(Minghui.org) بعضی وقتها تمرینکنندگان نمیتوانند بر سختیها غلبه کنند. تعدادی ممکن است علائم بیماری را نشان دهند یا رفتارهای غیرطبیعی به نمایش بگذارند. عدهای ممکن است تصادف کنند یا مجروح شوند. یا ممکن است عدهای مشکلات خانوادگی داشته باشند که برایشان سخت باشد از آن خلاص شوند. متوجه شدم که مهم نسیت که آنها چطور آشکار میشوند، این نوع از سختیها بوسیله عوامل بنیادین ایجاد میشوند.
استاد لی بیان کردند:
«اکنون، آنچه درحال وقوع است گذر کیهان از میان اصلاح فا است. آنچه که در دنیای بشری درحال اتفاق افتادن است فقط چگونگی رفتار موجودات سطح پایین است در هنگامیکه بدنهای کیهانی توسط اصلاح فا تحت تاًثیر قرار میگیرند. موجودات بشری امکان انجام چه کاری را نسبت به خدایان دارند؟ اگر هیچ عامل خارجی وجود نمیداشت، آیا انسانها جراًت میکردند هر کاری را نسبت به خدایان انجام بدهند؟ چگونگی آشکار شدن اجنماع بشری چیزی جر نتیجه کنترل کردن امور توسط موجودات سطح بالا نیست» ("در اصلاح فا افکارتان باید درست باشد نه بشری" نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر جلد سه)
مایلم آخرین تجربهام را به اشتراک بگذارم.
رفتار خانم لیو عجیب شد و سایر تمرینکنندگان گفتند مشکل است که با او کار کنند. او اغلب شکایت میکرد که احساساتش جریحهدار شده است. مدیر پروژه با من تماس گرفت و خواست که به او بگویم پروژه را ترک کند زیرا رفتارش باعث مداخله میشد.
شب قبل، رؤیایی دیدم که در آن، شخصی از صخرهای افتاد و درگذشت. طنابی که نگه داشته بود ناگهان پاره شد. احساس کردم که عواملی که او را تحت تاًثیر قرار میدهند باعث این رفتارها میشوند. به مدیر پروژه گفتم: «اجازه دهید اول با او صحبت کنم.»
زمانیکه با او صحبتکردم، بهسختی توانستیم بهطور واضح با هم صحبت کنیم. عوامل مداخلهگر پشت او با من مداخله میکردند و من آشفته شدم. بهسختی توانستم نیکخواهیام را حفظ کنم. درنهایت متوجه شدم که به بیرون نگاه میکردم و او را سرزنش میکردم. فهمیدم که لازم است خود را بررسی کنم.
وقتی به درون نگه کردم، متوجه شدم که رفتارهای او بازتابی از سطح تزکیه من است. زمانیکه به کاستیهای خود نگاه کردم،استاد آزمون دیگری برایم قرار دادند.
روز بعد، با پروژه دیگری همکاری میکردم و با خانم وانگ برخورد کردم. چند سال قبل، به من گفته شده بود که رفتارهای او باعث تفرقه میشود. بناباین وقتی او را دیدم، آن را بهخاطر آوردم. او با من هم رفتار خوبی نداشت.
ما نباید خود را با نیروهای کهن همسو کنیم
درک کردم که سختیهایی که ما با آنها مواجه میشویم نظم و ترتیبهای نیروهای کهن است. صرفنظر از آنچه او انجام داده، او هنوز تزکیه میکند و همه ما اشتباهاتی داریم. از طرف دیگر، ما مجاز هستیم تا اشتباهاتمان را برطرف کنیم. نیروهای کهن، در هر صورت، از اشتباهات ما استفاده میکنند تا به ما حمله کنند. زمانیکه افکار درستی درباره خانم وانگ نداشتم، متوجه شدم که خودم را با نیروهای کهن همراستا کردم. بنابراین تمام احساسات منفی درباره او را از بین بردم.
صرفنظر از اینکه دیگران درباره خانم وانگ چطور فکر میکردند، فهمیدم که باید ذهنیتم را تغییر دهم. شاید دیگر فرصتی برای تعامل با او وجود نداشته باشد. افکار تمرینکنندگان حامل انرژی است. با وجود افکار منفی بسیاری که درباره او وجود داشت ممکن بود دقیقاً همانطوری رفتار کند که افراد دربارهاش فکر میکردند.
دفعه بعد که خانم وانگ را دیدم، ترتبیی دادم تا به جای قضاوت کردن، افکار مسالمتآمیزی داشته باشم. شاید او تغییر مرا حس کرد، زیرا من هم میدان انرژی گرم و صلحآمیزی را احساس کردم.
بعداً، وقتی دوباره خانم لیو را دیدم،گفتم: «ممنونم که کمکم کردی! شما کمک کردی تا رفتارم را بررسی کنم. اگر دفعه قبل باعث ناراحتی شما شدم، تقصیر من بود.» اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: «متشکرم!»
سایر تمرینکنندگان نیز برای کمک به خانم لیو داوطلب شدند. تعدادی با او فا را مطالعه کردند و عدهای کمک کردند تا کارهای خانهاش را انجام دهد. چهرهاش اکنون میدرخشد و توانست در پروژه دوباره همکاری کند.
در طی این جریان، هیچ چیز جز تزکیه خودم انجام ندادم.
تمرینکننده دیگری به نام خانم ژانگ، دچار کارمای بیماری شد و برای مراقبتهای فوری به بیمارستان برده شد. تعدادی از تمرینکنندگان همراه او رفتند. زمان میگذشت اما او هیچ نشانی از بهبودی نشان نمیداد. تمرینکنندگان دیگر باید مسئولیتهایشان را انجام می دادند و سرانجام، سر زدن به او را متوقف کردند. بعداً او مرخص شد.
هر شب به منزل او میرفتم تا فا را با هم مطالعه کنیم. زمانیکه به او کمک میکردم تا کوتاهیهایش را تشخیص دهد، متوجه شدم که باید بیشتر فا را مطالعه کنم. در این جریان، سرشت اهریمنیام نمایان شد.
بهمنطور ترویح شن یون به خارج از شهر رفتم و به خانم ژانگ گفتم: «بیا به مطالعه فایمان ادامه دهیم.» یک روز وقتی با من تماس گرفت، تنگی نفس داشت. او گفت که میخواهد به بیمارستان برود. به او گفتم که خودش باید در اینباره تصمیم بگیرد. پس از آن با خودم گفتم که آیا او باید در این شرایط به تزکیه ادامه دهد یا خیر.
در آن زمان، بیشتر تمرینکنندگان او را رها کردند. فکر کردم که نباید این احساس را تاًیید کنم، بلکه باید برای از بین بردن عوامل مداخلهگر پشت او افکار درست بفرستم.
وقتی روز بعد با او تماس گرفتم، انگار که هیچ چیز اتفاق نیفتاده بود. او حتی پرسید: «چرا اینقدر زود زنگ زدی؟»
ناگهان آگاه شدم. این آزمونی برای من بود. تزکیه واقعاً شگفتانگیز است. هر فکر و عمل ما اهمیت دارد و بر تغییر ما تاًثیر میگذارد. استاد بیان کردند:
«تزکیه درباره ذهن مردم است، درباره تغییر دادن روشهای فکر کردن آنها. هر چقدر افکارتان پاک باشد، آن وضعیت دستیابی شما است.» («آموزش فا و پاسخ پرسشها در جنگ ژو» در جوآن فالون فاجیه – تشریح فای جوآن فالون)
درک من درخصوص تمرینکنندگانی که در سختی ها گرفتار هستند این است که نباید کاستیهای خود را به آنها نسبت دهیم. ما باید از آن بهعنوان فرصتی استفاده کنیم و به جای آن به درون نگاه کنیم. باید افکار درست بفرستیم تا وابستگیهای پنهان خود را از بین ببریم، فا را با آنها مطالعه کنیم و مانند افراد دیگر با آنها رفتار کنیم. این نهتنها نشان میدهد که ما به آنها اهمیت میدهیم بلکه ممکن است به آنها کمک کند تا تمرکز خود را از روی سختیهایشان متوقف کنند.
از آنجا که ما در حال کمک به موجودات ذیشعور هستیم تا با نیکخواهی نجاتشان دهیم، چرا نمیتوانیم برای همتمرینکنندگان خود نیکخواهی داشته باشیم؟ این همچنین به عظمت دافا اعتبار میبخشد.