(Minghui.org) بیش از 30 تمرینکننده در سنین دبیرستان و کالج از سراسر تایوان در اردوی پنجروزۀ جوانانِ فالون دافا شرکت کردند؛ اردویی که از 23 تا 27 ژانویه در دانشگاه ترنسورلد در بخش یونلینِ تایوان برگزار شد. شرکتکنندگان اظهار کردند که برنامۀ غنی مطالعۀ فا، جلساتِ تبادل تجربه، سمینارها و فعالیتهای در طول برنامه، واقعاً برایشان مفید بود.
شِن، سازماندهنده این اردو، گفت که برنامه امسال با افزودن کلاسهای تبادل مهارت تخصصی و کلاسهای علایق متنوع بهبود یافته است. این اردو از تعدادی سخنران نیز برای ارائه سمینار دعوت کرد.
در آخرین روز اردو، قبل از برگزاری یک کنفرانس تبادل تجربه، همه تمرینکنندگان سال نوی چینی را به استاد لی تبریک گفتند.
شرکتکنندگان در اردوی جوانان فالون دافا سال نوی چینی را به استاد لی هنگجی تبریک میگویند.
دانشآموز وو این مسئله را بهاشتراک گذاشت که صحبت درباره حقایق و مزایای فالون دافا با گردشگران برایش مانند یک آزمون بود؛ آزمونی در این خصوص که شخصاً چقدر درباره آموزههای فا میداند. اگر نمیتوانست به یک سؤال پاسخ دهد، میفهمید که برخی از حقایق را نمیداند.
دانشآموز دیگری که حقایق را در مکان گردشگریِ دریاچۀ سان مون روشن میکرد، گفت: «وقتی گردشگران چینی میگفتند: "مرگ بر حزب کمونیست!" یا "فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است"، افکار منفی و عقاید و تصورات بشریام ازبین میرفت.»
رها کردن وابستگیها طی فعالیتها در مکان گردشگری
دانشآموز وو، دانشآموز سال دوم دبیرستان، گفت که فعالیت در یک مکان گردشگری کمکش کرد وابستگیهای عمیقاً پنهانش را کشف کند.
وو گفت: «رویدادها در یک مکان گردشگری کاستیهایم را آشکار کرد. وقتی هماهنگکننده این فعالیت مرا برای نمایش تمرینات انتخاب کرد، قبول نکردم و درعوض فلایرها را توزیع کردم و این استدلال را آوردم که صبح تمرینات را انجام دادهام. بعداً به درون نگاه کردم و متوجه شدم که امتناعم از همکاری و کمک نکردنم به گروه ریشه در خودخواهیام دارد.»
او در ادامه گفت: «تصمیم گرفتم بلافاصله خودخواهی را رها کنم. این تزکیه است، نمونهای واقعی از اینکه شخص خصوصیات اخلاقیاش را بهبود بخشد.»
یک مکان اطلاعرسانی فالون دافا در مکان گردشگری دریاچه سان مون. تمرینکنندگان جوان در فعالیتهایِ مربوط به مکان گردشگری دریاچه سان مون شرکت میکنند.
دانشآموز دیگری به نام وو که در کالج ارتش تحصیل میکند، گفت که فعالیت در این مکان گردشگری کمکش کرد برخی از عقاید و تصورات بشریاش را از بین ببرد. در حین توزیع فلایرها وقتی مردم آنها را میپذیرفتند، خوشحال میشد، اما احساس میکرد که فرصتِ نجات مردم را ازدست میدهد. او گفت وقتی متوجه این موضوع و حقیقتاً مصمم شد موجودات ذیشعور را نجات دهد، نیکخواهی قدرتمندی از اعماق قلبش پدیدار شد.
او گفت: «از آنجا که در ارتش هستم، وقت آزاد کمی دارم، بنابراین در مطالعه فا و انجام تمرینات عقب میافتم. این فرصت را برای روشنگری حقیقت با همتمرینکنندگان گرامی میدارم.»
لین، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه دفاع ملی، گفت که تمرینکنندگان با ایجاد یک محیط قوی و صالح به او کمک کردند ترس در ذهنش را ازبین برد.
وقتی او متوجه شد که دانشجوی هماهنگکننده از بس سرش شلوغ است مسائلی را فراموش کرده، فکر کرد که آن کار باید آسان باشد و عقیده و تصور خودنمایی درخصوص مهارتش را رشد داد. سپس آموزههای استاد را به یاد آورد و متوجه شد که این یک عقیده و تصور بشری است. بنابراین در سکوت و بدون خودنمایی به آن دانشآموز کمک کرد.
در مکان گردشگری یک فعالیت خواندن آواز نیز برگزار شد. او گفت: «در حال خواندن آواز "برای شما میآیم" با گروه کُر عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفتم. ما از قلبمان میخواندیم تا مردم را بیدار کنیم و نجاتشان دهیم.»
وقتی آواز دستهجمعی به پایان رسید، گروهی از گردشگران تازه به آنجا آمده بودند. تمرینکنندگان جوان تصمیم گرفتند بمانند و برای آنها نیز بخوانند. بسیاری از گردشگران از چین ظاهراً تحت تأثیر آن آواز قرار گرفتند. آنها در سکوت گوش دادند و عکس و فیلم گرفتند.»
زیسیانگ رهبر تیم عکاسی و فردی «کمالگرا» بود. این اردو و فعالیتهای شلوغش به او فرصتی داد تا کمالگرایی و اضطرابش را رها کند.
زیسیانگ گفت: «سابقاً عکاسی برای فعالیتها و اردوی جوانان وظیفه خستهکنندهای بود. نمیدانستم آیا میتوانم آن را اداره کنم یا نه، زیرا امسال رهبر گروه بودم، اما نتیجه شگفتانگیز بود. بهآرامی و بدون اضطرابِ معمولم همه فعالیتها را انجام دادم.»
او این موفقیت را به بهبود شینشینگش ارتباط داد و گفت: «ظاهراً تواناتر بودم، بنابراین میتوانستم مسائل را بهتر اداره کنم، اما میدانستم که این تواناییها به شینشینگم ارتباط دارد. فقط سطحِ بالاتری از شینشینگ میتواند تغییرات در سطح و تواناییهای بیشتر را بهارمغان آورد.»
زیسیانگ از حضور در فعالیتها میترسید، چراکه درگیریهای قبلی با شرکتکنندگان سایهای را در قلبش باقی گذاشته بود. پس از یافتن ریشه ترسش، شجاعت حضور در این فعالیتها را پیدا کرد.
او گفت: «یک تضاد فرصتی است برای افشای یک وابستگی پنهان. بنابراین ازطریق آن میتوانستم خصوصیات اخلاقیام را رشد دهم. اگر وابستگی وجود داشته باشد، حتی اگرچه ممکن است در طول اردو با تضادی روبرو نشوم، هنوز ممکن است در مکانی دیگر با آن مواجه شوم. این اردو کمکم کرد ترس را کنار بگذارم و با ذهنی باز و آرام با تضادها روبرو شوم.»
دانشآموزی به نام کوئو از مؤسسۀ تکنولوژی تایوان گفت که این اردو غنیترین برنامه را داشت و بنابراین برایش بسیار سودمند بوده است. او گفت که بهیادماندنیترین فعالیت، همایش «کافه جهانی» بود که در آن شرکتکنندگان در این باره گفتگو کردند که چگونه تمرینکنندگان جوانی را پیدا کردند که تماس خود را با گروه دافا از دست داده بودند یا زمانی طولانی در فعالیتها شرکت نکرده بودند.
کوئو گفت: «این دوره به من آموخت که حقیقتِ پشتِ ظاهرِ اتفاقات را ببینم و درکی که در این روند بهدست آوردم، بالاترین دستاوردم از حضور در این اردوی جوانان بود.»
«(بهعنوان گرداننده گفتگو) سعی میکردم الهامبخش شرکتکنندگان باشم تا به یکدیگر فکر و همدیگر را تکمیل کنند. خودم را وقف این همایش کردم و خودم را جای آنهایی قرار دادم که تماس با گروه را ازدست داده بودند یا مدتی طولانی در فعالیتها شرکت نکرده بودند.»
«در پایان این اردو به این همایش فکر کردم و متوجه شدم که آنچه در کسب خردِ زیاد مفید و مؤثر بود، اینها بودند: قدرت ازخودگذشتگی و واقعاً برای نفع سایرین کار کردن.»