(Minghui.org) یکی از تمرینکنندگان سالمند در منطقه ما به تازگی بهنظر میرسید که در حال تجربه کارمای بیماری است. پس از زمین خوردن، نمیتوانست راه برود و خانوادهاش او را به بیمارستان بردند.
آن تمرینکننده نمیخواست در بیمارستان بماند و از مصرف هرگونه دارویی خودداری کرد اما با تزریق سرم موافقت کرد. او به فرزندانش گفت که مجبور کردنش به ماندن در بیمارستان، نشانه احترام به والدین نیست، بلکه به او آسیب میرساند. او به نشانه اعتراض از خوردن خودداری کرد و خواستار رفتن به خانه شد.
او به فرزندانش گفت که پس از رفتن به خانه، در عرض چند روز بهبود خواهد یافت و دیگر نیازی به مراقبت آنها نخواهد داشت.
او یک تمرینکننده بسیار کوشا بود، سه کار را بهخوبی انجام میداد و مسئول پروژه مهمی بود. او ازخودگذشته و مایل به کمک به دیگران بود و خودخواهی نداشت. پس از چند روز در خانه، در طول شب درگذشت.
مرگ ناگهانی او زیان بزرگی برای پروژههای محلی اعتباربخشی به «فا» محلی بود. بسیاری از تمرینکنندگان برای این اتفاق آماده نبودند، و ناراحت و متأسف شدند.
ارزیابی مرگ یک تمرینکنندۀ بهظاهر کوشا
تمرینکنندگان محلی درکهای خود را در این رابطه بهاشتراک گذاشتند و سه موضوع به ذهن متبادر شد.
اول اینکه تمرینکنندگان اطرافش به او وابسته شده بودند، و باعث شد او بیش از حد مشغول شود و مطالعه جدی فا نداشته باشد. بنابراین، نیروهای کهن از این شکاف سؤاستفاده کردند.
دوم اینکه تمرینکنندهای که با او صمیمی بود گفت که او در روز مرگش بهتر بهنظر میرسید. اما او گفته بود که قبل از اینکه فالون دافا را تمرین کند فالگیری را دیده و سن مرگش را در سال جاری پیشبینی کرده بود.
سوم اینکه چند تن از تمرینکنندگان سالمند در مطالعه گروهی فا گفتند که آنها نیز فکر میکردند که او به سن تقدیری خود رسیده است و اگر نتواند افکار درست را حفظ کند، نیروهای کهن زندگی او را خواهند گرفت.
تمرینکنندگان دیگر تحت حوزه اختیار سه قلمرو قرار ندارند
استاد بیان کردند:
«هیچیک از مریدان دافا دیگر تحت کنترل و قدرت سهقلمرو قرار ندارند. روزی که تصمیم گرفتید این روش را برگزینید نامتان از لیست جهنم حذف شد. یک مرید دافا پس از مرگ دوباره بازپیدا نخواهد شد، زیرا او دیگر تحت حوزه اختیارات سهقلمرو قرار ندارد و نمیتواند دوباره در آنجا متولد شود. جهنم نیز هیچ قدرت و کنترلی روی او ندارد و بنابراین نمیتواند در آنجا مجازات شود. شما منحصراً متعلق به دافا هستید و تحت مراقبت آن هستید. مریدان دافایی که به هر دلیلی زودتر از موعد درگذشتهاند، صرفنظر از اینكه خوب عمل كردند یا نه، همگی در بُعد خاصی هستند و از آنجا بهطور ساکت شما را نظاره میکنند و منتظر نتیجه نهایی هستند.» («آموزش فا در کنفرانس فای واشنگتن دیسی 2018»)
به نظر میرسد که بسیاری از تمرینکنندگان هنوز از آموزه فوق پیروی نکردهاند و خود را بهعنوان «موجودی که دیگر تحت حوزه اختیار سه قلمرو قرار ندارد» تلقی نمیکنند.
وقتی کارمای بیماری با تزکیهشان مداخله کرد، باور نداشتند که موجودات الهی هستند و باور نداشتند که جهنم دیگر کنترلی روی آنها ندارد. با چسبیدن به تصورات بشریای مانند «سن مقدرشده،» «آزمایش زندگی یا مرگ،» «پیری، بیماری، و مرگ،» نتوانستند مانع نیروهای کهن از گرفتن زندگیشان شوند.
پس از اینکه آن تمرینکننده فوت کرد، من نیز تمرینکننده دیگری را دیدم که او نیز در حال تجربه سرفه و آسم بود. چند تمرینکننده به مدت چند روز به خانهاش رفتند و به او کمک کردند تا افکار درست بفرستد.
تبادل تجربه کوتاهی داشتیم. از او پرسیدم چرا کارمای بیماری را تجربه کرده است، زیرا او همیشه کوشا بود. تمرینکننده دیگری اظهار کرد که او احتمالاً نتوانسته است برخی از وابستگیها را برای مدت زمان طولانی رها کند.
رها کردن افکار منفی
از نوامبر 2018 چهار تمرینکننده در منطقه ما و دو نفر از منطقه دیگر از دنیا رفتهاند. اکثر آنها سرفه، آسم و تورم یک یا هر دو کلیه داشتند. تمرینکنندهای جدیت این مسئله را تشخیص داد و مقالهای نوشت که به تمرینکنندگان تذکر دهد که کارمای بیماری را چیزی جرئی نبینند و افکار درست طولانیتر و بیشتر بفرستند.
علاوه بر این، میخواهم به تمرینکنندگان یادآوری کنم که افکار منفی درباره تمرینکنندگان نداشته باشند. افکار منفی در ذهن ما باعث میشود که قدرت فرستادن افکار درست خنثی شود.
تمرینکنندگان منطقه ما سه کار را بهخوبی انجام دادهاند و میتوانند با یکدیگر بهخوبی همکاری کنند. اکثریت افرادی که در سیستمهای پلیس و قضایی کار میکنند از طریق آنها از حقیقت آگاه شدهاند.
ازبین بردن تصورات بشری و افکار منفی
هنگامی که به مرگ زودهنگام تمرینکنندگان فکر میکنم، دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. از یک طرف، ممکن است چند تمرینکننده هنگام کمک به تمرینکنندگانی که نیاز به کمک دارند، ذهنیت ضعیفی داشته باشند، زیرا عوامل اهریمنی بسیاری در بُعدهای دیگر متمرکز شدهاند.
از سوی دیگر، تمرینکنندهای که از کارمای بیماری رنج میبرد، از عقاید و تصورات بشری مانند «پیری، بیماری و مرگ» رها نشده بود و احساسات بشری، تمرینکنندگان را به چند بخش تقسیم کرده بود.
این مقاله تبادل تجربه را نوشتم تا به تمرینکنندگان در منطقهمان یادآوری کنم که همه عقاید و تصورات بشری و هرگونه افکار منفی درباره همتمرینکنندگان را از بین ببرند. ما باید خودمان را پاک کنیم و بهطور محکم و استوار در مسیر تزکیهمان گام برداریم.
همچنین میخواهم به همتمرینکنندگان سراسر جهان یادآوری کنم که افکار درستمان را متحد سازیم تا بتوانیم اهریمن باقی مانده در سه قلمرو و در کیهان را از بین ببریم و مداخله نیروهای کهن را متوقف کنیم.