(Minghui.org) معلم مریدان دافای دورۀ اصلاح فا را ملزم میکنند که سه کار را بهخوبی انجام دهند: فا را مطالعه کنند، افکار درست بفرستند و دربارۀ دافا روشنگری حقیقت کنند.
فرستادن افکار درست تواناییای است که برایمان ممکن میسازد موجودات اهریمنی و هر چیزی را که شیطانی است، ازبین ببریم. این مأموریت مقدسی است که معلم به مریدان دافای دورۀ اصلاح فا دادهاند.
درک اهمیت فرستادن افکار درست
قبلاً هدایت گروهی از تمرینکنندگان جوان را برعهده داشتم که تمرینها را در مدرسه انجام میدادند و برخی از آنها مداخلاتی از سوی اهریمنان و سایر موجودات شیطانی در بعدهای دیگر را میدیدند. بهمحض اینکه افکار درست میفرستادیم، آنها ازبین میرفتند.
تمرینکنندۀ جوانی که خصوصیات بسیار خوبی داشت، به وضوح چیزهایی را در بُعد دیگری میدید. او حتی در خواب با موجودات شیطانی مبارزه میکرد. در رؤیایی بسیاری از هیولاهای مکانیکی به او حمله کردند و درنتیجه او برای ازبین بردن آنها افکار درست فرستاد.
او همچنین دید که هروقت تمرین مدیتیشن نشسته را انجام میدادیم، شیاطین و سایر موجودات اهریمنی به تمرینکنندگان جوان حمله میکردند و آنها را میگرفتند. درنتیجه او و سایر تمرینکنندگان با آنها مبارزه کردند. جنگ شدیدی درگرفت و اغلب در بعدهای دیگر برخی از تمرینکنندگان کشته یا زخمی میشدند. هروقت بهنظر میرسید که آنها شکست میخورند، معلم ظاهر میشدند و اهریمنان فوراً ازبین میرفتند. در لحظهای که قدرت معلم آشکار میشد، نور روشنی از بالا میدرخشید و آنهایی که مرده بودند زنده میشدند و زخمیها بهبود مییافتند.
از شنیدن توصیفات آنها شوکه شدم، بنابراین به فرستادن افکار درست توجه زیادی کردم. وقتی احساس میکردم چیزی درست نیست، بهآرامی و زیر لب عبارات را تکرار میکردم.
متوجه شدم که وبسایت مینگهویی گفته است که فرستادن افکار درست میتواند در هر محیطی انجام شود، درحال راه رفتن، غذا خوردن یا کار کردن. آن نباید حتماً در وضعیت نشستن مدیتیشن انجام شود و میتواند با چشمان باز و بسته انجام شود. وضعیت دستها نیز لازم نیست رعایت شود، اما باید تلاشهایمان را بر افکارمان متمرکز کنیم و اطمینان حاص کنیم که فکرمان متمرکز، خالص و بیحرکت است.
یکی از تمرینکنندگان جوان دچار کارمای بیماری شده بود، چند روز علائم سرماخوردگی شدیدی داشت و نتوانست به مدرسه برود. یکی از دیگر تمرینکنندگان جوان که چشم سومش باز بود گفت که شیاطین و موجودات اهریمنی در کنارش حضور دارند. وقتی آنها شکافهایی را یافتند که میتوانستند از آنها وارد شوند، فوراً به داخل میپریدند. اما معلم و بسیاری از موجودات الهی راستین همگی به ما کمک میکنند. وقتی مانند افراد عادی رفتار میکنیم، آنها هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند. درخصوص این تمرینکنندۀ بخصوص، او نباید برای چنین مدتی طولانی بیمار میشد. اما او در بعدی دیگر دید که آن تمرینکنندۀ بیمار بهطور استوار تزکیه نکرده است و آن به شیطان فرصتی داد تا وارد شود.
تمام این جوانان، تمرینکنندگان جدید بودند. آنها فقط هفتهای 40 دقیقه فا را مطالعه میکردند و تمرینها را انجام میدادند، با این وجود افکار درستشان بسیار قوی بود. آنها را برای مدتی طولانی در تزکیهشان هدایت کردم که به من کمک کرد تا به اهمیت فرستادن افکار درست و ازبرخواندن عبارات پی ببرم. علاوهبراین، ما باید فا را بهخوبی مطالعه کنیم تا بتوانیم در مسیر تزکیهمان بهتر عمل کنیم.
تمرینکنندۀ جوانی یک بار به من گفت که در بعدی دیگر دیده است که آنهایی که وضعیت تزکیهشان خوب است موجودات الهی هستند که نور درخشان میتابانند. شیاطین و سایر موجودات اهریمنی جرئت نمیکردند به آنها نزدیک شوند. فقط یک نگاه آنها را ذوب میکرد.
فرستادن افکار درست برای کمک به تمرینکنندگانی که دچار کارمای بیماری هستند
مراقب دو تمرینکننده از استان لیائونینگ بودم که آزار و شکنجه در آنجا از همۀ نقاط شدیدتر است. یکی از آنها در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا حبس شده بود. پس از اینکه آنها از چین خارج شدند، وابستگی راحتطلبی را رشد دادند . بدنهایشان فاسد شد و تمام طول روز را در تخت میخوابیدند. نه میتوانستند فا را مطالعه کنند و نه تمرینها را انجام دهند و افکار درستشان را ازدست داده بودند. بنابراین به آنها گفته شد که به خانۀ من بیایند. تمرینکنندهای از تایپه آمد تا آنها را ببیند. اما بهمحض اینکه پایش را داخل خانه گذاشت، احساس ناراحتی شدید و سرگیجه کرد و قبل از رفتن گفت: «خانهات میدان اهریمنی دارد!»
میدانستم که این اشارهای از سوی معلم بود. از یکی از تمرینکنندگان مسن در مکان تمرین خواستم تا پس از پایان تمرین به خانهام بیاید تا فا را مطالعه کنیم. علاوهبراین آنها سر هر ساعت افکار درست فرستادند. افکار درست آزار و شکنجۀ این دو تمرینکننده از بعدهای دیگر را کاهش داد و کمی بعد آنها بهبود یافتند.
یکی از تمرینکنندگان گفت که وقتی آمد، ذهنیت کمک به سایرین را نداشت. در پایان او خودش از آن فایده برد چراکه فا را بیشتر مطالعه کرد و به کرات افکار درست فرستاد. او بسیاری از وابستگیها را تزکیه کرد و ازبین برد و احساس کرد که در این روند ترفیع یافته است.
درحقیقت، روند کمک به سایر تمرینکنندگان، روند کمک به خودمان نیز است. در این مدت، یکی از تمرینکنندگان نسبت به آن دو تمرینکننده شکایت کرد. احساس کردم که این آزمونی برای نیکخواهی و بردباری ما است. وقتی آن فکر را رها کردیم و بدون قید و شرط به سایرین کمک کردیم، افکار درستمان مؤثرتر شدند.
در سال2004 در رژۀ شیکاگو شرکت کردیم. یکی از تمرینکنندگان وقتی صبح از خواب بیدار شد، دچار کارمای بیماری شد. پاهایش متورم شده بود و بهنظر میرسید که نمیتواند در رژه شرکت کند. به او گفتم که این مداخله است زیرا معلم برایش نظم و ترتیب نمیدهند که او به فا اعتبار نبخشد. از همه خواستم افکار درست بفرستند تا مداخله را ازبین ببریم.
بنابراین چهار نفر از ما که در آن اتاق اقامت داشتیم، نشستیم و افکار درست فرستادیم. در آن زمان کولر روشن بود و من جلیقه پوشیده بودم. اما بهمحض اینکه نشستم، احساس گرما کردم و جلیقهام را درآوردم. در پنج دقیقۀ اول خودم را پاک کردم. بهمحض اینکه در پنج دقیقههای بعدی نامش را بلند گفتم، احساس کردم چیزهای ناشناختهای به من حمله میکنند. نمیتوانستم آنها را ببینم، اما آنها روی پوستم بودند و موهایم سیخ شده بود. افکار درست باعث شد آنها ناپدید شوند. پس از اینکه دو بار افکار درست فرستادیم، آن تمرینکننده احساس بسیار بهتری داشت و توانست بلند شود و در رژه شرکت کند.
او گفت که وقتی افکار درست میفرستادیم، احساس کرد چیزی از بدنش خارج شد. پیش از آن تقریباً احساس خفگی داشت و احساس میکرد که در حال مرگ است، اما پس از اینکه افکار درست فرستادیم تمام آن چیزها ازبین رفتند.
در مورد دیگری، تمرینکنندهای را که دچار خونریزی شدید شده بود با عجله به بیمارستان بردند. یکی از دستیاران به آنها گفت که افکار درست بفرستند. آن شب احساس کردم که یک شیء نامرئی رویم فشار میآورد و حرکات ناشایستی میکرد. فوراً فهمیدم که آن شیطان شهوت است. عبارات افکار درست را گفتم و آن مانند دودی از آنجا دور شد.
ازبین بردن اهریمن خواب
تمرینکنندهای برای مدتی طولانی درمانده بود، چراکه به سختی میتوانست صبحها بیدار شود تا برای انجام تمرین به مکان تمرین برود. او از من کمک خواست، بنابراین آن شب در خانهاش ماندم. او چند ساعت شماطهدار را پشت سر هم در کنار تختش گذاشته و آنها را تنظیم کرده بود که هر چند دقیقه زنگ بزنند، اما هنوز هم ساعتها نمیتوانستند او را بیدار کنند! مشخص بود که اهریمن خواب با او مداخله میکرد.
روز بعد، لحظهای که زنگ ساعت به صدا درآمد، بلند شدم. اما نتوانستم او را بیدار کنم. بنابراین از او خواستم که همراه با من برای ازبین بردن اهریمن خواب افکار درست بفرستد. پس از فرستادن افکار درست، هوشیار شد و همراه با هم به محل تمرین رفتیم.
او افکار درست را بسیار مؤثر دانست. درواقع، او گفت که وقتی در تخت بود، در وضعیتی خواب و بیدار بود. به او یادآوری کردم که اگر آن مجدداً روی داد، افکار درست بفرستد.
فرستادن افکار درست در مکانهای گردشگری
پیش از این، سالها در تایپه و در نزدیکی یکی از مکانهای گردشگری زندگی میکردم. یک روز وقتی برای روشنگری حقیقت به آنجا رفتم، احساس ضعف کردم و نتوانستم دوچرخهام را برانم. دوچرخه بسیار سنگین بهنظر میرسید و داشتم ازحال میرفتم. فهمیدم که این مداخله است چراکه از وقتی که در ابتدا فا را کسب کردم، بدنم پاک شده است و هیچ کارمای بیماری تجربه نکرده بودم. بنابراین افکار درست فرستادم تا مداخله را ازبین ببرم. پس از آن، بهبود یافتم و قدرت پیدا کردم که دوچرخهام را برانم.
یک روز دیگر که به آن مکان گردشگری میرفتم، نزدیک بود بیهوش شوم. در برخی روزهای دیگر، هنگام دوچرخهسواری بدون دلیل زمین میخوردم و گاهی بر اثر زمین خوردن زخمی میشدم. میدانستم که آن مداخله است. گاهی میخواستم دور بزنم و به خانه بروم، اما وقتی افکار درستم قوی بود، به خانه نمیرفتم و بهمحض اینکه به مکان گردشگری میرسیدم، حالم خوب میشد.
روشنگری حقیقت در آن مکان گردشگری را جدی میگرفتم. مهم نبود چقدر گرفتار بودم، اصرار داشتم که قبل از ترک خانه یک سخنرانی از فا را مطالعه کنم. میدان بعدی شیطان در مکان گردشگری قوی بود. اغلب با ما مداخله میکرد و اغلب افرادی که از طرف کنسولگری چین بودند به من حمله میکردند. گاهی نمیتوانستم از شینشینگم مراقبت کنم. چند بار وقتی بهطور پیوسته افکار درست فرستادیم، احساس کردیم که هوا مجدداً تازه و ذهنمان روشن شد. همچنین احساس کردم که میدان بعدیام پاک شد.
معلم بیان کردند:
«فرستادن افكار درست توسط مریدان دافا در اين دورۀ خاص تاريخي-- که بهمنظور کاهش آزار و اذيت موجودات شيطاني عليه دافا، مریدان دافا و مردم انجام میشود-- نقشی بسیار حياتي ایفا كرده است. قبل از اينكه نيروي اصلاح فا وارد شود، تعداد زيادي از موجودات شيطاني به روشي مناسب از بين رفته و پاك شدهاند و اين بسياري از زيانهاي بالقوه را كاهش داده است.» («افکار درست»، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 3)
معلم به ما یادآوری کردند که وقتی مشغول روشنگری حقیقت هستیم، باید به فرستادن افکار درست توجه کنیم تا میدان بعدیمان را پاک کنیم تا مورد سوءاستفادۀ اهریمنان قرار نگیریم.
برای ازبین بردن عوامل شیطانی که با روشنگری حقیقت ما در آن مکان گردشگری حقیقت مداخله میکرد، افکار درست فرستادم و احساس کردم که قدرتی که فرستادم قویتر از حالت عادی بود. افکار درست شدید مرا خسته کرد و باعث شد که بخواهم دراز بکشم. وقتی احساس کردم که نیروهای اهریمنی بسیار قوی بودند، از معلم و موجودات الهی درخواست کمک کردم.
هنوز وقتی که جیانگ زمین به ایالات متحده آمد و بسیاری از تمرینکنندگان به تگزاس رفتند تا افکار درست قوی بفرستند را بهخاطر میآورم. در آن زمان، آن تمرینکنندگان جوانی که چشم سومشان باز بود، دیدند که بسیاری از بعدها با اهریمنان پوشیده شده و بسیار تاریک شده بود. تعداد زیادی از آنها پاک شدند و سپس فوراً دوباره پر شدند. شیاطین بیشتر و بیشتر شریر شدند و تمرینکنندگان جوان را هراسان کردند. آنها گفتند که افکار درستشان را ازدست دادند و در نبرد شکست خواهند خورد. آنها از من خواستند که از معلم درخواست کمک کنم. زمانی که این کلمات بیان شدند، آنها ورود بدن قانون معلم را دیدند که با ما نشستند. اهریمنها فوراً نابود شدند.