(Minghui.org) پزشکِ معالج هوانگ شیکون به همسر او گفت: «از شوهرت بخواه که به خارج از کشور نرود. اگر این بار برود، ممکن است دوباره او را نبینی.» هوانگ مدیر کل شرکت بینالمللی نساجی در تایوان، قصد داشت برای نظارت بر راهاندازی دو کارخانه جدید به کشورهای دیگر برود. این موضوع مربوط به سال 2002 است که او 53 ساله بود.
وضعیت سلامتیاش ضعیف و رو به وخامت بود، در حالیکه کارهایش هر روز بیشتر میشد. با وجود سی و شش سال آلرژیهای پوستی مزمن و مشکلات معده، وضعیت سلامتیاش سیر نزولی مداوم داشت. دکترش گفت که حتی با بازنشستگی فوری فقط میتواند تا 70٪ از سلامتیاش را بهبود ببخشد.
هوانگ کارخانه جدیدی را در مکزیک تأسیس کرده بود. او به مسائل مربوط به مذاکرات، امضای قراردادها، برنامهریزی کارخانه، مالیات، حسابداری و حقوق کار، استخدام نیروی جدید، گمرک، توزیع، استقرار مهاجرین و خانوادههایشان و موارد دیگری نظارت داشت.
دو کارخانه جدید دیگر را در سال 2002 در نیکاراگوئه و در لسوتو، آفریقا در سال 2004 راهاندازی کرد. پیچیدگی این کارها حضور او را در محل الزامی میکرد. با توجه به مسئولیتهایش در رابطه با توسعه شرکت و رفاه کارکنان، تصمیم گرفت با وجود خطر برای سلامتیاش به این سفر برود.
او فکر کرد شاید چیگونگ بتواند کمکش کند تا وضعیت سلامتیاش بهتر شود. اما دکتر طب چینی به او توصیه که این کار را نکند و گفت: «چیگونگ مریدینهایت (کانالهای انرژی در بدن) را باز میکند. اما بدن تو برای چنین کاری بیش از حد ضعیف است.»
هوانگ با خود فکر میکرد: «آیا راهی برایم وجود دارد؟ آیا باید بپذیرم که در53 سالگی مرگم نزدیک است؟»
وقتی هوانگ درحال ترک تایوان بود، با آقای لین، همسایهاش ملاقات کرد و متوجه شد که آقای لین فالون گونگ را تمرین میکند. هوانگ در سال 2001 با اطلاع از اخبار آزار و شکنجه فالون گونگ در چین، آن را از روی کنجکاوی امتحان کرده بود. او فکر کرد وقتی حزب کمونیست چین (حکچ) روشی را آزار و شکنجه میکند،آن باید خوب باشد. اما، در آن زمان متوجه تفاوت زیادی در وضعیت سلامت جسمیاش نشد و دیگر تمرینات را انجام نداد.
وقتی هوانگ مشکلش را با آقای لین درمیان گذاشت، او در پاسخ گفت که فالون گونگ تمرین تزکیه است و برای تمرینکننده لازم است که علاوه بر انجام تمرینات، قلب و ذهنش را تزکیه کند. آقای لین به او گفت که در واقع موضوع اصلی بهبود قلب و ذهن است.
هوانگ متوجه شد که فقط تمرینات را انجام داده و واقعاً از اصول معنوی پیروی نکرده است. او کتاب اصلی فالون گونگ جوآن فالون را گرفت.
هوانگ همانطور که جوآن فالون را میخواند با خودش فکر کرد: «چرا تا به حال این کتاب را ندیدهام؟ نیمه اول عمرم را در ناآگاهی زندگی کردم. این کتاب درباره مهمترین مسائل زندگی صحبت میکند!» او طی دو روز همۀ کتاب را خواند.
در نیکاراگوئه، بدون توجه به اینکه چقدر سرش شلوغ بود، هر روز صبح تمرینات فالون گونگ را انجام میداد و هر شب فا را مطالعه میکرد. پس از سه ماه، متوجه تغییر زیادی در وضعیت سلامتیاش شد. درد معدهاش و لکهایی که بخاطر افزایش سن در چهرهاش ایجاد شده بود، همگی ناپدید شدند. مهمتر از همه، او در نهایت عاری از تمام مشکلات مزمنش شد.
هوانگ شیکون، مدیر کل شرکت نساجی بینالمللی گفت: «فالون گونگ مرا نجات داد!»
مقایسه بین عکس ویزای او در سال 2003 (چپ) با عکسش در سال 2009
هوانگ در64 سالگی دندانهایش را ایمپلنت کرد. وقتی درمان شش ماههاش تمام شد، دندانپزشکش به او گفت: «من در سن شما چنین فرد سالمی را ندیدهام. با توجه به تجربهام، درمانتان باید یک تا دو سال طول میکشید. شما قدرت بهبود بسیار قویای را نشان دادهاید. قطر مجرای عصبی دندانتان مانند فردی سی ساله است!»
هوانگ گفت: «فالون گونگ مرا نجات داد! معنای زندگی و هدف مشخصی را در قلبم پیدا کردهام.»
او از سفرش به نیکاراگوئه بازگشت و اکنون در دانشگاه فنگ چیا در رشته مدیریت بازرگانی تدریس میکند و پس از بازنشستگی از شرکت نساجی، شرکتی را تأسیس کرده است.
تصویر هوانگ با مشتری در لسوتو، آفریقا در سال 2004
هوانگ شیکون که در دانشگاه فنگ چیا تدریس میکند و بعد از بازنشستگی از شرکت نساجی، شرکتی را تأسیس کرده است.