(Minghui.org) وقتی زندگیام تقریباً به انتهایش نزدیک میشد، استاد لی هنگجی، بنیانگذار فالون دافا، سلامتیام را به من بازگرداندند.
تشخیص سرطان
40 ساله بودم که پزشکان تشخیص دادند به سرطان ریه در مرحله پایانی مبتلا هستم. پزشکم میگفت که سرطان گسترش یافته و به کبد و استخوانم سرایت کرده است. قبل از درمان نیاز بود تعدادی آزمایش خون انجام دهم، اما پزشک میگفت که با توجه به وضعیت بدنم نمیتوانند درمانم کنند.
بدون هیچ راه درمانی به خانه مادرم بازگشتم و امیدوار بودم که او در روزهای پایانی زندگیام از من مراقبت کند.
مادرم فالون دافا را تمرین میکند و از من خواست عبارات «فالون دافا خوب است! حقیقت، نیکخواهی و بردباری خوب است» را تکرار کنم. او گفت تکرار این عبارات کمکم میکند زود بهبود یابم. حرفش را باور داشتم، زیرا شاهد بودم که پس از شروع تمرین دافا بیماریهایش بهبود یافت.
بدنم درد میکرد و هیچ قدرتی نداشتم. بدون توجه به اینکه چقدر از بدبختیام گله داشتم، مادرم همیشه صبورانه از من مراقبت میکرد و هرگز شکایت نمیکرد.
تجربه قدرت دافا
تمرینکنندگان مطالعه گروهی فا را در منزل مادرم راهاندازی و تشویقم کردند بنشینم و به سخنرانیهای استاد گوش دهم.
بعداً به آنها ملحق شدم و شروع به خواندن جوآن فالون، کتاب اصلی دافا، کردم. وقتی خواندنش را تمام کردم، میتوانستم فالونها (چرخهای قانون) را احساس کنم که بالای سرم میچرخید. وقتی تمرینات را انجام میدادم، میتوانستم با چشم سومم گلهای زیبا را ببینم. تعدادی بودیساتوا را نیز در آسمان میدیدم. واقعاً باشکوه بهنظر میرسید!
پدرشوهر 90سالهام با من تماس گرفت و از من خواست برای سال نو چینی به خانه بازگردم.
بعد از بازگشت به خانهام خودم رابیمار ندانستم و شروع به تمیزکاری و شستوشو کردم. در روزهای سال نو 12 نوع غذا برای خانوادهام پختم. همه آنها بسیار خوشحال بودند.
تولد پدرشوهرم درست بعد از سال نو چینی است. در آن مهمانی صحبتهای دو خواهرشوهرم را شنیدم. یکی از آنها میگفت: «چرا با او رقابت میکنی، او در حال مرگ است.»
با آنها بحث نکردم، چون تمرینکننده فالون دافا هستم و استاندارد شینشینگی بالاتری را دنبال میکنم.
استاد از ما میخواهند کارها را براساس اصول دافا «حقیقت، نیکخواهی، بردباری» انجام دهیم. فقط در این صورت تزکیهکنندگان واقعی در نظر گرفته میشویم و فقط کارها را مطابق فا انجام میدهیم. استاد زندگی جدیدی به من بخشیدهاند.