(Minghui.org) درود بر استاد محترم! درود بر همتمرینکنندگان!
من 60 ساله هستم و 13 سال پیش تمرین فالون گونگ را شروع کردم. وقتی شن یون برای اولین بار در سال2017 به شهرم آمد، من به گروه آشپزی پیوستم. ما آخرین شهر در مکزیک بودیم که در آن سال شرکت شن یون به آنجا سفر کرد. یک مؤسسه مربوط به آشپزی، برای تهیه غذای این شرکت، آشپزخانه خود را موقتاً به ما داد. سایر تمرینکنندگانِ کارهای خود را انجام میدادند و میرفتند، اما من و تمرینکنندۀ دیگری برای نظافت در آن مکان میماندیم. بعد از اتمام کار، ما برای مطالعه فا در نزدیکی مرکز خرید میرفتیم، جایی که در آن غرفه فروش بلیط داشتیم.
وقتی از کنار رستوران عبور کردیم، متوجه شدم که سایر تمرینکنندگانِ گروه آشپزی، در آنجا مشغول خوردن غذا هستند، از جمله شوهرم. احساس حسادت زیادی کردم. هنگام مطالعه فا نمیتوانستم تمرکز کنم، زیرا فکر میکردم زمانی که من مشغول نظافت هستم، دیگران در رستوران استراحت میکنند. میدانستم که باید افکار درست داشته باشم و قلبم را بیتأثیر نگه دارم.
استاد بیان کردند:
«...زيرا اگر كسي كاري را خوب انجام دهد، بهجاي اين كه براي او خوشحال بود، در ذهن و روان مردم احساس ناراحتي بهوجود ميآيد.» (سخنرانی هفتم،جوآن فالون)
من از استاد کمک خواستم تا آن وابستگی را از بین ببرند، زیرا دیدم که عمیقاً در من ریشه دارد.
استاد بیان کردند:
«موضوع حسادت بسيار جدي است زيرا بهطور مستقيم بر اين مسئله كه آيا بتوانيد عمل تزكيهتان را کامل کنيد تأثير ميگذارد. اگر حسادت از بين نرود، تمام افکاري که تزکيه کردهايد شکننده ميشوند. اين قانون وجود دارد: اگر در مسير تزكيه، حسادت از بين نرود، فرد نميتواند به ثمره حقيقي نائل شود، مطلقاً نميتواند به ثمره حقيقي نائل شود» (سخنرانی هفتم، جوآن فالون)
میدانستم که باید این وابستگی را از بین ببرم و این فرصتی برای من بود. در آن زمان، فکر میکردم: «هرکسی مطابق تقوایش چیزی را دارد که شایستهاش است.»
روز بعد که وارد آشپزخانه شدیم، هر کاری از ما خواسته شد، انجام دادیم. من چینی یا انگلیسی صحبت نمیکنم، اما با استفاده از علائم دست منظور یکدیگر را درک میکردیم. شروع کردم به اینکه ببینم همکارانم در هنگام همکاری چقدر فداکاری میکردند و با هم هماهنگ بودند. در آن لحظه احساس احترام، تحسین و نیکخواهی زیادی به همه آنها در من بوجود آمد. هنگام ظهر هماهنگکنندۀ آشپزخانه شن یون با من و تمرینکننده دیگری تماس گرفت و ما را دعوت کرد که در تور بعدی شن یون در سال آینده نیز شرکت کنیم. ما با خوشحالی موافقت کردیم. احساس کردم حسادتم از بین رفته است و استاد با دعوت از من برای کمک در سال بعد، به من پاداش میدهند.
در سال 2018 با من تماس گرفته شد تا تأیید کنم که آیا در طول تور میتوانم کمک کنم که پاسخ مثبت دادم.
ما با هماهنگی کار کردیم. اگرچه ما به زبانهای مختلفی صحبت میکردیم، اما منظور یکدیگر را خوب میفهمیدیم. مدیر مؤسسه آشپزی از من پرسید که چطور موفق شدیم با این هماهنگی کار کنیم، بدون فریاد زدن و بدون حرفهای بد! او همچنین میخواست بداند که آیا همه ما چینی صحبت میکنیم. گفتم نه و حقیقترا برایش روشن کردم. او غافلگیر شد و تحت تأثیر قرار گرفت و پرسید: «پس چگونه میتوانید با یکدیگر ارتباط برقرار کنید؟»
گاهی اوقات در درک مشکل داشتم و از دست خودم عصبانی میشدم. به خودم شک میکردم و افکار منفی داشتم، مانند: «تو در هیچ کاری خوب نیستی.» من این فکر را به وضوح دیدم و با یادآوری اینکه در آنجا هستم تا از شن یون برای نجات موجودات ذیشعور حمایت کنم، سعی کردم آن افکار را از بین ببرم. هیچچیزی و هیچکسی نمیتواند با من مداخله کند. من همچنین تجزیه و تحلیل کردم که کدام وابستگی را از بین نبردهام. فهمیدم که هر روز فا را مطالعه نکردهام.
متوجه شدم شکافی دارم. استاد بیان کردند:
«و همۀ ایدهها [و نظرات] بشری، و همینطور منشأهای گوناگونی که آن ایدهها از آنجاها ناشی میشود که به آن تفکر بشری پیوند خوردهاند، در نقش مداخله با فرد عمل خواهند کرد. هر نوع شکل حیاتی که تفکرتان با آن همسو باشد، آن شکل حیات بلافاصله تأثیری روی شما خواهد داشت.» (مریدان دافا باید فا را مطالعه کنند-آموزش فای ارائه شده در کنفرانسفای منطقه شهری واشنگتن دیسی )۲۰۱۱
من همیشه از کمبود وقت بهعنوان بهانه استفاده کردهام. استاد بیان کردند:
«آن عده از شما كه براي دافا كار ميكنيد، مخصوصاً، نبايد از هيچ عذر و بهانهاي براي پنهان كردن نخواندن كتابها يا مطالعه نكردن فا استفاده كنيد. حتي اگر براي من، استادتان، كار ميكنيد، هنوز نياز داريد كه هر روز با ذهني آرام فا را مطالعه كنيد و خودتان را بهطور استوار تزكيه كنيد.» (بهسوی کمال، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۲)
از آن روز به بعد، مدت زمانی را برای مطالعۀ فا صرف کردم. وقتی از یک شهر به شهر دیگر سفر کردیم، به تعالیم فا گوش میدادیم. بهتدریج، تفکر منفیام تغییر کرد.
وقتی بعدازظهر روز بعد برای کمک به آشپزخانه رفتم، به مدیر مؤسسه آشپزی و برخی از شاگردانش برخوردم. او به شاگردانش گفت که وقتشناسی ما را تحسین میکند. اگر میگفتیم ساعت 7 صبح میرسیم، قبل از آن ساعت میرسیدیم. مدیر به شاگردانش گفت كه آنها باید از ما بیاموزند. در آن لحظه متوجه این مسئولیت بزرگ شدم که باید همۀ کارها را بهخوبی انجام دهم. ظاهراً مردم ما را جزئی از کارمندان شن یون محسوب میکردند. میدانم که من بخشی از این شرکت نیستم، اما شاگرد فالون دافا هستم و باید با کلمات و رفتار خود به فا اعتبار ببخشم.
استاد بیان کردند:
«... میدانید، بهعنوان تزکیهکنندگان دافا در دورۀ اصلاح فا، این مأموریت تاریخی که دارید- این مسئولیت بزرگ- حقیقتاً عظیم است. آنچه در مقابل شما قرار دارد صرفاً کمال شخصی یا نجات تعداد کمی از مردم نیست. تمام نژاد بشر در مقابل شما قرار دارد.» (آموزش فا در شهر شیکاگو)
من در تور 2019 شن یون نیز شرکت کردم. امسال اتفاقی افتاد که هرگز در زندگیام تجربه نکرده بودم.
وقتی در مکزیکو سیتی بودیم، دربارۀ چگونگی بسطیافتن زمان تجربه فوقالعادهای داشتیم. ما مدتها کار کردیم اما ساعت خیلی آهسته حرکت میکرد. ما تمرینکنندگان شگفتزده شدیم. تعداد زیادی صندلی برای فروش باقی مانده بود. فکر کردم:«استاد زمان را بسط میدهند، بنابراین موجودات ذیشعور میتوانند بلیطهای خود را تهیه کنند و نجات یابند!»
استاد بیان کردند:
«اكنون هر دقیقه و هر ثانیه حیاتی است. اگر این دوره از زمان را از دست بدهید، همه چیز را از دست میدهید. تاریخ دوباره نمیآید. تاریخ كیهان و سهقلمرو از میان سالهای بسیار زیادی گذر كرده است- موجودات به انتظار چه بودهاند؟ برای چه اینجا هستند؟ فقط بهخاطر این چند سال!» (آموزش فا در کنفرانس آتلانتا فا 2003)
فهمیدم که باید از هر ثانیه از زندگیام بهره ببرم زیرا این دوره زمانی بسیار با ارزش است. مسئولیت من بهعنوان شاگرد دافا بسیار زیاد است و استاد، در رحمت بزرگشان، زمان ما را بسط میدهند تا بتوانیم به فا اعتبار ببخشیم و در دورۀ اصلاح فا به ایشان کمک کنیم.
سپاسگزارم استاد! سپاسگزارم، همتمرینکنندگان که به من اجازه حضور در تور شن یون را دادید.
این درک من در سطح فعلیام است. لطفاً مطالب نامناسب را تذکر دهید.
(ارائه شده در کنفرانس فای مکزیک 2019)