(Minghui.org) یاتینگ شویِ 20ساله آرزو داشت رستورانی را برای خود باز کند. او گفت: «آشپزی را دوست دارم و میخواستم رستورانی را باز کنم. در دانشگاه کلاسی به نام "آفرینش و اندیشهها" گرفتم که امیدوار بودم الهامبخشم شود.»
معلم، فالون دافا را به شاگردان معرفی کرد. این موضوع باعث شد دیدگاه یاتینگ درباره جهان و کیهان وسیعتر شود. اگرچه همیشه برایش سؤال بود که چرا اینجا هستیم، هیچ چیزی درباره تزکیه نمیدانست.
«سرم خیلی شلوغ بود و در بسیاری از فعالیتهای دانشگاه مشارکت داشتم. در دو رستوران نیز بهصورت پارهوقت کار میکردم. یک گروه موسیقی داشتم و در رقابتی در تایپه، برنده جایزه شدیم. بهشدت سرم شلوغ بود و فقط در فکر رسیدن به رؤیاهایم بودم.»
اما شرایط فرصتی را برای تمرین فالون دافا در اختیارش قرار داد.
«یک روز دچار التهاب شدید در معده و رودههایم شدم. نمیتوانستم چیزی بخورم و دچار اسهال شده بودم. دو بار به پزشک مراجعه کردم، اما کمکی نکرد. حتی دارویی را که خوردم، بالا آوردم. خسته شده بودم، اما هنوز باید کار و در کلاسها شرکت میکردم. ناامیدکننده بهنظر میرسید. یک تمرینکننده فالون دافا پیشنهاد کرد عبارات "فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی و بردباری خوب است" را تکرار کنم.»
یاتینگ به آن اعتقاد نداشت. فکر نمیکرد تکرار چند کلمه به بهبودی بیماریاش کمک کند؛ بیماریای که پزشک نتوانسته بود درمانش کند.
«روی تخت دراز کشیده بودم و توان نداشتم. احساس درماندگی کرده و فکر میکردم: "شاید آن را تکرار کنم و ببینم که آیا تأثیر دارد یا خیر." بنابراین عبارات "فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است" را دو بار تکرار کردم. اتفاق شگفتانگیزی رخ داد. بیماریام ازبین رفت! احساس راحتی داشتم. آنقدر شگفتزده بودم که جریان را بلافاصله به هماتاقیهایم گفتم. اگرچه آنها به این عبارات باور نداشتند، متوجه شدند که آنها تأثیر میگذارند!»
او متوجه شد که فالون دافا فوقالعاده است و تمرینش را شروع کرد.
تصویر 1: یاتینگ تمرین پنجم فالون دافا، مدیتیشن، را انجام میدهد
گذراندن آزمونهای خانوادگی
«کمکم شروع کردم به پارک بروم تا صبحها تمرینات را با سایر تمرینکنندگان انجام دهم و در مطالعات گروهی فا شرکت کنم. به کلوپ فالون دافا در دانشگاهم نیز ملحق شدم و فالون دافا را بین سایر دانشجویان ترویج میدادم. شروع کردم خودم را به رفتار بر اساس اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری ملزم کنم. دیگر با سایرین رقابت نکردم و شرکت در فعالیتهای فوقبرنامه را کنار گذاشتم. خانواده و دوستانم نمیتوانستند درکم کنند.»
زندگی در دوره دانشجویی مشکل و پر از وسوسه است. یک تمرینکننده چگونه باید رفتار کند؟ یاتینگ گیج شده بود. «میدانم فالون دافا به مردم میآموزد خوب باشند. وقتی دوستان و خانوادهام آن را درک نمیکردند، آزمون بزرگی برایم بود.»
«والدینم بهشدت مخالف تمرین فالون دافای من بودند و یک روز با من مقابله کردند. به دیدن تمرینکنندهای رفتم که نمایشگاه هنر جن، شن، رن را اداره میکرد. درباره هر چیزی که در خانه با آن مواجه میشدم، به او گفتم. او گفت: "ما تزکیهکننده هستیم و تا زمانی كه مطابق با اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری باشیم، میتوانیم هر چیزی را اداره كنیم."»
نیکخواهی این تمرینکننده یاتینگ را دلداری داد و آرامش کرد. او خود را بررسی کرد تا وابستگیهایش را بیابد و به خودش گفت که باید از اصول دافا پیروی کند و با همه آزمونها با آرامش و نیکخواهی برخورد کند.
«پدر و مادرم نمیدانستند که دافا چیست و به دروغهای حزب کمونیست چین گوش میدادند، بنابراین با تمریناتم مخالف بودند. اعتقاد داشتم مادامی که بر اساس اصول فا رفتار کنم، آنها درک میکنند. زمان میبُرد تا حقیقت را درک کنند. متعادل کردن زندگی خانوادگیام آسان نبود. پدر و مادرم شاهد تغییرات مثبت و استقامتم طی چند سال گذشته بودهاند. پدرم در نهایت گفت که باور دارد تغییرات دخترش بد نبوده است و از تصمیمم برای تمرین دافا حمایت کرد.»
همانطور که فا را بیشتر درک میکرد، متوجه شد که استاد هرگز از تمرینکنندگان نخواستهاند همه چیزهای مادی را رها کنند و مانند راهب یا راهبه شوند. آنچه شخص باید رها کند، وابستگیهایش است.
«سابقاً بسیار رقابتجو بودم. همیشه سعی میکردم برتر از سایرین باشم و به مردم نشان دهم که توانا هستم. مشتاق تحسین از سوی سایرین بودم. اگر به اهدافم نمیرسیدم، بسیار ناراحت میشدم. پس از شروع تمرین فالون دافا متوجه شدم که اگر فقط به دنبال شهرت و علایق شخصی باشم، بدون توجه به اینکه به چه چیزهای زیادی دست مییابم، در نهایت احساس گمگشتگی یا تهی بودن میکنم.»
یاتینگ متوجه شد که وقتی وابستگیاش را به شهرت و منافع شخصی رها کرد، در مواجهه با احتمال ازدست دادن، احساس راحتی داشت.
پس از فارغالتحصیلی یاتینگ از دانشگاه، شغلی در یک رستوران غذاهای مدیترانهای به او پیشنهاد شد. صاحب رستوران سرآشپزها را ملزم میکرد که مواد اولیه هر غذا و طرز پختش را واقعاً خوب بدانند و نیز درباره پیشزمینه فرهنگیِ پشتِ هر غذا اطلاعات کسب کنند. یاتینگ امیدوار بود تکنیکهای رئیسش را یاد بگیرد، اما چیزها به آن خوبی که او انتظار داشت، پیش نمیرفت.
«در آغاز، رئیسم گفت که میتوانم در سالن برای مشتریان غذا سرو یا اینکه در آشپزخانه کار کنم، اما پس از دو سال هیچ فرصتی پیش نیامد تا در آشپزخانه کار کنم. با دیدن اینکه همکارانم چطور چیزهای زیادی را یاد میگیرند، مضطرب میشدم و حتی از رئیسم عصبانی میشدم، اما وقتی از دیدگاه یک تزکیهکننده به آن نگاه کردم، متوجه شدم که شاید آن جریان به آن صورت نظموترتیب داده شده است. اگر قرار بود در آشپزخانه کار کنم، کار میکردم. اگر آن برایم نظموترتیب داده نشده بود، بدون توجه به اینکه چقدر سخت برایش مبارزه میکردم، فرصتی در این زمینه برایم پیش نمیآمد.»
استاد بیان کردند:
«ما تزکيهکنندگان هميشه ميگذاريم چيزها بهطور طبيعي اتفاق بيفتند. اگر چيزي مال شما باشد، آن را از دست نخواهيد داد. اگر چيزي مال شما نباشد، حتي اگر برايش مبارزه هم كنيد آن را بهدست نخواهيد آورد.» (سخنرانی هفتم، جوآن فالون)
در نهایت دیگر اهمیتی ندادم که کجا کار میکنم. اگرچه میخواستم سرآشپز باشم، احساس میکردم سرو غذا برای مشتریان نیز خوب است.
«وقتی واقعاً وابستگیام را رها و به همه مشتریان بهخوبی خدمت کردم، آنها بهشدت تحت تأثیر مهربانیام قرار گرفتند و آن به مأموریتم تبدیل شد.»
ترویج فرهنگ سنتی چین
رئیسم نیز تمرینکننده فالون دافا است. او بخشی از تیم ترویج شن یون و امیدوار بود که کارکنانش به او بپیوندند و همراهش شن یون را بین مشتریانش ترویج دهند.
«ما جوانان با فرهنگ سنتی آشنا نیستیم. وقتی چند سال پیش شنیدم که خواننده سوپرانو آواز "شکوفه آلو" را میخواند، متوجه شدم که نسل ما برخلاف آلو که در زمستان شکوفه میدهد، استقامتش را از دست داده است. دلیلش این بود که دیگر پیشزمینهای از فرهنگ سنتی نداریم.»
«اکثر اجراگران شن یون همسن من یا کمسنتر هستند و برای ارتقای فرهنگ سنتی چین در سراسر جهان اجرا میکنند. آنها درباره سختیها شکایت نمیکنند، اما من اغلب درباره ساعتهای طولانی کار شکایت دارم. تماشای شن یون به من آموخت که چطور با سختیها روبرو شوم تا برای شکوفا شدن مصمم باشم، درست مانند شکوفههای آلو.»
یاتینگ نیز شن یون را بین دوستان و بستگانش ترویج داد. حالا بیش از دوازده تن از دوستان و خویشاوندانش شن یون را دیدهاند. او میخواست آنها امید و الهامی را که خودش بعد از تماشای این نمایش احساس کرد، ببینند.
یاتینگ در اوت 2018 شروع به کار در رستوران تپپانیاکی در رستوران هانلای کرد و برای مشتریان غذا سرو میکرد. در پایان سال رئیس گروه شد.
تصویر 2: پیروی از اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری در برخورد با اختلافات
بعد از اینکه یاتینگ رئیس گروه شد، کارها هرگز خوب پیش نمیرفت. او گفت: «تمرین فالون دافا فوقالعاده کمکم کرده است! علیرغم مشکلات، احساس آرامش میکنم. استاد بیان کردند: "ميگويم که درد جسمي براي تحمل آسانترين است- فقط دندانهايتان را به هم فشار ميدهيد و آن تمام ميشود. اما وقتي افراد عليه يکديگر حقهبازي ميکنند، کنترل ذهن سختترين چيز است." (سخنرانی چهارم، جوآن فالون) وقتی به تعارضات برخورد میکردم، به درون نگاه میکردم. وقتی وابستگیهایم را پیدا میکردم، تضادها فوراً ناپدید میشدند. با همه مشتریان و همکاران با نیکخواهی رفتار میکردم. حالا آنها فالون دافا را خوب میدانند.»