(Minghui.org) یک تجلی مشهود از خود درستبینی درمیان تمرینکنندگان این است که شخص همیشه ذهنش مشغول خودش است، به اثبات آنچه که انجام داده اصرار میورزد و ادعا میکند آنچه را که انجام میدهد درست است و آن به یک دلیل خاص است. از طرف دیگر، او غرق در اشتباهات دیگران شده است، سعی میکند دیگران را تغییر دهد و حتی با استفاده از روشهای خاصی دیگران را مجبور به تغییر میکند. در اینجا بیایید بر موضوع دوم تمرکز کنیم.
هنگامیکه شخصی ذهنش را با اشتباهات همتمرینکنندگان مشغول میکند، این بهخاطر بدخواهی نیست. اما، شخص به کاستیهای سایرین پی برده و نگران آنها است، یا درباره تأثیر آنها در نجات موجودات ذیشعور نگران است. اما، او مشکلات خودش را تشخیص نمیدهد.
همتمرینکنندگانی که با فرهنگ حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) آلوده نشدهاند، بهندرت رفتار حاکی از خود درستبینی دارند. اما، خود درستبینی منحصر به افرادی نیست که تحتتأثیر ح.ک.چ قرار گرفتهاند.
در چین باستان، ماجرایی درباره سوء ظن مرد خردمندی به همسایهاش وجود دارد. اگر شخصی، برای افکار خودش ارزش بسیاری قائل باشد و فکر کند که همیشه عقاید خودش درست است، آنگاه، او فردی خود درستبین است.
لازم است از خودمان بپرسیم: «از منظر تزکیه، آیا وقتی از دیگران میخواهیم آنطور که ما آنها را راهنمایی میکنیم کاری را انجام دهند، آیا آن هماهنگ با دافا است؟»
البته، اگر متوجه مشکلات همتمرینکنندگان شدیم، باید به آنها اشاره کنیم. خصوصاً اگر اعمالشان آسیبهایی به دافا وارد کند، آنها را باید متوقف کنیم. اما چگونه باید به آن نکات اشاره کنیم؟ آنچه که استاد به ما آموختند و بیان کردند: «...درباره نصیحت کردن مردم به اینکه خوب باشند صحبت میکنیم،...» («تشریح فا برای دستیاران فالون دافا در چانگچون»)، «شنوندۀ حرفهای او نباشید...» (آموزش فا در کنفرانس غرب ایالات متحده) و «...آیا طرز برخورد بد آن شخص فرصت خوبی برای تزکیه شما نیست؟» (آموزش فا در کنفرانس فای کانادا).
اگر شما افکاری حاکی از خود درستبینی دارید، اما به آن آگاه نیستید، فکر خواهید کرد که در مسئلهای خاص بهتر از سایر تمرینکنندگان فکر میکنید. این موضوع میتواند خطرناک باشد و شاید نقشی را در ایجاد شکاف میان همتمرینکنندگان ایفا کند. این برخلاف هدف اصلی کمک به بهبود همتمرینکنندگان است.