(Minghui.org) همتمرینکنندهای از من پرسید چرا با اینکه بهخاطر اعتقادم توسط حزب کمونیست تحت آزار و شکنجه قرار گرفتم، اعضای خانوادهام تا این حد از فالون دافا حمایت میکنند. پاسخ من ساده بود: به خانوادهام کمک کردم فرهنگ سنتی چینی را درک کنند.
آنها با استفاده از ارزشهای سنتی، خوب را از بد تشخیص دادند؛ دافا را درک کردند و فهمیدند چرا تمرینکنندگان حقایق دافا را برای مردم روشن میکنند.
برخی از تمرینکنندگان منطقه ما بهسختی میتوانند خانوادهشان را متقاعد کنند که دافا خوب است. عدهای از آنها حتی نمیتوانند به دافا اشاره کنند چراکه اعضای خانوادهشان از سال 1999 بهخاطر دروغهای حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) درباره این تمرین تزکیه شستشوی مغزی شدهاند.
بسیاری از تمرینکنندگان بهخاطر اعتقادشان توسط ح.ک.چ زندانی شدند که باعث ایجاد مشکلات بسیاری برای خانوادهشان شد. به همین خاطر تعداد زیادی از تمرینکنندگان سعی میکنند با کارهایی مانند خانهداری یا نگهداری از نوههایشان این خسارت را جبران کنند. اما از تلاش بسیاری از آنها قدردانی نشد. آنها این مشکل را از دیدگاه اصلاح فا حل نکردند و فراموش کردند برای خانواده هم لازم است که حقایق را روشن کنیم.
بازگشت به سنت کلید است
به درک من درحال حاضر تنزل اخلاقیات در چین بهخاطر فقدان فرهنگ سنتی چینی است که هر خانوادهای را تحت تأثیر قرار میدهد. در یک خانواده پدر مانند پدر و پسر مانند پسر عمل نمیکند. برای مثال نسل ما به والدین احترام میگذارد و از آنها حمایت میکند درحالیکه نسل فرزندانمان فکر میکنند که نسل ما باید به آنها خدمت کند.
این فقط مشکل نسل آنها نیست. این مشکل همه است. نسل ما فرهنگ سنتی چینی را به آنها منتقل نکرد و ما هم بسیاری از ارزشهای سنتی را فراموش کردیم. این روزها والدین به فرزندانشان فقط پول میدهند اما ارزشهای اخلاقی یا توانایی به آنها نمیدهند. همه چیز با ثروت سنجیده میشد درحالیکه مردم در فرهنگ حزب غرق شدهاند. بهترین هدیهای که ما تمرینکنندگان دافا میتوانیم به فرزندانمان بدهیم، ارزشهای سنتی است.
استاد بیان کردند:
«از مسیر سنتی بیش از حد منحرف نشوید» («کمک به شما در دوری از خطر»، هُنگ یین 4) و «سنتها را برمیگردانند، و جانی تازه به ملت میدهند» («احیای ملت»، هُنگ یین 4)
عدهای گفتهاند: «یک محیط تزکیه خوب، با تزکیۀ یک تمرینکننده بهوجود میآید.» اگر بزرگترهای خانوادهای مهربان باشند، فرزندان باتقوا میشوند و زن و شوهر به یکدیگر احترام میگذراند و افراد زیادی در این چنین خانوادهای دافا را تمرین یا از آن حمایت میکنند.
آموزش دادن به اعضای خانواده
با استفاده از مهربانی که از طریق تمرین دافا کسب کردم، به اعضای خانوادهام کمک میکنم تا وجدانشان بیدار شود و ارزشهای سنتی را بپذیرند. همچنین سعی میکنم خودم را در جایگاهشان قرار دهم تا بتوانم آنها را درک و فکر کنم که در موقعیتهای خاص چه واکنشی نشان میدهند.
اولین باری که عروسم به خانهام آمد، دربارۀ اعتقادم با او صحبت کردم. او و پسرم درباره «میهنپرستی» پرسیدند. آنها متوجه نشده بودند که ح.ک.چ با ادعای میهنپرستی یعنی عشق به حزب کمونیست و پیروی از آیینهایش، مردم چین را فریب داده است.
به آنها گفتم: «اول اینکه سرزمین چیست؟ زمینی میراث اجدادمان است. از زمانی که ح.ک.چ به قدرت رسید، هیچکس دیگر زمین خود را ندارد. همهچیز توسط ح.ک.چ گرفته شد.»
به آنها گفتم: «چین در طول جنگ جهانی دوم با تهاجم ژاپنیها جنگید. یکی از آنها همه زمینهای کشاورزیاش را فروخت و با اسب به جنگ رفت، اما در زندان ح.ک.چ درگذشت.»
نقشهای از چین پیش از به قدرت رسیدن ح.ک.چ به آنها نشان دادم که شبیه برگ گیاه بگونیا بود. اما نقشه امروزی شبیه مرغ است و حدود یک میلیون مترمکعبی که چین به روسیه داده از آن حذف شده است.
سپس دربارۀ این صحبت کردم که چطور ح.ک.چ بیش از 80 میلیون چینی را درطول جنبشهای سیاسی کشته است. تمرینکنندگان فالون دافا را هم بهخاطر سود مالی ناشی از برداشت اعضای بدنشان کشته است. به آنها گفتم که حتی آسمان جرمهای ح.ک.چ را تاب نمیآورد.
عروسم درک و چند نفر از خویشاوندانش را متقاعد کرد تا ح.ک.چ و سازمانهای جوانانش را ترک کنند.
آزار وارد شده به خانوادهمان توسط ح.ک.چ
زمانی فرار میکردم تا دستگیر نشوم. ازآنجاییکه پسرم مرا درک نمیکرد، نامۀ بلندی برایش نوشتم و توضیح دادم که چرا فالون دافا را تمرین میکنم، هدف تمرینکننده چیست و آزار و شکنجه خانوادهمان بهدست ح.ک.چ را تا اینکه درک کرد.
یک بار من و پسرم باهم دستگیر شدیم. بااینکه او دافا را تمرین نمیکرد. همسرش باردار بود. بعداً شوهر و پسرم از من خواستند تمرینات دافا را در خانه انجام دهم و در پروژههایی شرکت نکنم که با مردم دربارۀ آزار و شکنجه صحبت میکنند که مشکلی برای خانواده ایجاد نشود.
به آنها گفتم: «این من نیستم که خانه آرامی نخواهم. این ح.ک.چ است که به مردم محیط صلحآمیزی نمیدهد.»
ادامه دادم: «ح.ک.چ خانوادهمان را تحت آزار و شکنجه قرار داد. پدرم پزشک بود و بیماریهای افراد زیادی را درمان کرد. اما به او برچسب سرمایهدار ارتجاعی زده و درطول انقلاب فرهنگی کشته شد. او به هیچکسی آزاری نرساند اما ح.ک.چ اجازه نداد که زندگی آرامی داشته باشد.»
برای اینکه به آنها کمک کنم درک کنند چرا اعتقادم را رها نمیکنم گفتم: «در حال حاضر فقط میخواهم دافا را تمرین کنم، اما ح.ک.چ اجازه نمیدهد زندگی آرامی داشته باشم. فکر میکنید ح.ک.چ در آینده به فرزندانتان اجازه میدهد زندگی آرامی داشته باشید؟»
«یک ضربالمثل قدیمی است که میگوید صعود یا سقوط یک کشور بهعهدۀ تک تک افراد است. بهخاطر خودتان، بهخاطر فرزندانتان، بهخاطر محیط آرامی که حق هر چینی است، نباید از ح.ک.چ خلاص شویم؟»
آنها دیگر از من چنین درخواستی نکردند. سپس همه اعضای خانوادهام همراه من از جیانگ زمین بهخاطر راهاندازی آزار و شکنجه فالون دافا شکایت کردند.
اهمیت فرهنگ چینی سنتی
اغلب درباره خوبی دافا با خانوادهام صحبت میکنم و ماجراهای فرهنگ سنتی چینی را برایشان تعریف میکنم. آنها هم لذت میبرند.
از نوهام هم نگهداری کردم. پسر و عروسم از من خواستند تا به روش خودم به او آموزش دهیم. آنها وقتی دیدند که کودک نوپا میتواند دو کتاب اشعار هنگ یین را از بر بخواند شگفتزده شدند.
تقدیر چنین بوده است که اعضای خانوادهمان با ما باشند. باید به آنها کمک کنیم. سپس با حمایت آنها، ما راحتتر میتوانیم به مردم کمک کنیم دافا را درک کنند.
به آن تمرینکنندگانی که میخواهند به اعضای خانوادهشان کمک کنند توصیه میکنم که دربارۀ فرهنگ سنتی چینی با آنها صحبت کنند. اگر جدا از آنها زندگی میکنید یا حاضر نیستند به حرفهایتان گوش دهند، میتوانید برایشان نامه بنویسید. این روش برای چند تمرینکننده در منطقه ما نتیجه خوبی داشت.