(Minghui.org) خانم 61 سالهای در شهر ووهان را در 13 آوریل 2018 به بازداشتگاه بردند و اکنون در یکی از بیمارستانهای وابسته به پلیس زندانی است.
دستگیری اخیر خانم هوانگ هنگیان، کارمند بازنشستۀ اداره برق منطقه دونگشیهو، ناشی از دستگیری اولش در تاریخ 3 ژوئن سال 2015 میلادی به علت عدم انکار فالون گونگ بود. فالون گونگ تمرینی معنوی است که رژیم کمونیستی چین آن را تحت آزار و شکنجه قرار داده است.
خانم هوانگ دو هفته بعد از دستگیریاش در سال 2015 به قید وثیقه آزاد شد. پلیس محلی تلاش کرده بود که او را در بازداشت نگه دارد اما بازداشتگاه محلی به استناد دیابت شدیدش از پذیرش او خودداری کرد.
پلیس هرگز از آزار و اذیت خانم هوانگ دست نکشید. در روز 14 سپتامبر 2015 برایش یک حکم رسمی دستگیری صادر شد. پلیس پس از آن بارها او را فرا خواند و از او خواست تا اسناد مربوط به کیفرخواست علیه خود را امضاء کند. او از همکاری با این تقاضا اجتناب کرد.
خانم هوانگ در اواسط فوریه سال 2018 به بانک خود رفت تا وضعیت سپرده پاداش آخر سالش را که کارفرمایش به هر بازنشسته میداد، بررسی کند. او کارت شناسایی خود را طبق درخواست کارمند بانک ارائه کرد، به طوری که تحویلدار بتواند به حسابش نگاهی بیندازد.
دو ماه بعد پلیس محلی در 13 آوریل پشت در منزلش ظاهر شد، از او خواستند که با آنها برود. او خودداری کرد و مأموران تهدید کردند که اگر همکاری نکند او را با دستبند خواهند برد. با آنها رفت و هرگز به خانه بازنگشت.
خانواده خانم هوانگ مظنون است که پلیس احتمالاً پس از دستگیری او در سال 2015 اطلاعات شناساییاش را در پایگاه اطلاعاتی خود از تمرینکنندگان فالون گونگ وارد کرده است. هنگامی که او برای اولین بار بعد از دستگیری پیشین خود از کارت شناساییاش استفاده کرد، بانک متوجه شد که او در حال حاضر در لیست پلیس قرار دارد و احتمالاً پلیس را خبرکرده است.
پلیس فقط به خانواده خانم هوانگ گفت که آنها او را به بازداشتگاه بردهاند تا به پروندهاش از سال 2015 رسیدگی کنند و آن را به نتیجه برسانند.
این اولین باری نیست که خانم هوانگ بخاطر باورش به فالون گونگ هدف قرار گرفته است. بین دسامبر 1999 و دسامبر 2000 سه مرتبه او را به مراکز شستشوی مغزی فرستادند.
او بعد از اینکه در 5 اوت 2002 دوباره دستگیر شد، به یکسال و شش ماه کار اجباری محکوم شد. در کل هفت مأمور به نوبت تمام شب از او بازجویی کردند. در طول آن زمان عادت ماهانه شده بود اما به او نوار بهداشتی داده نمیشد و اجازه نداشت به توالت برود. خونش، روی صندلیاش را لکهدار کرد. سپس زمانی که از امضای کاغذهای اداری آن اردوگاه کار اجباری خودداری کرد، مأموری، یک زندانی را تحریک کرد که به سرش مشت بزند.
در طول دوره حبسش در اردوگاه کار اجباری یکبار او را بیرون آوردند تا در یک جلسه شستشوی مغزی شرکت کند، چراکه مسئولین احساس میکردند که او در نوشتن بیانیه انکار باورش به فالون گونگ به حد کافی خوب عمل نکرده است.
در طول این سالها هر بار او را به یک مرکز شستشوی مغزی میفرستادند، به کارفرمایش دستور میدادند که مبلغ 50 هزار یوآن را به منظور پوشش دادن هزینههایش درآنجا بپردازد. کارفرمایش در عوض، در طی هر بازداشتش حقوقش را توقیف میکرد.