(Minghui.org)
در سراسر تزکیهام همیشه توجه خاصی به حسادت داشتهام. بهتازگی احساسکردم که حسادتم هنوز خیلی قوی است و عمدتاً در قالب نگاه بالا به پایین به دیگران ظاهر میشود. نمیخواستم با افرادی که نسبت به آنها نگاه بالا به پایین داشتم، به ویژه همتمرینکنندگان تعامل داشته باشم. با وجود اینکه در تایوان تمرینکنندگان بسیاری وجود دارند، همیشه فاصلهای را بین خودم و آنها احساس و گویی بهتنهایی تزکیه میکردم.
متوجه شدم که نگاه بالا به پایین به سایر تمرینکنندگان دارم، زیرا به درک خودم از اصول فا وابسته بودم. بهعنوان مثال، اعتقاد داشتم که تمرینکنندگان نباید وقت خود را بابت چیزهایی که احساس میکردم فعالیتهای بیمعنی بودند مانند سفر، آواز و رقص، هدر دهند. همچنین معتقد بودم که نباید یک زندگی تجملاتی داشته باشیم و حتی خوردن غذای خوب مناسب نبود. هر زمان که میدیدم تمرینکنندگان دیگر این کارها را انجام میدادند احساس ناراحتی میکردم و نسبت به آنها خشمگین میشدم.
اکنون متوجه میشوم که این خشم ریشه در حسادتم داشت. درکم از فا را بهعنوان حقیقت و حتی بالاتر از خود دافا در نظر میگرفتم.
این ذهنیت نسبت به استاد لیهنگجی و دافا محترمانه نیست. حتی موضوع جدیتر این است که این همان چیزی است که استاد در جوآن فالون تحت عنوان «مداخله شیطانی ناشی از ذهن خود شخص» آن را شرح دادهاند.
استاد لی همچنین بیان کردند:
«فای بودا تجلیهای مختلفی در سطوح مختلف دارد، اما هرچه سطح بالاتر باشد، به حقیقت نزدیکتر است و هرچه سطح پایینتر باشد، از حقیقت دورتر است. پس از آن که راهبان به باز شدن گونگ رسیدند و در سطوح پایین روشنبین شدند، آنچه را که شاکیامونی بیان کرده بود با تجلیهای جهان که در سطح خودشان دیدند، با موقعیتهایی که درک کرده بودند و با حقایقی که فهمیده بودند تفسیر کردند.» (سخنرانی 3، جوآنفالون)
وابستگی راهبان به درک خودشان از فای بودا به ناپدید شدن آن در هند منجر شد. من از درکم در فا برای ارزیابی سایر تمرینکنندگان استفاده کردم و به کسانی که نمیتوانستند به استانداردهایِ من برسند نگاه بالا به پایین داشتم. آن افکار منفی و دور از استانداردِ حقیقت-نیکخواهی-بردباری بودند که در تلاش برای رسیدن به آن هستیم.
پشت نگاه از بالا به پایین به سایر تمرینکنندگان، حسادت وجود داشت. حس کردم در حالی که من خیلی سخت کار میکردم، سایر تمرینکنندگان در حال خوشگذرانی بودند.
اخیراً در حالیکه فا را مطالعه میکردم، درکی ناگهانی داشتم. در آن لحظه احساس کردم که دافا عظیم، با وقار و مقدس است و همه چیز را در جهان پوشش میدهد. همچنین متوجه شدم که درکم از فا چقدر اندک است. حتی اگر در آینده تزکیهام را تکمیل کنم، درکم تنها بخش کوچکی از دافا را شامل میشود. هنوز اصول سطح بالای بسیاری در فا وجود دارد که به آن روشنبین نشدهام.
متوجه شدم که حسادت بیشتر از همه از نیکخواهی و مهربانی گریزان است. وقتی قلب ما مملو از افکار مهربان باشد و همیشه به فکر دیگران باشیم، در اینصورت افکار حسادتآمیز و شیطانی هیچ جایی ندارند و ناپدید میشوند. هنگامی که ما از نیکخواهی پر شده باشیم، میتوانیم نظم و ترتیب نیروهای کهن را نفی کنیم، در مسیر تزکیه به خوبی پیش برویم و کمک کنیم موجودات ذیشعور نجات یابند.