(Minghui.org) در تزکیه هیچچیز بیاهمیتی وجود ندارد. دو ماه پیش به یک اداره دولتی رفتم تا برخی اسناد را قانونی کنم، اما درخواستم دو بار رد شد. جمعه گذشته، برای سومین بار به آنجا مراجعه کردم، اما دوباره با شکست مواجه شدم. چرا این اتفاق افتاد؟
تقریباً هر روز به وبسایت مینگهویی مراجعه کردهام و مقالات بسیاری درباره نگاه به درون خواندهام. همچنین میدانم که بدون توجه به اینکه دیگران چه کاری انجام میدهند، همیشه باید به خودم نگاه کنم. بنابراین به درون نگاه و وابستگیهای بسیاری را پیدا کردم.
ذهنیت رقابتطلبی
هنگامی که درخواستهایم دو بار اول رد شدند، به خودم گفتم: اگر پافشاری کنم، موفق خواهم شد؛ آنچه مرا نمیکشد مرا قویتر میکند. بنابراین درخواست سوم را هم ارائه دادم. بااینحال، در اینجا بود که وابستگیام به رقابتطلبی را پیدا کردم. من برای پیداکردن دلایل شکستم به درون نگاه نکردم؛ درعوض، انجام کار به یک شیوه را ادامه دادم.
وابستگی به خود
هنگامی که به درون نگاه کردم، به بررسی دلایلی برای رد درخواستم پرداختم که تماماً براساس قانون بود. درواقع دولت عمداً برایم مشکل ایجاد نکرده بود. این من بودم که به قوانین توجه نکردم و کارها را با توجه به درک خودم انجام دادم.
اما خودخواهی بسیار شدیدی از خودم نشان دادم: فکر میکردم که به روند انجام کار آگاهی داشتم؛ همه آنها چیزهای بیاهمیتی برایم بودند. هیچ تلاشی برای مطالعه قوانین و مقررات نکردم یا بهدنبال مشاوره حقوقی نرفتم. با ارائه درخواستم بدون داشتن اطلاعاتی درخصوص قانون زمان و پولم را هدر دادم. اگر قوانین و مقررات را درک کرده بودم و براساس آنها کارها را پیگیری میکردم، بسیار آسان بود که تقاضای مرا مورد توجه قرار دهند.
چند سال پیش وابستگی به غرور را در خودم پیدا کردم. درواقع این وابستگی در مواقعی آشکار میشود که براساس دیدگاههای خودم کارها را انجام میدهم و به نظرات دیگران گوش نمیکنم. هنگامی که سایر تمرینکنندگان افکار متفاوتی در مقایسه با من داشتند، آنها را بدون فکرکردن نادیده میگرفتم. ایدههایم را بهعنوان بهترین ایده نشان میدادم. همیشه دوست داشتم ایدههای دیگران را تقویت یا متعادل کنم تا ایده خودم بهتر بهنظر برسد.
در برخی مواقع فکر میکردم که از این وابستگی رها شدهام. درحالحاضر، متوجه شدهام که با توجه به تجربه کنونی هنوز این وابستگی در من وجود دارد. باید دوباره آن را از بین ببرم. پس از گذشت بیست سال تزکیه، از دست دادن این وابستگی سخت نخواهد بود؛ برعکس، سختی کار بیشتر ابتدای کار است که بتوان بهطور جدی و فعالانهای به درون نگاه کرد.
این گامی بزرگ است که فرد آرام باقی بماند تا به درون نگاه کند. برای تزکیه بردباری، آرام شدم و پس از رد درخواستهایم عصبانی نشدم. این اتفاق خوبی بود. اما درباره دلیل پشتِ ردشدن درخواستهایم فکر نکردم. به نظر میرسید که مدارکم فاقد برخی موارد ضروری بود، اما درواقع، هر چیزی که یک تمرینکننده با آن مواجه میشود دلیلی دارد.
استاد از این فرصت برای بهبود من استفاده کردند. اگر متوجه نشوم که باید به درون نگاه کنم، فقط بر اضافه کردن محتویات بیشتری به مدارکم تمرکز کنم، ممکن است بالاخره یک روزی آن را تأیید کنند. اما، من این فرصت را از دست میدهم که با استفاده از این تجربه خودم را رشد دهم.
زمان خوبی برای وقوع این تجربه بود، زیرا درست زمانی رخ داد که گروه محلی ما در استقبال از نمایشهای شن یون، باید برای بازاریابی برنامهریزی میکرد. در کمک به تجزیهوتحلیل دادهها از سالهای گذشته قادر به تمرکز نبودم. غرورم باعث شد پیشنهادات بیاساسی ارائه داده و کار را برای هماهنگکننده سختتر کنم. از خودم خجالت کشیدم.
پس از یافتن وابستگیام، متوجه شدم که باید دادهها را با دقت تحلیل کنم تا به موفقیت شن یون کمک کنم. در یک لحظه قلبم آرام شد و فشار و نگرانیام از بین رفتند.
همیشه در زندگی روزمره با چیزهای مختلفی روبهرو میشویم. اما در تزکیه هیچچیزی اتفاقی نیست. اگر بهجای اینکه به درون نگاه کنیم فقط به تزکیه بردباری توجه کنیم، فرصتهایی را برای تزکیهمان از دست میدهیم.
لطفاً، به هر درک نامناسب در این تجربه اشاره کنید.