(Minghui.org) درود استاد. درود همتمرینکنندگان!
استاد بیان کردند: «... فقط مینگهویی برای دافا پنجرهای به بیرون است و جایی برای بهاشتراکگذاری تزکیه مریدان دافا است.» («آموزش فا در کنفرانس فای واشنگتن دیسی 2018»)
بسیار خوشاقبال هستم که با تیمی همکاری میکنم که به فا اعتبار میبخشد. مخصوصاً اینکه در سال 2004 به تیم آمادهسازی مطالب پیوستم و 15 سال در این زمینه مشارکت داشتهام.
وظیفه روزانه من پردازش انواعواقسام مطالب روشنگری حقیقت ارسالی از چین است که شامل انجام تنظیمات صفحات، تبدیل آنها به پیدیاِف و انتقال آنها به سایر تمرینکنندگان برای انتشار نیز میشود. علاوه بر این انواع مختلفی از مقالاترا، مقالاتی که به فاهویی چین و آنهایی را که برای جشن روز جهانی فالون دافا ارسال شدهاند نیز بررسی میکنم.
زمانی طولانی گذشته است. در ابتدا مطالبمان حرفهای نبودند و حجم کار بسیار بسیار زیاد بود. بعدها مجلاتی حرفهای منتشر کردیم. بدون توجه به اینکه سرم چقدر شلوغ و چقدر دشوار بود، هر روز میتوانستم وظایف محوله را به انجام برسانم، زیرا آمادهسازی مطالب مینگهویی مأموریت و مسئولیت من است.
رها کردن حسادت
آمادهسازی مطالب نیز روندی از تزکیه است. یکی از مسائل مهم در مسیر تزکیهام ازبین بردن حسادت بود.
استاد بیان کردند:
«اين قانون وجود دارد: اگر در مسير تزكيه، حسادت از بين نرود، فرد نميتواند به ثمره حقيقي نائل شود، مطلقاً نميتواند به ثمره حقيقي نائل شود.» (سخنرانی هفتم، جوآن فالون)
در قلبم حسادتی قوی را احساس میکردم و بسیار نگران رها کردن این وابستگی بودم. وقتی در ژانویه 2008، کتابچهای با عنوان «ازبین بردن حسادت» را خواندم، هیچ احساس خاصی نداشتم و آن را منتشر کردم. سپس این کتابچه دو سال بعد دوباره به مینگهویی ارسال شد و هماهنگکنندهمان از من خواست نگاهی به آن بیندازم. تنظیمات صفحه ضعیف انجام شدهو مطلب به زبان سنتی چینی نوشته شده بود. هنگام خواندن آن باید تنظیمات صفحه را دوباره انجام میدادم. در یکی از مقالات آن، نویسنده با نقل قولی از استاد، به صراحت بیان کرده بود که حسادت چیست؟
«تيپهاي حسود ديگران را حقير ميشمارند و اجازه نميدهند که ديگران از آنها پيشي بگيرند. وقتي ميبينند که ديگري لايقتر از آنهاست، همه چيز جلوي چشمانشان تار ميشود، آن را غيرقابل تحمل مييابند و واقعيت را نفي ميکنند.» (فصل سوم، تزکیه شینشینگ، فالون گونگ)
با خواندن این مطلب شوکه شدم- آیا روی صحبت استاد من نبودم؟ چرا در گذشته به این موضوع توجه نمیکردم؟ در آن لحظه، ریشه حسادتم و اینکه آن چه زمانی شروع شد را دیدم. بسیاری از مشتقات آن، مانند نگاه تحقیرآمیز به سایرین و نگرانی از اینکه سایرین ممکن است به من احترام نگذارند، همه از هم فروپاشید. احساس کردم که استاد در یک ثانیه کوه عظیمی را از دوشم برداشتند.
هنگام مواجهه با شرایط مشابه، حسادتی که اذیتم میکرد، دیگر ناپدید شده بود. جالب اینکه وقتی آن کتابچه را بهطور کامل خواندم، تازه متوجه شدم که دو سال پیش منتشر شده بود. میدانستم استاد از این فرصت برای از بین بردن حسادتم استفاده کردند و بهخاطر آن بسیار سپاسگزار بودم.
اقدامات اصلاحی
در روزهای نخستین، انواع زیادی از مطالب مانند کتابچه، فلایرهای محلی و ویژهنامههایی را تهیه میکردیم. وقتی در فوریه2005 برای نخستین بار هفتهنامه مینگهویی منتشر شد، در هر شماره سه بخش داشتیم- یک بخش برای خوانندگان شهری، یک بخش برای مردم در حومه و بخش دیگر برای جوانان. در مارس2005 یک مجله تکمیلی را نیز اضافه کردیم. سپس با تهیه هفتهنامه مینگهویی، سالانه مطالب بیشتری را منتشر کردیم.
مقدار کار روزانه مخصوصاً در فصلهای تعطیلات طاقتفرسا بود. ازآنجا که ویراستاران نمیتوانستند تعداد بسیار زیادی از مقالات را پردازش کنند، مجبور بودم پردازش برخی از آنها را برعهده بگیرم، درحالی که بعضی از آنها ضعیف نوشته شده بودند. این شامل برخی از مقالاتی میشد که محتوایشان نامناسب بود، مطالب بیشازحد سطحبالا در آنها بود، برخی از پاراگرافهایشان حذف شده بود، بعضی عنوان یا پایانی نداشتند یا تصاویرشان وضوح بسیار پایینی داشت و غیره. تنظیمات صفحه نیز ممکن بود مشکلات بسیاری مانند فاصله بیشازحد کم بین سطرها، حاشیههای بیشازحد کوچک و انواع فونتها و اندازههای مختلف را در خود داشته باشد. در آن روزها هنوز شغلی عادی داشتم، اما بدون توجه به اینکه سرم چقدر شلوغ بود، همیشه نهایت سعی خودم را به کار میگرفتم تا کارهای محوله را به بهترین نحو انجام دهم.
نخست درباره کیفیت ضعیف مقالات ارسالی شکایت میکردم. سپس متوجه شدم که مردم و تواناییهای آنها از فردی به فرد دیگر متفاوت است. تمرینکنندگان عمداً آن را دشوار نمیساختند. باید بیشتر دیگران را میبخشیدم؛ به این معنی که باید روی رشد خودم تمرکز میکردم، بهجای اینکه استانداردهای خودم را به سایرین تحمیل کنم. بنابراین تصمیم گرفتم چیزی را که انجام میدادم، تکمیل و زمان بیشتری را برای برطرف کردن مشکلات صرف کنم تا مقالات بتوانند بهموقع به سایر تمرینکنندگان ارائه شوند. طی این روند، متوجه شدم ظرفیت قلبم نیز گسترش یافته است.
متوجه شدم که تمرینکنندگان در چین بهسرعت یاد میگیرند. پس از اینکه تعدادی از مقالات را اصلاح و منتشر کردیم، تمرینکنندگان در بسیاری از مناطق از آنها آموختند و بسیاری از مشکلات خودشان حلوفصل شدند.
تا نوامبر2009 هفتهنامه مینگهویی برای سرزمین اصلی چین، استاندارد شد. با این حال هنوز مشکلاتی در مطالب ارسالی از مناطق مختلف چین وجود داشت. در سال 2013، اطلاعیهای در مینگهویی منتشر شد که باعث بهبود مقالات ارسالی شد. دیگر نیازی به کار روی کتابچهها نبود و آنچه انجام میدادیم فقط محدود به استانها و شهرهای آن استانها نبود. نسخههای محلی هفتهنامه مینگهویی نیز ساده و کارآمد شدند و فقط صفحه سوم نیاز به بهروزرسانی داشت تا مناسب شهرهای خاص شود. حجم کاریمان بهطرز چشمگیری کاهش یافت.
هنگام پردازش مطالب منطقهای معمولاً به محتویات نگاه نمیکردم. یک بار بازخوردی دریافت کردیم حاکی از اینکه عنوان مطلب نادرست است. چک کردم و درست بود؛ عنوان با محتوا مطابقت نداشت، زیرا مقاله درباره پرونده آزار و شکنجه دیگری صحبت میکرد.
سپس متوجه شدم که محتوای یکی از مقالات برای مردم عادی مناسب نیست. برای نمونه آن گزارشی بود درباره اینکه چه تعداد از تمرینکنندگان مجبور به رها کردن باور خود شدند. گاهی اطلاعات مفصلی درباره چگونگی «تبدیل» تمرینکنندگان و رها کردن باورشان وجود داشت. مقالاتی که از سطحی بیشازحد بالا نوشته شده بودند نیز وجود داشتند. تمام تلاشم را میکردم تا آنها را اصلاح و بازخوردی را ارائه دهم تا فقط مطالب نامناسب منتشر نشوند و باقی مطالب منتشر شوند.
همکاری مانند بدنی واحد
بهخاطر آزار و شکنجه شدید در چین، مسئله امنیت بسیار مهم است. اگر درباره مقالات خاصی نگرانی وجود داشت، بازخوردهایی را ارائه میدادم. علاوه بر این، اطلاعاتی را که در هر پرونده ارائه میشد، بررسی میکردم. اطلاعاتی را که ممکن بود باعث شناسایی نویسنده مقاله شوند، حذف میکردم.
انواعواقسام مجلات و نشریات و نیز تصاویر تلفن همراه، مطالب ویدئویی و تقویمها را نیز بررسی میکردم. همیشه اگر چیزی نیاز به اصلاح داشت، بازخوردی را ارائه میدادم. بسیاری از مطالب ما حرفهایتر و حرفهایتر میشوند و خواندن آنها لذتبخش است. همچنین تحت تأثیر قرار میگرفتم که تمرینکنندگان در چین میتوانستند مطالب بسیار خوبی را تهیه کنند، درحالی که اطلاعات ارسالیشان به شخص این امکان را میداد که مسائل را از زوایای مختلفی ببیند. خوشاقبال هستم که در آن مشارکت دارم.
ما تنها رسانه خبری هستیم که اطلاعات بهروزرسانیشدهای را درباره آزار و شکنجه در دسترس قرار میدهیم. اکثر رسانههای خبری دیگر از زاویۀ سوم شخص مینویسند. برخی از مقالاتی که برای انتشار در مینگهویی مناسب نیستند نیز نباید در مطالب بیایند. یک نوع زبان برای گفتگو بین تمرینکنندگان پذیرفتهشده هست، اما باید اصلاح شود تا افراد عادی بتوانند آنها را بخوانند و درک کنند.
هر ساله زمان برگزاری فاهویی چین و ارسال تبریکات روز جهانی فالون دافا شلوغترین فصلها برای من بودهاند. باید تمام مطالب را میخواندم و مقالات را انتخاب میکردم. اگرچه بیشتر آنها منتشر نمیشدند، میتوانستم نیکخواهی استاد، قدردانی تمرینکنندگان و شادی مردم عادی را پس از اینکه مورد برکت دافا قرار میگرفتند، احساس کنم. یک تمرینکننده برای نوشتن یک مقاله عالی، باید بهخوبی تزکیه کند و بهخوبی بنویسد. همیشه تحت تأثیر قرار میگرفتم که تمرینکنندگان در چین میتوانند افکار درست خود را حفظ و بسیار خوب عمل کنند. عمیقاً تحت تأثیر قرار میگرفتم و اغلب هنگام خواندن آنها به گریه میافتادم.
روند انتخاب نیز بخشی از تزکیه است. در ابتدا نمیتواستم آن مقالات طولانی را کنار بگذارم. بعدها مقالات را بسیار سریعتر انتخاب میکردم. سایر تمرینکنندگان یا ویراستاران روی اکثر مقالات، اصلاحات بیشتری اعمال میکردند. گاهی عنوان جدیدی برای یک مقاله پیدا میکردند. احساس میکنم که نیازمند همکاری نزدیک بین تمرینکنندگان هستیم.
درست بعد از انتخاب برخی مقالات ارسالی برای روز جهانی فالون دافا در سال 2019، بیستمین سالروز جهانی فالون دافا [در 13مه2019] فرارسید. در این مناسبت خاص از استاد بسیار سپاسگزارم که این فرصتها را در اختیارم قرار دادند. از همتمرینکنندگان نیز بهخاطر همکاریشان مانند بدنی واحد، بسیار متشکرم.
استاد، سپاسگزارم! همتمرینکنندگان، سپاسگزارم!
(ارائهشده در کنفرانس فای بیستمین سالروز تأسیس مینگهویی- برگزیده و ویرایششده)