(Minghui.org) به هنگ کنگ رفتم تا در یکی از فعالیتهای فالون دافا شرکت کنم. زمانی که به آن محل گردشگری رسیدم، روز قبل، تمرینکنندگان محلی بنرها را آویزان و تابلوهای نمایش اطلاعات را نصب کرده بودند. ما در فضای باز زیر نور مستقیم خورشید بودیم. برای گردشگران شروع به نمایش تمرینات کردم. آنقدر گرم بود که خیس عرق شده بودم. احساس میکردم در مقایسه با آنچه که تمرینکنندگان در چین با آن مواجه میشوند چیزی نیست. بسیاری از گردشگران از چین متعجب شده بودند و میخواستند ببینند که چه کار میکنم. «نگاه کنید، نگاه کنید فالون گونگ!» برخی بنرها را با صدای بلند خواندند و برخی دیگر حرکات را تقلید کردند. بسیاری از مردم از من در حین انجام تمرین عکس گرفتند. احساس کردم که دروغهای جعلی حزب کمونیست چین در حال از بین رفتن است.
هنگامی که تمرین دوم را انجام میدادم، احساس میکردم که انگار بازوانم روی آتش قرار گرفتهاند. تمرینکننده دیگری به من چیزی برای پوشاندن دستانم داد و برایم یک بطری آب یخ آورد. زیر خورشید بسیار داغ، احساس میکردم که به داخل کورهای پرتاب شدهام- هر اینچ از پوستم سوخته بود. قبل از رسیدن به آستانه حد تحملم ابری خورشید را پوشاند و نسیمی شروع به وزیدن کرد! احساس کردم که انگارلایهای از روی پوستم برداشته شد. چقدر احساس شگفت انگیزی بود!
این تجربه باعث شد تا تمرینکنندگان محلی را بیشتر تحسین کنم. سالیان سال، در تمام این سالهای طولانی، آنها به اطلاعرسانی به مردم درباره آزار و شکنجه مداومت ورزیدهاند!
استاد به ما آموزش دادند:
«استاد با هدایت همه شما در انجام شن یون، در واقع در حال ارائهی الگویی به شماست. من شن یون را بهترین نمایش در جهان ساختهام. دست کم اینکه، در هنرهای نمایشی، در حوزهی هنر، نقش اول را ایفا میکند.» («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۳ نیویورک بزرگ»)
درک کردم که بهمنظورایفای نقش اول، باید از تواناییهایمان برای متقاعد کردن و تأثیرگذاری استفاده کنیم تا بتوانیم بهطور مؤثر موجودات ذیشعور بیشتری را نجات دهیم. اگر هر یک از ما در هر پروژه بتواند نقش اول را ایفا کند، چقدر قدرتمند خواهد بود.
هر بار که در هنگ کنگ راهپیمایی داریم، گروه مارش تیان گوئو جلودار است. آنها در نقش اول شگفتی فالون دافا را به نمایش میگذارند. اعضای این گروه از بهترین اجراگران از کشورهای مختلف هستند. آنها باید برای شرکت در رژه مورد آزمون قرارگیرند. این استاندارد در حال افزایش است، بهویژه در دوره اصلاح فا هرکدام از آنها باید بهسختی کار کنند تا مهارتهای خود را بهبود ببخشند و اول از همه به این رویداد توجه کنند.
من درست پشت گروه راه میرفتم و از اجرای آنها بسیار لذت می بردم. میدانم که همه آنها داوطلبانه کار میکنند و باید از وقت خود برای یادگیری قطعات و ابزارآلات موسیقی استفاده کنند. آنها همچنین در بسیاری از پروژههای دیگر دافا شرکت میکنند و باید تعادلی بین زمان خود برقرار کنند و از هرلحظه برای تمرین کردن استفاده کنند. ازآنجا که عضوی از گروه مارش تیان گوئوی منطقهام هستم میدانم که آنها چقدر تلاش میکنند.
افراد بیشتری در مورد اینکه چقدر فالون دافا عالی است و چقدر حزب کمونیست چین واقعاً بد است، آگاه شدند. ساکنان هنگ کنگ بیشتر از نفوذ ح.ک.چ در هنگ کنگ و ازدست دادن آزادیشان خشمگین شدهاند. آنها اکنون میدانند که «یک کشور، با دو سیستم» یک دروغ است.
استاد بهتازگی بیان کردند:
آنچه که درنهایت سعی دارم به شما بگویم این است که همه شما بخاطر این کارها به اینجا آمدهاید! بنابراین شما هیچ گزینهای ندارید [بجزاینکه تمام این را بهخوبی انجام دهید]؛ واقعاً راه دیگری وجود ندارد! این موضوع برای مریدان دافا است. درخصوص مردم عادی، آنها میتوانند به هر طریق ممکندوباره بازپیدا شوند. اما این گزینه برای شما نیست، زیرا شما بهخاطر دافا و تعهد به آن اینجا هستید. بنابراین اگر بهخوبی عمل نکنید، چیزی جز پشیمانی و حسرت برای شما باقی نخواهد ماند. و من مخصوصاً میخواهم به مریدان دافای قدیمیمان یادآوری کنم که سست نشوید. شما از میان سالهای بسیار طولانی و طاقتفرسا گذر کردهاید تا امروز به اینجا برسید، و این واقعاً آسان نبوده است! آیا نمیدانید که چگونه آن را ارج نهید؟ من قطعاً شما را گرامی میدارم! و موجودات الهی نیز همینطور! بنابراین شما باید حتی بیشتر خودتان را گرامی بدارید. (آموزش فا در کنفرانس فای واشنگتن دیسی 2018)
اگرچه جوان هستم برای بیش از 21 سال در حال تزکیه بودهام. در هنگام مواجهه با سختیها، اگرچه درکم از تعالیم فا ممکن است محدود باشد، براساس ایمان راسخم به استاد و فا، بر آزمونهای بسیاری غلبه کردهام. اما هنوز احساس میکنم که صعود بیشتر خیلی سخت است. بعد از خواندن آموزههای اخیر، در حال حاضر آگاهتر شدهام. مهم نیست که چقدر سخت است تا زمانی که کوشا باشیم، آن را پشت سرخواهیم گذاشت.
در گذشته مقالات تبادل تجربه بسیاری نوشتم، اما آنها هرگز منتشر نشدند، و اعتماد به نفس خود را برای نوشتن هر چیز دیگری از دست دادم. میدانستم که آن فکر درستی نیست. چطور میتوانستم مقاله بنویسم فقط بهخاطر اینکه منتشر شوند؟ من باید در جایی مشکلی داشته باشم، اما آن چه بود؟ هنگامی که مقاله تبادل تجربه تمرینکنندهای در ژاپن را خواندم، متوجه شدم مشکلم در کجا نهفته است. مقاله او پاک و خالص، واقعی و فروتنانه بود. مقالهام پر از کلمات توخالی و کلیشهای بود. تصمیم گرفتم سبک نوشتن خود را تغییر دهم، سادهتر و بیآلایشتر بنویسم. هنگامی که مشکل خود را متوجه شدم، استاد به من خرد بخشیدند. گاهی اوقات ایدههای جدید به ذهنم خطور میکرد و نوشتن بسیار آسان بود. متوجه شدم که نوشتن نیز روندی از تزکیه شینشینگ است. توانستم به وابستگیهای خود به هیجان، خودنمایی، اعتباربخشی به خود، حسادت، و خودخواهی را پیببرم و در طول این روند آنها را ازبین ببرم.
بسیاری از مریدان جوان مانند من قبل از سال 1999 تمرین دافا را شروع کردند و اکنون بزرگ شدهاند، بسیار از آنها از تحصیلات عالی برخوردارند و در بسیاری از زمینههای متخصص هستند. امیدوارم که آنها نیز با نوشتن تجارب تزکیهشان با فا اعتبار ببخشند. بیایید شکوه و عظمت فالون دافا را با جهان بهاشتراک بگذاریم!