(Minghui.org) پس از شرکت در کنفرانس آموزش فای 2016 در نیویورک، میتوانستم احساس کنم که چگونه اصلاح فا بهسرعت پیشرفت میکند و اینکه مسیر تزکیهام بهتدریج باریکتر میشود. این زنگ خطری برایم بود.
اولویت تشکیل یک مکان مطالعه گروهی فا
بیش از 10 سال فالون دافا را تزکیه کردهام، اما کوشا نبوده یا تزکیه را جدی نگرفتهام. هنوز در امور مردم عادی به میل خود رفتار و وقت بسیاری را تلف میکردم. در نتیجه، پروژههای مربوط به دافا را بهخوبی انجام ندادهام.
استاد بیان کردند:
«... باید خود را یک تزکیهکننده درنظر بگیرید! باید درخصوص مطالعۀ فا بهطور کوشا عمل کنید! اگر فا را مطالعه نکنید، چگونه میتوانید کارهای مقرر را انجام دهید؟ ممکن است بگویید که میتوانید. اما اگر برای انجام کارها، به حیلهگری، تفکر بشری و زیرکی متکی باشید، تضمین میشود که نمیتوانید آنها را انجام دهید. چرا؟ میتوانید در کسب و کار یا کارکردن درمیان مردم عادی آنگونه عمل کنید، اما در کار نجات موجودات نمیتوانید آن را انجام دهید، زیرا کلماتی که میگویید انرژی ندارند و مطابق با فا نیستند.» («آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک 2016»)
هنگامیکه از کنفرانس فا به خانه بازگشتم، شرایط تزکیهام را بررسی کردم. برنامهام را تنظیم نمودم، بنابراین میتوانستم در مطالعه گروهی بهصورت اینترنتی یا حضوری در منطقهمان شرکت کنم.
عادت نداشتم در اینترنت مطالعه کنم، بسیار آرام میخواندم و اشتباه بسیاری داشتم. وقتی سایر تمرینکنندگان اشتباهاتم را تصحیح میکردند، کمی ناراحت میشدم.
کارمای فکریام بخشی از دلیلی بود که به این شیوه واکنش نشان میدادم ــ افکار منفیام سعی داشت بهآرامی مرا از مطالعه فا باز دارد. وقتی خودم نیز فا را مطالعه میکردم، افکارم آشفته میشد.
در مکان گروهی مطالعه فا، با صدای بلند فا را میخواندیم. میتوانستم احساس کنم صداهایمان میدان انرژی را شکل میدهند که سرشار از هماهنگی و نیکخواهی بود.
استاد بیان کردند:
«مطالعۀ گروهی فا چیزی است که برای همه بهجای گذاشتهام و تمرین گروهی چیزی است که برای همه بهجای گذاشتهام. بنابراین هر کسی که در خطر آزار و اذیت شدید نیست، مخصوصاً افرادی که هر جایی خارج از چین زندگی میکنند، باید به این شکل عمل کنند.» («آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک 2016»)
اکنون محیط تزکیه محلیمان را حتی بیشتر گرامی میدارم.
بهخاطر داشتن تزکیه در محل کار
بهمحض فارغالتحصیلی از دانشگاه استخدام شدم. در محل کار، اصرار داشتم که دیگران عقایدم را دنبال کنند و هر زمان که از چیزی خوشم نمیآمد آن را مسخره میکردم. تحملم کم بود و همین موضوع همکاران را از شرکت دور میکرد.
سرانجام، دریافتم این تعاملات با همکاران فرصتهای بسیاری برایم ایجاد میکند که به درون نگاه کنم و وابستگیهایم را ازبین ببرم.
هنگامیکه، متوجه شدم رفتار نامناسبم ممکن است عقاید همکارانم به فالون دافا را نیز تحتتأثیر قرار دهد، احساس وحشت کردم. همه تواناییها و خردم را استاد به من عطا کردهاند. چگونه میتوانستم آن افکار بد را رشد دهم و به دیگران با دیده تحقیر نگاه کنم. آیا این جلوهای از حسادت نبود؟! علاوه بر آن، نتوانستم با همکارانم بهعنوان افرادی که رابطه تقدیری با من دارند رفتار کنم.
باید از اصول دافا برای بهخوبی انجام دادن کارم استفاده و با همکارانم با مهربانی رفتار کنم. اگر نیکخواه باشم، آنها افکار خوبی نسبت به دافا پیدا میکنند. نه تنها در زندگی روزمره و کارم بهتر عمل خواهم کرد، بلکه همچنین میتوانم با افرادی که ارتباط دارم، روابط خوبی برقرار کنم. باید قدر محیط اطرافم را بدانم و از هر دقیقه برای تمرین تزکیه واقعی استفاده کنم.
استاد بیان کردند:
«بهعنوان یک تزکیهکننده، باید عمل تزکیه را انجام دهید و در محیط مردم عادی خود را تعدیل کنید و ذره ذره وابستگیها و تمناهای گوناگون را کنار بگذارید.» (جوآن فالون)
باید اول دیگران را درنظر بگیرم و به آنها احترام بگذارم. باید توصیههای دیگران را تاجایی که امکان دارد بپذیرم، گفتارم را تزکیه کنم و سایرین را مورد سرزنش یا انتقاد قرار ندهم.
وقتی با استفاده از معیارهای دافا با خودم رفتار میکردم، محیط کارم نیز بسیار سریع بهبود مییافت. همکارانم جر و بحث میان خودشان را متوقف میکردند، مسائل با مشتریان کاهش و فروشمان بهبود مییافت.
همکارانم حتی کمک کردند که پوسترهای شنیون را نصب کنیم و درباره مسائلی که در روزنامه اپکتایمز خوانده بودند گفتگو میکردند. به این درک رسیدم که تزکیه درمیان مردم عادی، بخش مهمی از روشنگری حقیقت و اعتباربخشی به دافا است.
پروژههای دافا را جدی بگیریم
قرار شد با تمرینکنندگان دافا در تایپه همکاری کنیم و فیلم مستندی بسازیم. این زمینهای را برای تمرینکنندگان تاینان فراهم کرد تا با مشاهده مهارت حرفهای افراد متخصص در فیلمسازی چیزهایی را یاد بگیرند.
در ابتدا با مداخله بسیاری مواجه شدیم. در مورد محل انجام فیلمبرداری مشکلاتی وجود داشت، آنگاه لباس و وسایل برای دکوراسیون صحنه وجود نداشت. زمان فیلمبرداری باید بارها تغییر میکرد.
هیچ کدام از اینها تصادفی نبود و میدانستم که لازم است خودم را تزکیه کنم.
هنگام کار روی این فیلم، متوجه بسیاری از افکار بشریام، ازجمله بیحوصلگی، خودخواهی و خودنمایی شدم.
حتی اگر فقط یک شخص در پروژهای افکار منفی بفرستد، تمام میدان ناپاک خواهد شد.
ظاهراً، بد اداره کردن امور سبب ایجاد اشتباهاتی میشود، اما ازنظر من این اتفاقات رخ میدهند که مرا امتحان کنند و سایرین نیز درگیر این پروژه آزمون میشوند.
ما نباید به بازده کار تمرکز کنیم. آنچه که مهم است روند انجام کار است، اینکه چگونه با یکدیگر همکاری کرده، چگونه مسئولیتها را بهدوش میکشیم، آیا ملاحظه یکدیگر را میکنیم و چقدر باهم بهخوبی کار میکنیم.
درحال حاضر درک عمیقتری از اهمیت مطالعه فا دارم.
استاد بیان کردند:
«تنها راه برای جلوگیری از استفاده نیروهای کهن شیطانی از شکافها در ذهنتان این است که از وقتتان برای مطالعه فا استفاده خوبی کنید.» («بسوی کمال» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر2)
از بین بردن وابستگی به برتری طلبی
هنگام فیلمبرداری در کائوسیونگ، شخص مسئول فیلمبرداری، باید برای یک سفر کاری، چند روزی به خارج از کشور میرفت. هنگامی که او در خارج بود مسائل متعددی باید مورد توجه قرار میگرفت، بنابراین با سایر تمرینکنندگان کار میکردم تا آن مشکلات را برطرف کنم.
وقتی هماهنگکننده اصلی از من خواست تا کار تخصیص وظایف و اعلام به افراد را آماده کنم، آنگاه فکر کردم که لازم نیست این کار را انجام دهم. بنابراین به او گفتم: «شخصی که مسئول آن است، از سفر کاریاش برمیگردد. او میتواند این کار را انجام دهد و این موضوع به او کمک میکند تا مسئول ارشد بماند.»
هماهنگکننده پاسخ داد: «تو از اول در جریان همه مسائل بودهای. بنابراین بهترین گزینه برای انجام آن هستی.»
در مسیرم به خانه، دریافتم که این فرصتی است که اولویتهایم را کنار بگذارم و دیگران را درنظر بگیرم.
شخصی که مسئول بود درست همان موقع از خارج بازگشت. چون با جزئیات کار آشنا نبود، برایش سختتر بود که وظایف را هماهنگ کند و وقت زیادی لازم بود که امور را برایش توضیح دهم.
من تحتتأثیر قرار گرفتم که تمرینکنندگان فکر کردند که چگونه به یکدیگر کمک کنند و نسبت به گروهمان احساس متفاوتی پیدا کردم. هر کسی در هر قدم از مسیر با دیگران همکاری میکرد و به این ترتیب واقعاً بدن واحدی را شکل دادیم.
استاد آزمونهایی برای تزکیهام نظم و ترتیب دادهاند. وقتی وابستگیهایم آشکار میشوند، بستگی به من دارد که آنها را شناسایی کنم و خودم را رشد دهم. مشکلاتی که با آنها مواجه میشویم فرصتی به ما میدهد تا خودمان را امتحان و بررسی کرده و بهتر عمل کنیم. هرچه سریعتر وابستگیهایمان را ازبین ببریم، سریعتر یک بدن را شکل میدهیم.