(Minghui.org) در مارس امسال، ادرارم قرمز شد. آن را نادیده گرفتم زیرا هیچ دردی نداشتم. اما تا پایان آوریل، علائم بدتر شد.
به بیمارستان رفتم و تحت سه تزریق قرار گرفتم که کمکی نکرد. سپس به بیمارستان شهر رفتم و در آنجا مشخص شد که به سرطان مثانه مبتلا شده‌ام. من 75 ساله هستم و در یک منطقه روستایی زندگی می‌کنم. این خبر باعث وحشتم شد و از ترس می‌لرزیدم.
پزشکان گفتند که باید فوراً جراحی شوم. اما فشار خونم، بسیار بالا بود. حتی بعد از مصرف چهار داروی مختلف به مدت یک هفته، هنوز هم زیاد بود. پزشک و خانواده‌ام واقعاً ناامید بودند.
در آن لحظه، فکر کردم: «نمی‌خواهم فشار خونم پایین بیاید. می‌خواهم به خانه بروم و فالون دافا را از همسرم بیاموزم.»
پزشک گفت: «هیچ کاری نمی‌توانیم برای کمک به تو انجام دهیم. باید به خانه بروی و صبر کنی تا فشار خونت کاهش پیدا کند. بعد می‌توانیم جراحی‌ات کنیم.»
در راه بازگشت به خانه، نمی‌توانستم درست روی پاهایم بایستم و تعادل نداشتم. خوشبختانه، همسرم مرا محکم نگه داشت.
فهمیدم فقط دافا می‌تواند مرا نجات دهد، بنابراین من و همسرم شروع به تکرار این عبارات کردیم: «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.» همسرم همچنین از استاد لی خواست تا مرا نجات دهند. احساس بهتری داشتم و با خیال راحت به خانه برگشتیم.
از آنجا که همسرم تمرین‌کننده فالون دافا است، این روش تزکیه را از او یاد گرفتم. یک هفته بعد، هنگام ادرار کردن، یک توده گرد گوشتی سبز به اندازه دانۀ سویا دفع کردم.
روز بعد، یکی دیگر را با همان اندازه دفع کردم. همسرم با هیجان گفت: «استاد بدنت را پاکسازی می‌کنند و تومور سرطانی را از بین می‌برند!»
خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم و قدردان استاد هستم. پزشکان نتوانستند مرا جراحی کنند، اما استاد توانستند!
فرزندانم با هیجان و تعجب بیشتر گفتند: «فالون دافا واقعاً معجزه‌آسا است! استاد لی عالی هستند!»
پسر بزرگم گفت: «اگر پدرم بهبود یافته است، من هم می‌خواهم فالون دافا را بیاموزم!»
پشیمانی جدی
در اینجا همچنین می‌خواهم پشیمانی عمیق پنهانم را آشکار کنم:
من نظامی بازنشسته هستم و عضو دیرینه حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) بودم.
دکترین الحاد ح.ک.چ در این سال‌های طولانی مرا مسموم کرده بود.
قبل از سال1999، دختر بزرگم و دامادم هر دو فالون دافا را تمرین می‌کردند. آن زمان همسرم تمرین نمی‌کرد، اما از آنها حمایت می‌کرد. آنها بارها دربارۀ زیبایی دافا به من گفتند. آن موقع حرف‌شان را باور نکردم.
به خصوص بعد از 20ژوئیه1999، وقتی جیانگ زمین، رئیس پیشین ح‌ک چ، درباره دافا در تلویزیون دروغ‌هایی را ساخت، آن تبلیغات منفی را باور کردم.
در سال 2002، دختر و دامادم در اردوگاه کار اجباری بازداشت شدند و فرزند کوچکشان که دچار سوختگی شدیدی بود نزد ما ماند تا از او مراقبت کنیم.
در آن زمان فکر نمی‌کردم آنها به ناحق تحت آزار و شکنجه قرار می‌گرفتند.
در عوض فکر می‌کردم افرادی که فالون دافا را تمرین می‌کنند، دشمن و مخالف دولت هستند. من از دافا و استاد لی ناراحت و از افرادی که این کار را انجام می‌دادند رنجیده بودم.
حتی از فرزندانم ناراحت شدم که به ح.ک.چ گوش نمی‌دادند. همچنین از همسرم که آنها را لوس کرده بود، ناراحت شدم و فکر می‌کردم فالون دافا به خانواده‌ام آسیب رسانده است.
اما در سال‌های اخیر دیده‌ام که چگونه ح.ک.چ بیشتر و بیشتر از همگامی با خواست مردم فاصله دارد. آن مقاماتی که جیانگ زمین را دنبال می‌کنند فاسد بودند و کارهای بد بسیاری انجام دادند.
مردم هیچ حسی از اخلاق ندارند و نسل جوان گمراه شده‌اند و فقط برای منفعت خود کارهای بد را انجام می‌دهند. شنیده‌ام که بسیاری از مردم از ح.ک.چ شکایت و آن را سرزنش می‌کنند.
از طرف دیگر من، همسر، فرزندان، خواهران و خویشاوندانم را دیدم که شروع به یادگیری دافا کردم. همسرم نیز به نوه‌مان آموزش داد تا فالون دافا را تمرین کند و سوختگی‌هایش بهبود یافت.
خویشاوندانی که اخلاق بدی داشتند، خانواده‌های ناراضی با وضعیت سلامتی نامناسب بودند، همه پس از تمرین دافا تغییر کردند.
اکنون آنها سالم هستند، استانداردهای بالایی دارند و اول دیگران را در نظر می‌گیرند. هنوز به دیگران نگفته‌ام که درباره دافا چه فکر می‌کنم، اما دربارۀ آن احساس خوبی دارم.
پشیمان هستم که چنین دافای بسیار عالی 20 سال در مقابل من بوده، اما به‌دلیل سرسختی من این فرصت را برای یادگیری از دست دادم.
استاد لی مهربان مرا رها نکردند و مرا از لبه پرتگاه عقب کشید. به من فرصت دیگری داده شد!
می‌خواهم تجربه شخصی‌ام را به مردم بگویم: به دروغ‌های ح.ک.چ گوش ندهید. شما باید بدانید که واقعاً فالون دافا چیست، به حقایق مربوط به آزار و شکنجه گوش دهید و از ح.ک.چ و سازمان‌های وابسته به آن خارج شوید. باور کنید که «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است!»