(Minghui.org) متوجه شدم که اخیراً وضعیت تزکیهام، محکم و پایدار نبوده است. هنگام خواندن آموزههای استاد ذهنم پراکنده میشد و ازبرکردن فا برایم مشکل بود. صحبت با مردم درباره آزار و شکنجه نیز برایم آسان نبود. برخی دشنام میدادند و عدهای تهدید میکردند که گزارشم را به مأموران میدهند و عدهای هم تا دهانم را باز میکردم، میرفتند. هرگاه در خانه چراغی را روشن میکردم، نوسان الکتریکی وجود داشت و چراغ درست روشن نمیشد. متوجه شدم که کاستیهای بسیار بزرگی دارم. بنابراین به درون نگاه کردم اما نتوانستم چیزی بیابم.
رشد و ارتقاء شینشینگ
وقتی شوهرم نتوانست ریشتراشش را پیدا کند، عصبانی شد و سرم فریاد کشید. من هم فوراً عصبانی شدم اما بهیاد آوردم که تزکیهکننده هستم و باید تحمل کنم درنتیجه با مهربانی پاسخ دادم. سپس خواست لباسهایش را بشویم و من تقریباً با لحنی تمسخرآمیز جوابش را دادم، اما جلوی خودم را گرفتم. او درحال کمک به من بود که شینشینگم را ارتقاء دهم.
میدانستم که بردباری را بهخوبی تزکیه نکردهام. این وقایع کمکم کرد شینشینگم را ارتقاء دهم. با اینکه اصول را درک میکردم اما هنوز تحمل مسائل برایم سخت بود. درحالیکه لباسهای شوهرم را میشستم اشک صورتم را پوشانده بود.
استاد بیان کردند:
«بردباري کليد رشد شينشینگ شخص است. تحمل کردن همراه با خشم، شکايت و يا اندوه، بردباري يک فرد عادي است که به موضوعات مربوط به خودش وابسته است. تحمل کردن، بهطوري که کاملاً بدون خشم و شکايت باشد، بردباري يک تزکيهکننده است.» («بردباری (رن) چیست» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر1)
اما روز بعد انواع افکار ظاهر شد. همه اشتباهات شوهرم در طول سالهای گذشته را به یاد آوردم. تصمیم گرفتم با او صحبت کنم. ابتدا گفتم هرحرفی که میگویم برای کمک به خودش است چون نمیخواهم ببینم تحت محنت است. گفتم که باید به اعمالش توجه کند وگرنه کارما ایجاد میکند.
گفتم که نهایت تلاشم را کردهام و وقف او و خانوادهاش شدهام.گفتم که مرا عمیقاً ناراحت کرده بود و از او خواستم عذرخواهی کند. او این کار را کرد اما من حقیقتآً او را نبخشیدم.
جستجوی درون
روز بعد وقتی آرام شدم درونم را جستجو کردم. احساس کردم اعمال روز گذشتهام کاملاً درست نبود. بهظاهر بهخاطر شوهرم این کار را کردم اما در عمق وجودم از این فرصت استفاده کرده بودم تا رنجش و ناراحتیام را بیرون بریزم. این کار را بهخاطر او نکردم، بلکه برای قلب خودخواه خودم بود. من مهربان و صادق نبودم. باورم نمیشد که چنین ذهنیت حیلهگری داشته باشم! این چیزی نبود که من میخواستم. باید با خودم صادق میبودم.
پس از تشخیص این موضوع، نارضایتی از عمق وجودم ناپدید شد. در گذشته فقط با گریه تحمل میکردم اما این بار شینشینگم حقیقتاً ارتقاء یافته بود و استاد کمکم کرده بودند که ناراحتیام را کاملاً از بین ببرم.
سپس متوجه شدم که نیروهای کهن و حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) رنجش و نارضایتی را گسترده بودند. آنها مردم را وادار میکردند که باهم مشاجره و کارمای فراوانی ایجاد کنند تا نوع بشر را نابود کنند. یک غیرتمرینکننده ممکن است از این موضوع آگاه نباشد، اما تمرینکنندگان باید کاملاً واقف باشند و اجازه ندهند نیروهای کهن از کاستیهایمان سوءاستفاده کنند.
این بینش به من کمک کرد درک کنم که باید به نگاه به درون ادامه دهم. علاوه بر شوهرم، به بسیاری از رنجشهایی که از اعضای خانواده، دوستان و همکارانم داشتم فکر کردم.
متوجه شدم که از افراد زیادی رنجش به دل داشتم. شخصی بود که هنگام مواجهه با مشکل حادی، به او بسیار کمک کرده بودم. اما او پس از حل مشکل، ارتباطش را با من قطع کرد و از من متنفر بود و به شهرت من آسیب زد.
من تمرینکننده هستم و باید این کاستی را اصلاح کنم. چطور میتوانم از مردم رنجیده خاطر باشم؟ همه اینها وابستگیهایی بود که باید رها میکردم. این افراد در حقیقت کمکم میکردند تزکیه، به درون نگاه کنم و افکار و عقاید بشریام را تغییر دهم.
از اینرو خودم را با استانداردهای فالون گونگ میسنجم و به دنبال نکات مثبت دیگران و کاستیهای خودم میگردم. پس از چنین فکری همه رنجشهایم از دیگران برطرف شد و حتی نگرشم به دیگران تغییر کرد.
عمیقاً از این فرصتی که شینشینگم را ارتقاء داد سپاسگزارم و احساس میکنم تغییر خوبی کردهام. هرکاری که دیگران انجام دادهام واقعاً پلهای برای رشد و ارتقاءام بوده است.