(Minghui.org) من در کارروشنگری حقیقت از طریق تماس تلفنی با افراد در چین فعالیت داشتهام و تمایل دارم که برخی از تجربیاتم را بهاشتراک بگذارم.
برقراری تماس تلفنی با مردم در چین نیز روندی از تزکیه است و مستلزم نگاه به درون است.
یکبار دو لیستِ شماره تلفن را از طریق پلتفرم پروژهمان دانلود کردم و هر لیست حاوی هشت شماره تلفن بود و هربار شخصی گوشی را برمیداشت. با شش شماره اول لیست دوم نیز تماس گرفتم. خیلی خوشحال بودم، به این امید که تماس با دو شماره باقی مانده نیز آرام و بدون دردسر جلو بروند.
بیش از 10 بار با هفتمین شماره تلفن تماس گرفتم، اما هیچ کسی پاسخ نداد. سراغ هشتمین شماره رفتم و همان اتفاق افتاد. متوجه شدم که بهدلیل شوق و اشتیاق بیش از حدم این اتفاق افتاده است. انگیزهام پاک نبود: انگار هدفم مطمئن شدن از پاسخ فردی به تلفن بود، بجای اینکه آن را فرصتی برای روشنگری حقیقت و نجات آن فرد درنظربگیرم. فکر میکنم که تغییر ظریف در انگیزهام دلیل عدم پاسخ تماسها بود.
زمانی که متوجه آن شدم، افکار درست فرستادم و دوباره با شمارهها تماس گرفتم. آنها هردو پاسخ دادند. از طریق این تجربه اهمیت هر فکر یک تزکیهکننده را دیدم. هیچ مسئله جزئی در تزکیه وجود ندارد و تزکیه بسیار جدی است. فقط زمانی که خودمان را بخوبی تزکیه کنیم میتوانیم موجودات ذیشعور را نجات دهیم.
یکبار دیگر مردی تلفن را جواب داد که با لهجه متفاوتی صحبت میکرد و درکش برایم سخت بود. به درون نگاه کردم و متوجه شدم که من معمولاً خیلی سریع صحبت میکنم و درنظر نمیگیرم که ممکن است درک صحبتهایم برای افراد سخت باشد. سپس از خودم پرسیدم چرا اینقدر سریع صحبت میکنی. بدین دلیل بود که همیشه نگران بودم که افراد قبل از گوش دادن به صحبتهایی که باید بشنوند، گوشی را قطع کنند. آن یک وابستگی است. همچنین خیلی سریع صحبت میکنم چراکه مضطرب و نگران هستم که آن نیز یک وابستگی است.
زمانی که آن وابستگیها را دیدم و سعی کردم که از شر آنها خلاص شوم، با فرد دیگری مواجه شدم که با زبان محلی چینی صحبت میکرد. از او پرسیدم که آیا میتواند به زبان ماندارین صحبت کند و او قبول کرد. ما هیچ مشکلی در برقراری ارتباط نداشتیم. دیدم که نگاه به درون واقعاً مهم است.
همچنین با افرادی مواجه شدهام که بعد از چند ثانیه صحبت گوشی را قطع کردهاند. با نگاه به درون متوجه شدم که عادت بدی دارم: زمانی که موضوعی مورد علاقهام نیست، سعی میکنم که موضوع را تغییر دهم بجای اینکه به دیگران اجازه بدهم که صحبتهایشان را تمام کنند. این بیادبی است و از معیار حقیقت، نیکخواهی، بردباری دور است.
استاد بیان کردند:
اگر فردي بخواهد شخص خوبي باشد، معيارهايي که در اين بُعد وجود دارند اينها هستند: نيکخواهي، وفاداري، نزاکت، معرفت، امين بودن، و مانند اينها. همه آنها از جن، شن، رن منتج ميشوند، و فوقالعاده فراوانند. و اين همهاش نيست.» (آموزش فا در کنفرانس سوئيس)
زمانی که دیگران ناآرام و بیقرار هستند، من نیز بیقرار میشوم. برای مثال در مطالعه گروهی فا، گاهی اوقات همتمرینکنندگان هنگام خواندن مرتکب اشتباهاتی شده یا باعث قطع خواندنمان میشوند. زمانی که این چیزها اتفاق میافتند، بجای نگاه به درون همیشه بیقرار میشوم. این نشان میدهد که بردباری ندارم و قلبم به آسانی تحت تأثیر قرار میگیرد. این همچنین نشان میدهد که به دیگران به دیده تحقیر نگاه میکنم و شاید فرد حق به جانبی نیز هستم. همه این نقایص باید ازبین برده شوند.
تماسهای تلفنی فرصت ارزشمندی برای تزکیه است و به من اجازه میدهد که بسیاری از وابستگیهایم را ببینم.
در نهایت، تمایل دارم که دوباره نقل قولی از فا را یادآوری کنم:
«بنابراین در خصوص مریدان دافا در هر منطقهای، شما اساساً امید موجودات آن منطقه برای نجات یافتن هستید—در واقع، تنها امیدشان. موجودات آنجا نیاز دارند که خبر خوش را بشنوند، و نیاز دارند بشنوند که شما واقعیتها را برایشان روشن میکنید تا اینکه بتوانند درک کنند که دافا چیست. برای همین است که مسئولیتهای مریدان دافا سنگین هستند.» (آموزش فا در کنفرانس فای بینالمللی ۲۰۰۴ در نیویورک)
موارد بالا درکهای شخصیام هستند. اگر مطلب اشتباهی گفتهام لطفاً با نیکخواهی مرا اصلاح کنید.