(Minghui.org) بسیاری از تمرینکنندگان دافا در سرزمین اصلی چین در حال حاضر بیخانمان هستند و مجبورند بهخاطر اینکه تحت آزار و اذیت قرار نگیرند، دور از منزل باشند، بنابراین اغلب بدون اینکه تمرینکنندگانی پیرامونشان باشند تا با آنها صحبت کنند، بهفا اعتبار میبخشند و حقیقت را برای مردم روشن میکنند. برای آنها، خواندن تبادل تجربهها و سایر مقالات در وبسایت مینگهویی از اهمیت بالایی برخوردار است. برخی از مسائل احساسی وجود دارند که برخی از مریدان را همین حالا آزار میدهند و نیاز است براساس درکمان از فا درباره آنها بیشتر صحبت و تبادلنظر کنیم.
تمرینکنندگان سؤالات بسیاری را درباره احساسات مطرح کردهاند. برای نمونه، وقتی رابطه مریدان دافا با شکست مواجه میشود، آیا میتوانند طلاق بگیرند؟ وقتی همسر یک مرید دافا که فالون گونگ را تمرین نمیکند، تحت تأثیر فشار آزار و اذیت از سوی جیانگ یا بهدلیل شخصیتهای متضاد، اعتقادات مختلف یا شکست در روابط، اقدام به طلاق میکند، آن مرید باید چه کار کند؟ آیا یک مرید دافا میتواند بهدلیل مسائلی مانند شخصیتهای متضاد، اعتقادات مختلف و شکست روابط در پی طلاق باشد؟ درخصوص وضعیتی که در آن هر دو طرف با طلاق موافقت کردهاند، اما نمیتوانند بهدلیل آزار و شکنجه فالون گونگ از سوی دولت، روند قانونی را در پیش بگیرند، شخص چگونه باید آن را اداره کند؟ آیا میتوان در چنین وضعیتی که ازدواج فقط روی کاغذ وجود دارد، وارد رابطه عاطفی با شخص دیگری شد؟ وقتی یک تمرینکننده کارت شناسایی یا کارت ثبتنام خانوار ندارد، برای درخواست گواهی ازدواج با شخص مورد نظرش، چه کار کند؟ درخصوص افرادی که در حال حاضر بدون گواهی ازدواج با هم زندگی میکنند، چطور باید برای تشریفات روند قانونی و رسوم مربوطه اقدام کنند؟ این نوع سؤالات همچنان ادامه دارند. برخی از تمرینکنندگان در حال بررسی این بودهاند که چگونه باید چنین وضعیتهایی را اداره کنند، بهطوری که مطابق با آموزههای استاد باشند، مطابق شرایط زندگی مردم عادی باشند و همزمان آزار و اذیت و نظم و ترتیبات مخرب نیروهای کهن شیطانی را ازبین ببرند.
در واقع پاسخ به این مسائل برای فردی که تزکیه نمیکند، آسان است، اما بهعنوان مریدانِ دافای دوره اصلاح فا، بیشازحد جدی گرفتن مسائل مربوط به احساسات یک وابستگی است، چراکه وابستگیهای مردم عادی در قلب چنین شخصی باقی مانده است. بنابراین شاید تمرکز این سؤالات نباید بر این باشد که وقتی شخص وابستگیهای قوی دارد، چگونه باید این مشکلات را حل کند. شاید شخص باید دوباره به این موضوع فکر کند که چطور براساس الزامات اصلاح فا با وابستگیهایش برخورد کند و نجات همه موجودات ذیشعور را بالاترین اولویت خود قرار دهد.
البته وابستگیهای تمرینکنندگان همگی از جنبههای باقیمانده قلب بشری ما که تزکیه نشدهاند ناشی میشوند. کشمکش و مبارزه با همه این وابستگیها بسیار دردناک است، اما در مواجهه با تضادها، نگاه کردن به چیزها از منظر اصلاح فا بهجای نگاه کردن از دیدگاهی بشری، سطح شینشینگ [سرشت قلب، خصوصیات اخلاقی] تمرینکنندگان و میزان جذبشان در دافا را منعکس میکند. فقط وقتی شخص استانداردهای اخلاقی بالایی را برای خود درنظر میگیرد، هنگام مواجهه با تضادها میتواند بر آنها غلبه کند و هشیار و عاقل باقی بماند.
یک مرید دافا هنگام بروز مشکلات آنها را متفاوت از مردم عادی میبیند.
بهعنوان نمونه، به احساسات بین زن و شوهر اشاره کردیم. یک زن و شوهر رابطۀ تقدیری دارند. طبیعی است که در زندگی روزمره تضادها وجود دارند. اگر یک تمرینکننده بتواند شینشینگ خود را کنترل کند و درباره مشکلات عاقلانه فکر کند، هر مسئلهای میتواند بهطور هماهنگ حلوفصل شود. آن میتواند مشکلات را به چیزهای خوبی در دوره تزکیه تبدیل کند. بنابراین موضوع شکست در رابطه نباید وجود داشته باشد. در غیر این صورت، آیا آن مانند مردم عادی نخواهد بود؟
موجودات الهی الزاماتی اساسی برای ازدواج انسانها دارند و ازدواج درنظر آنها مقدس و باشکوه است. پس از ازدواج، اینکه زن و شوهر بتوانند به یکدیگر وفادار باشند، پایه و اساس یک ازدواج است. ایده طلاق در جامعه امروز و پس از انحراف معیارهای اخلاقیِ مردم شکل گرفته است. احساسات شخصی و احساسات غیرمنطقی بهعنوان استانداردهایی برای سنجش اینکه آیا ازدواج باید وجود داشته باشد یا خیر، استفاده میشوند. البته برخی از تمرینکنندگان میگویند که نمیتوانند آرام باقی بمانند و باید روش مردم عادی را دنبال کنند. پس آن انتخاب خودشان بهعنوان یک فرد است. در دافا هیچ قانونی برای مردم عادی وجود ندارد.
اگر یکی از طرفین در یک ازدواج غیرتمرینکننده باشد و بهدلیل فشار آزار و اذیت از سوی گروه جیانگ زمین روند پیگیری طلاق را آغاز کند، فکر میکنم بهعنوان مریدان دافای دوره اصلاح فا، باید تلاشمان را صرف نجات موجودات کنیم. حتی در حالت طلاق، شخص هنوز باید همه تلاش خود را صرف نجات همسر خود کند. دستکم آنها یک رابطه تقدیری داشتند و برای مدتی با هم زندگی کردند. امروزه استانداردهای اخلاقی در جامعه بهطور چشمگیری سقوط کردهاند و مردم درباره این صحبت میکنند که با موافقت یکدیگر، با هم زندگی کنند و حتی از هم جدا شوند.
درخصوص مریدان دافای مجرد که عاشق یکدیگر شدند و خواستند ازدواج کنند، اما بهدلیل آزار و شکنجه نمیتوانند روال قانونی این مسئله را طی کنند، آیا واقعاً باید قبل از پایان آزار و شکنجه ازدواج کنید؟ هر دقیقه و هر ثانیه برای روشنگری حقیقت بسیار ارزشمند است- آیا نمیتوانید تا پایان آزار و شکنجه صبر کنید و آنگاه روش مناسبی را برای ازدواج اتخاذ کنید؟
حفظ نگرشی جدی درباره ازدواج یک الزام اخلاقی پایهای و یکی از بنیانهای عزت نفس برای انسان است. آن اطاعت از نظم و ترتیبات نیروهای کهن نیست. در دورههای باستان که استانداردهای اخلاقی بالا بودند، وقتی مردم عاشق میشدند، بلافاصله ازدواج نمیکردند. رویداهای بزرگ در زندگی شخص نیازمند توجه و ملاحظه جدی هستند. پیروی کردن از وضعیتهای آسمانی و اجتماعی یکی از اصول برای انسانها نیز است. بیایید چند قدم به عقب برگردیم. حتی نگرش «اگر عشق بتواند برای همیشه باقی بماند، آنگاه نباید هر روز و هر شب با هم باشیم» میتواند راه حلی متعالی برای روابط در این محیط خاص فعلی باشد.
درخصوص نظم و ترتیبات نیروهای کهن، آنها ما را بهعنوان تزکیهکنندگان معمولی درنظر میگیرند که تزکیه شخصی انجام میدهیم و جرأت میکنند با اصلاح فا مداخله کنند. اگر به احساسات بشری وابسته باشیم و از قوانین اخلاقی که موجودات الهی برای بشر تعیین کردهاند، پیروی نکنیم، موجودات ذیشعور بر اساس استانداردهای اخلاقیمان، به ما احترام نمیگذارند. وقتی مریدان دافا نمیتوانند در نجات انسانها خوب عمل کنند، آن دقیقاً در دام نظم و ترتیبات نیروهای کهن افتادن است.
درحالی که شخص به احساسات وابسته میشود، شیطان بهراحتی میتواند از این موقعیت سوءاستفاده کند. در سرزمین اصلی چین، بعضی از مکانهای تولید مطالب راهاندازی شدند و سپس بهخاطر اداره نادرست مسائل احساسی از سوی برخی از تمرینکنندگان مشخص ازبین رفتند. این درسهای دردناک ما را ملزم میکنند که در آینده محتاط باشیم.
درخصوص آنهایی که بدون طی کردن مراسم درست، بهعنوان زن و شوهر با هم زندگی میکنند، موجودات الهی هم از کیهان کهن و هم از کیهان جدید، ازدواجشان را تصدیق نمیکنند، چراکه آن الزامات اخلاقی که موجودات الهی برای انسانها تعیین کردهاند را نقض میکند. حتی اگرچه برگرداندن این وضعیت به قبل غیرممکن است، شخص باید به راههایی برای جبران آن، مانند اعلام کردنش به والدین و دوستان و برگزاری مراسم فکر کند. مهمترین چیز، زندگی براساس استانداردهای اخلاقی است.
در انتها، باید بگویم که مسائل احساسی فقط بخشی از هزاران مشکل دشواری است که مریدان دافای دوره اصلاح فا با آن مواجه هستند. آن در اصل، هنوز مسئلهای است درباره اینکه چگونه چیزها را اولویتبندی و چگونه شینشینگ خود را تزکیه کنیم. مطالب بالا نظرات شخصی من هستند.
19 ژانویه 2004