشت و از شما فاصله خواهند گرفت. هیچکس فرصتهایی برای رشد شینشینگ در اختیارتان نخواهد گذاشت. هیچکس شما را یک فرد عادی در نظر نخواهد گرفت. چقدر بد است!»
شیائو همچنین گفت که هر کسی باید درباره وابستگیاش به شهوت صحبت کند تا از شر آن خلاص شود. او همه را تشویق میکرد بدون هیچگونه پردهپوشی درخصوص افکار و اعمال نادرستی که دارند، آنها را در حضور دیگران بیرون بریزند. تحتتأثیر او، افراد گروه روندی از نگاه به بیرون را رشد دادند و انگشت تقصیر را به سمت دیگران میگرفتند.
استاد بیان کردند:
«كنفرانسهاي تبادل تجربههاي سازماندهي شده توسط مراكز دستياري در مناطق مختلف، هرگز نبايد به كنفرانسهاي خودنكوهشگري تبديل شود. چنين كنفرانسهاي فاي پرشكوهي براي تبادل تجربههاي تزكيه در دافا، نبايد به كنفرانسهاي نمايشي براي برملا كردن جنبۀ تيرهي اجتماع تبديل شود، چه رسد به اينکه شاگردان را مجبور كنيد نقاط ضعفي را كه وقتی افراد عادي بودند داشتند و كارهاي اشتباهي را كه در آن زمان مرتكب شدند فاش كنند؛ از اين طريق اثرات منفي و جدي تحميل خواهيد كرد و به نيكنامي دافا آسيب خواهيد رساند.» («خوشفکری» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)
شیائو در سال ۲۰۱۱، خون بالا آورد. به او گفتم: «شیائو، بهتر است به درون نگاه کنی تا ببینی چه کار اشتباهی انجام دادهای.» او خشمگین شد و گفت: «من اشتباه نمیکنم. من از فای استاد پیروی میکنم.» بهمحض اینکه این کلمات از دهانش بیرون آمد، صورتش رنگپریده و وضعیت بیماریاش ناگهان وخیمتر شد. استاد منتظرش بودند تا به درون نگاه کند، اما همچنان اصرار داشت که در شرایط درستی قرار دارد. شیائو فا را به اشتباه درک کرد و نمیتوانست پیشنهادات و توصیههای دیگران را بپذیرد. متأسفانه، فوت کرد.
راه درست تزکیه
من مشتاق بودم سخنرانیهای جدید استاد را بخوانم و با تمرینکنندگان جدید دیدار داشته باشم. بعد از ۱۳ سال تزکیه در مسیری نادرست، سرانجام با تمرینکنندگان راستین دافای دوره اصلاح فا دیدار کردم.
زمانی که از سوی یکی از تمرینکنندگان دعوت شدم تا فیلم نمایش شن یون ۲۰۱۲ را تماشا کنم، بهمحض اینکه پرده گشوده شد، موجودات الهی را دیدم که به این دنیا فرود میآمدند. سپس صدای استاد را شنیدم: «چه کسی میخواهد مرا در رفتن به دنیا همراهی کند تا برای هزار سال یک پادشاه باشد.» چهرهام پوشیده از اشک شد. احساس کردم که همانند یک کودک یتیم تنها، به خانهام برگشتم. بهطور عمیقی تحتتأثیر نمایش قرار گرفتم و میدانستم که تنها استاد میتوانستند آن را ساخته باشند.
برای اولین بار در روز ۱۳ ماه مه ۲۰۱۲، روز جهانی فالون دافا را جشن گرفتم. تمرینکنندگان دوره اصلاح فا کاملاً متفاوت از آنهایی بودند که فا را با آنها مطالعه میکردم. آنها تمام قلب خود را روی سه کار گذاشته بودند.
تمام مقالات اخیر و سخنرانیهای جدید استاد را خواندم، بنابراین میتوانستم درک کنم که معنای مرید دافای دوره اصلاح فا چیست و چگونه سه کار را بهخوبی انجام دهم. میخواستم در سریعترین زمان ممکن عقبافتادگیام را جبران کنم.
یک روز تمرینکننده مسنی مرا با خود برد تا مطالب روشنگری حقیقت درباره فالون دافا و آزار و اذیت را توزیع کنیم. ما وارد یک مجتمع آپارتمانی شدیم و از پلهها طبقه به طبقه بالا رفتیم، تا مطالب را در اختیار همه خانوارهای آنجا قرار دهیم. هنگامی که شروع به بالارفتن كردم، قلبم بهشدت میتپید. درحالیكه تمرینكننده ۸۰ ساله بهآسانی از پلهها بالا میرفت.
میخواستم درباره حقایق مربوط به آزار و شکنجه و خوبی دافا بهصورت رودررو با مردم صحبت کنم، اما گاهی اوقات نمیدانستم حقایق را چگونه به مردم بگویم. بسیار ناراحت بودم از اینکه آن را بهخوبی انجام نمیدادم. وقتی شنیدم که چگونه تمرینکنندگان بهطور وحشیانهای مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، قلبم از شدت ترس منقلب شد. متوجه شدم که چقدر برای تمرینکنندگان سخت است که بهخاطر انجام سه کار تحت چنین فشاری قرار دارند. تمرینکنندگانی که در تزکیه دوره اصلاح فا تحت آزار و شکنجه وحشیانه ایستادگی کردهاند، واقعاً برجسته هستند.
سرانجام، توانستم مطالب را توزیع کرده و حقایق فالون دافا را بهصورت رودررو به مردم بگویم. اکنون در مسیر درست تزکیه قرار دارم. سرشار از انرژی هستم و زندگیام معنیدار شده است.
شوهرم که سابقاً با تزکیهام مخالفت میکرد نیز شروع به تزکیه کرد. او فیلمها را تماشا میکند و مطالب در زمینه روشنگری حقیقت را میخواند. هر چه بیشتر آنها را تماشا میکند، بیشتر به آنها علاقهمند میشود. محیط خانوادگیام بهبود یافته است و فرزندانمان دافا را درک کرده و از ما حمایت میکنند.