(Minghui.org) میلیونها تمرینکننده فالون دافا در سراسر جهان، قدرت معجزهآسای فالون دافا را شخصاً تجربه کردهاند و آن واقعیتی انکارناپذیر است. به همین دلیل است که تمرینکنندگان همه وقت یا تلاش خود را صرف این میکنند تا به تعداد بیشتری از مردم کمک کنند از تأثیرات مثبتِ بیحدوحصری آگاه شوند که این تمرین تزکیه سطح بالا میتواند بر زندگی فرد داشته باشد.
تمرینکنندگان در بلغارستان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. آنها مسئولیت غلبه بر چالشِ معرفی فالون دافا به زندانیانِ زندان استارا زاگورا را برعهده گرفتهاند. این اتفاق بهخاطر نیکولای کولف- آکا کوکو، یک تمرینکننده فالون دافا که سالها پیش در همین زندان محبوس بود- اتفاق افتاد. کوکو با رادوست نایدنووا- مدیر بخش آموزش و فعالیتهای اجتماعی این زندان- صحبت کرد و درباره تغییرات فوقالعادهای گفت که پس از آشنایی با فالون دافا و تمرین این روش، در زندگیاش اتفاق افتادند.
رادوست نایدنووا که شاهد تحولات کوکو بود، پیشنهادات او برای معرفی این تمرین در زندان استارا زاگورا را پذیرفت تا سایر زندانیانِ آن زندان نیز از مزایای این تمرین بهرهمند شوند. تمرینکنندگان دافا از شهر استارا زاگورا بهمدت دو سال با حمایت بیقیدوشرط مسئولین این زندان، درحال برگزاری جلسات هفتگیِ مطالعه فا و آموزش تمرینات برای علاقهمندان به یادگیری این تمرین بودهاند. در حال حاضر زندان استارا زاگورا 15 تمرینکننده دافا دارد.
این مقاله به ماجرای یکی از آنها به نام «کوستادین»- یک زندانی که 11 سال از محکومیت به حبس ابد خود را گذرانده است- میپردازد. این مقاله برای اُسِم، یکی از معتبرترین مجلات بلغاری، نوشته شده است و بهوضوح قدرت فالون دافا و تغییرات احساسی ناشی از تصمیم فرد برای پیروی از اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری را نشان میدهد. آن عزم روح انسان برای یافتن راه بازگشت به آزادی- علیرغم محبوس بودن پشت میلههای زندان- را منعکس میکند.
ترجمه این مقاله در ادامه ارائه میشود.
درحالی که از دروازههای آهنی زندان استارا زاگورا عبور میکنیم و وارد محوطه این زندان میشویم، سعی میکنیم هر گونه تعصب درباره «افراد آزاد» در بیرون را پشت سر رها کنیم. قصد داریم با کوستادین واسیلفِ 47 ساله (که بین زندانیان به کوزتو معروف است) ملاقات کنیم؛ فردی که به حبس ابد محکوم شده است. او با لبخند به ما خوشآمد میگوید و هدیهای برایمان دارد: یک گل نیلوفر آبیِ کاغذی- نماد تزکیه و در طلبِ خلوص و پاکی بودن.
کوستادینِ بلندقامت و مرتب نیز خلوص و پاکی را بهنمایش میگذارد. دو نگهبان در محل حضور دارند، اما کوستادین بهسرعت فضای راحتی را برایمان ایجاد میکند و نگرانیمان از بودن در کنار یک مجرمِ محکوم را فراموش میکنیم. او زندان را بهعنوان خانه خود پذیرفته است، اما آیا باورش را نیز پذیرفته است؟ بله! آیا از قانون و سیستم قضایی تمرد میکند؟ خیر! کوستادین درک، بخشش و فروتنی بیپایانی را از خود نشان میدهد. با حضور قدرتمند او، با ماجرایش همراه میشویم.
کوستادین از تجارب خود صحبت میکند.
زندگی قبل از زندانِ کوستادین، برایش بهسرعت سپری شد. او از هیجان و تلاطم لذت میبُرد و عاشق ریسک کردن بود. از آکادمی پلیس در پازارجیک فارغالتحصیل و در زادگاهش تواردیتزا مأمور پلیس شد. تحت تأثیر میلش برای پیشرفت و پولدار شدن سریع و آسان، کسبوکار خودش را شروع کرد. تشکیل خانواده داد و زندگی خوبی داشت، اما ظاهراً چیزی کم داشت. راننده کامیون شد و نه تنها در سراسر اروپا، بلکه در روسیه و قزاقستان- که در آنجا برای اولین بار نگاهی اجمالی به فرهنگ شرقی داشت- سفر میکرد.
«زندگیام بسیار پرتلاطم بود، اما بهآرامی و بهطور حتم راهم را اشتباه رفتم، میدانید که چگونه است... شما با افراد نادرستی آشنا و به آنها نزدیک میشوید. اگر بخواهم این داستان طولانی را کوتاه کنم، باید بگویم که باعث شدم فردی زندگیاش را ازدست بدهد.» کوستادین درحالیکه در خارج از کشور بود، برای چهار سال تحت تعقیب پلیس اینترپل بود تا اینکه بالاخره تصمیم گرفت به بلغارستان بازگردد و خود را به پلیس معرفی کند. «دیگر نمیتوانستم با وجدانم کنار بیایم؛ باید با سرنوشتم روبرو میشدم.»
ازآنجا که کوستادین سابقاً یک مأمور اجرای قانون بود، از محکومیتش متعجب نشد. در طول محاکمه در شهر روسه، او در سکوت به حکمش گوش داد: حبس ابد. پس از صدور محکومیتش، جعبه شکلاتی به قاضی داد. چیزی به او امید میداد، بدون اینکه بداند آن دقیقاً چیست. پس از ارائه درخواست تجدیدنظر، حکم «حبس ابدش» تغییری نکرد.
«با آرامش آن را قبول کردهام. دروناً میدانستم و هنوز هم میدانم که همیشه به این صورت باقی نخواهد ماند و زندگی به این شکل ادامه نخواهد داشت.» کوستادین در سال 2008 به حبس ابد محکوم شد و در حال حاضر یازدهمین سال محکومیت خود را میگذراند. «اولین سال محکومیتم در زندانی در شهر روسه حبس شدم. آن سختترین سال و واقعاً وحشتناک بود، بدون نورِ روز یا حمام. نزدیک بود از آن وضعیت شکایت کنم.» او بعداً به لووچ، وراتسا، پلِوِن، صوفیه، وارنا و بورگاس منتقل شد. در این زمان بود که خانوادهاش را ازدست داد. همسرش او را ترک کرد و با کارآگاهی که همکار سابق کوستادین و از دوستان خانوادگی خوبشان بود، همخانه شد. فرزندانش نیز از تماس با او منع شدند. کوستادین تحت تأثیر این درد و رنج، خشم و میل به انتقام تقریباً نابود شد. پس از ارائه درخواستهای تجدیدنظر متعدد، در نهایت در سال 2014 به زندان استارا زاگورا منتقل شد، جایی که به خانواده و والدینش نزدیکتر است. او ابتدا به یک منطقه با تمهیدات امنیتی بالا منتقل شد، اما چند ماه پیش به منطقۀ با تمهیدات امنیتی متوسط انتقال یافت.
«یک روز این فرصت به من پیشنهاد شد تا در یک فعالیت گروهی جدید شرکت کنم. آنقدر حوصلهام سر رفته بود که موافقت کردم، اما بعد از یادگیری آن میدانستم که واقعاً چیزی عالی است.» به این صورت بود که کوستادین با فالون دافا آشنا شد و متوجه شد که این جریان تصادفی نبوده است.
مردم در چین در هر عصری بهدنبال راههایی برای دستیابی به روشنبینی بودهاند، اما اکثر آنها بهصورت خصوصی و تکنفره تمرین کردهاند. فالون دافا یک روش تزکیه سنتی چینی از مدرسه بودا است و هدفش دستیابی به روشنبینی از طریق تزکیه ذهن و بدن است. یک تزکیهکننده باید به درون نگاه کند و مایل باشد هر چیز بد و غیرضروری را کنار بگذارد، رنج و محنتها در زندگیاش را بهعنوان فرصتی برای رشد و بهبود درنظر بگیرد و خودش را تزکیه کند. فالون دافا شامل پنج تمرین و مدیتیشن است و اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری را به تمرینکنندگانش میآموزد.
در 20 ژوئیه 1999، رژیم کمونیست چین آزار و شکنجه غیرقانونی فالون دافا را آغاز کرد که حق آزادی بیان و آزادی عقیده مردم که در قانون اساسی تصریح شده را زیر پا میگذارد.
زمانی که تمرینکنندگان فالون دافا برای معرفی فالون دافا به زندانیان، به زندان استارا زاگورا رفتند، دفتر مرکزی به آنها پاسخ مثبت داد. رادوست نایدنووا- مدیر بخش در اداره مرکزی امور داخلی- و نیکولای نیکولوف- کارآگاهی در این بخش- فالون دافا را قابل اطمینان یافتند، زیرا در گذشته شاهد تحول فردی بودند که سابقاً در آنجا زندانی بود و در حال حاضر در انگلیس زندگی و دافا را تمرین میکند: نیکولای کولف (کوکو). او شخصاً با رادوست نایدنووا تماس گرفت تا درباره این سیستم تزکیه باستانی فوقالعاده به او بگوید؛ سیستمی که بهطرز معجزهآسایی خصوصیات اخلاقی او را بهبود بخشید. بر اساس تأیید او، تمرینکنندگان استارا زاگورا اجازه یافتند هر سهشنبه بهطور داوطلبانه به زندانیان آموزش دهند.
کوستادین با یکی از نویسندگان این مقاله صحبت میکند.
کوستادین تمام کتابهای دافا را خواند. بهمدت یک سال به تنهایی تمرین کرد و بیصبرانه منتظر جلسات تمرین هفتگی با تمرینکنندگان و تبادل تجربیات خود با آنها بود. برخی از سایر زندانیان نیز به این تمرین پیوستند و آن را امتحان کردند. برخی ادامه دادند و سایرین آن را رها کردند، اما کوستادین همچنان به تمرینش ادامه داده است.
کوستادین گفت: «بهلطف این تمرین همه چیزهای پیرامونم 180 درجه تغییر کردند و دیدگاهم کاملاً عوض شد. حالا این واقعیت که به حبس ابد محکوم هستم، اصلاً اذیتم نمیکند. بعد از بیدار شدن، تنها چیز مهم برایم انجام تمرینات، خواندن و مطالعهفا و تمرین اصول آن است و به این صورت همه چیز بهآرامی پیش میرود! بهلطف فالون دافا "لیست سیاه افرادی که بعد از زندان باید به حسابشان برسم" را پاک کردهام. متوجه شدم که چرا اتفاقاتی رخ میدهند و اینکه چرا در گذشته چیزهایی در زندگیام اتفاق افتادند. متوجه شدهام که فرد باید احساس نفرت و خشمش را سرکوب کند. درک میکنم که تمرین فالون دافا یک مأموریت است و باید از این سه اصل پیروی کنیم. فقط پس از آن میتوانیم به جلو پیش برویم.»
به گفته کوستادین، تأثیر فالون دافا فوری است و او آن را بلافاصله احساس کرد. «وقتی یک فرد [فالون دافا] را تمرین میکند، نتایجش را احساس میکند و انگیزه بیشتری پیدا میکند. میخواهم تعداد بیشتری از مردم درباره این تمرین بدانند. این مأموریت من است.» او نگران پدر و مادرش بود، اما پس از دادن نسخهای از جوآن فالون به مادر 70 سالهاش، او نیز این تمرین را شروع کرد و کوستادین دیگر نگرانش نیست. برادرش نیز از تزکیه کوستادین حمایت میکند.
چهار ماه پس از شروع این تمرین، بیماریهای کوستادین درمان شدند و دیگر از دارو استفاده نکرد. حتی سیگار را ترک کرد، هرچند تا آن زمان هر روز دو بسته سیگار میکشید. میلش به خوردن گوشت، الکل و قهوه نیز ازبین رفت. حالا بدون توجه به اینکه در چه فصلی است، دوش سرد میگیرد، اما تغییرات در قلمروی فکری و درکش از جهان قابلتوجهتر هستند. دیگر به چیزهای بیارزش و موقتی علاقهمند نیست. متوجه شده که تزکیه به زندگی معنا میبخشد. او با آگاهی از همه مشکلات و تنوع خصوصیات اخلاقیِ سایر زندانیان میگوید: «محیط اینجا برای تزکیه و رشدِ سطح معنوی بسیار مناسب است.» او توانست خشم و نفرت در قلبش و همچنین میل به انتقام را رها کند.
«مهمترین چیز این است که توانستم همسرم و دوستش و افرادی که به من خیانت یا با من غیرمنصفانه رفتار کردند را ببخشم. موفق شدم نگرشم را نسبت به آنها تغییر دهم.» او توانسته اشتیاقش به چیزهای متعلق به خودش و ارضای تمایلاتش را نیز ازبین ببرد. همچنین متوجه شده که میلش به پیروزی در بازیها نیز ازبین رفته است. «متوجه شدهام که هرچه کمتر میل به پیروزی دارم، بیشتر برنده میشوم.» کوستادین تلاش میکند اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباریِ فالون دافا را در زندگی روزانهاش بهکار گیرد. «اولین اصل برایم از دو اصل دیگر راحتتر است. هرکسی در درونش خوبی دارد. از مادرم متشکرم که مرا فرد خوبی تربیت کرد. بهراحتی آموختم که حقیقت را بگویم و آن خیلی مرا رها و آزاد کرد! وقتی فرد نباید دروغ بگوید، هیچ مانعی وجود ندارد. راحتتر زندگی میکنید و بهخاطر آن بیشتر مورد احترام هستید. وقتی سعی نمیکنید چیزها را پنهان کنید، نگرش مردم تغییر میکند.»
کوستادین گفت در زمینه بردبار بودن هنوز با چالشهایی مواجه میشود. او خیلی بیپروا است و بدون اینکه ابتدا چیزها را در نظر بگیرد، آنها را بر زبان میآورد، اما بعداً از کارش پشیمان میشود. او روی تزکیه بردباریاش کار میکند. مدير زندان نگرش مسئولانه او را تحسین میکند- او مجاز به داشتن قفسه کتاب و یک زیراندار مديتيشن است. مسئولیتهای بیشتری نیز برعهدهاش گذاشته شده است، از جمله مسئولیت تازهواردین و کمک به زندانیانی که در وفق دادن خود با محیطِ زندان مشکل دارند.
کوستادین آگاه است که رفتارش باعث میشود سایر زندانیان احترام بیشتری برایش قائل شوند. با توجه به نگرشش نسبت به محکومیتش به حبسِ ابد، میتواند به آنها دلداری و اطمینان دهد که آنان نیز قادرند با این وضعیت کنار بیایند. او متوجه شده که وقتی وارد اتاق میشود، ظاهراً کل فضا را هماهنگ و همه را آرام میکند. در حضور او، سایر زندانیان توجه بیشتری به گفتههایشان داشته و رفتار مهربانانهتری دارند. او اشاره میکند: «آنها حتی هنگام عبور از کنار سلول من آرامتر هستند.»
کوستادین تلاشهای تمرینکنندگان فالون دافا از شهر استارا زاگورا را نیز فوقالعاده تحسین میکند که همچنان به زندان میآیند و از او و سایر تمرینکنندگان دافا در زندان حمایت میکنند. در حال حاضر، 15 زندانی دافا را تمرین میکنند که سه نفر آنها به حبس ابد محکوم هستند. یکی از آنها تحت چنان تمهیدات امنیتی بالایی بود که فقط پس از اینکه دست به اعتصاب غذا زد، به او اجازه دادند به سایرین بپیوندد. کوستادین گفت: «هنوز نمیدانم که او چطور درباره گروه فالون دافا مطلع شد. بهطور کلی، زندانیانِ محکوم به حبس ابد به چنین فعالیتهایی دسترسی ندارند. با این حال این دقیقاً همان چیزی است که در تمام زندگیام به دنبالش بودم. چیزی است که در زندگیام گم کرده بودم.»
کوستادین یک تیشرت دافا را در دست دارد.
برای کوستادین، فالون دافا عالیترین هدیه و تمرینکننده دافا شدن، مهمترین تجربه زندگیاش است. او از آیندهاش نمیترسد، اما به آن باور دارد: «میدانم مهمترین چیز این است که سعی کنم تا حد ممکن خوب باشم.» به گفته رادوست نایدنووا که مدیر بخش آموزش و فعالیتهای اجتماعی است، کوستادین فردی اجتماعی، مسئولیتپذیر و انگیزهدهنده اصلی برای تمرین فالون دافا در زندان است. او تأیید کرد: «الگوی شخصیتی او سایرین را جذب میکند.»
رادوست آتاناسووا این مسئله را بهاشتراک گذاشت که مدیریت زندان تلاش میکند الگوهای کاریِ جدیدی را با هدفگیری و تمرکز بر کیفیتهای مثبت و قوی زندانیان فراهم کند. او بهطور خاصی قدردان حمایت حرفهای رئیس زندان استارا زاگورا- ایوان کاروشکوف- است. «ما به دنبال تغییر هستیم و درِ این تغییر به سمت درون باز میشود. آن با هر یک از ما شروع میشود... جوآن فالون (کتاب اصلی فالون دافا) را خواندهام. فکر میکنم جوآن فالون روش مبتکرانهای برای رسیدن به قلب انسان است. من تحت تأثیر این اصول قرار گرفتم که ارزشهای ذاتی انسانی هستند. این تمرین فضای ایمنی را نیز برای فرد فراهم میکند تا با خودش و اندیشههایش تنها باشد؛ آنها را هماهنگ کند و به درکی از خودش برسد؛ کاری که در زندان دشوار است... به ما توصیه شده که فالون دافا را به سایر زندانیان نیز معرفی کنیم.»
ما زندان را بدون هیچ گونه پیشداوری ترک کردیم، درحالیکه درک میکنیم بین آن دیوارها افرادی زندگی و کار میکنند و رؤیاهایی دارند. رؤیاهای کوستادین نیز هنوز زنده هستند: شرکت در یک کنفرانس تبادل تجربه بینالمللیِ فالون دافا (فالون دافا در 114 کشور تمرینکننده دارد) و گوش دادن به صدای معلم در زندان. او همچنین میخواهد به تعداد بیشتری از مردم بگوید که پیروی از اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری چه تأثیراتی بر او داشته و چگونه زندگیاش را تغییر داده است.
«همیشه بین نیکی و پلیدی مبارزه و کشمکش وجود خواهد داشت، اما مادامی که تعداد بیشتری از مردم درباره فالون دافا بدانند و از اصول آن پیروی کنند، خوبی بیشتر و قویتر خواهد شد. حتی اگر همه آنها به روشنبینی نرسند، آن برای مردمِ خوب و خوبی در این دنیا مهم است که پیروز شوند.»