(Minghui.org)

10 سال پیش تزکیه در فالون دافا را شروع کردم. از آنجا که همیشه می‌خواستم افراد بیشتری با دافا آشنا شوند، بلافاصله پس از شروع تمرین، اقدام به معرفی فالون دافا در مکان تمرینی کردم که در شهر محل زندگی‌ام ایجاد کرده بودم. از طریق اینترنت برای مشارکت در پروژه‌ها با تمرین‌کنندگان ارتباط برقرار کردم.

در سال 2013 به یک کنفرانس تبادل تجربه در نیویورک رفتم. کاستی‌هایم در تزکیه را که باید از آنها خلاص می‌شدم تشخیص دادم، وابستگی به ترس و احساس گناه. خودم را تغییر و محیط را برای کمک به تمرین‌کنندگان تغییر دادم و این کار برایم امکان‌پذیر ساخت تا به عهدهایم عمل کنم.

همان‌طور که استاد بیان کردند:

«...آیا ما نباید در طی این دورۀ تاریخی در حال ایفای نقش اول باشیم؟» («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۳ نیویورک بزرگ»)

فکر کردم که باید برای خوانندگان زبان پرتغالی که در 9 کشور پراکنده هستند، یک وب‌سایت مینگهویی ایجاد شود. اما هنوز به این به عنوان مسئولیت خودم فکر نمی‌کردم. درست در نیمۀ دوم همان سال برای پایان‌نامۀ دکترایم به استان دیگری منتقل شدم. به مدت چند ماه به مکان‌های تمرین می‌رفتم و تمرین‌کنندگان محلی کمک بسیاری در تزکیه‌ام کردند. به یاد می‌آورم که یک روز پس از رفتن به مکان تمرین، آنقدر آرام بودم که شروع به خواندن هنگ یین کردم و به‌طور عمیق و منحصربه‌فردی آن را مطالعه کردم. مفاهیم فا برایم آشکار شد و با وضوح بیشتری به اصول آن آگاه شدم. طی مدتی که آنجا بودم در مطالعۀ گروهی فای منطقه و فعالیت‌های تبلیغ شن یون نیز شرکت می‌کردم.

وقتی در اکتبر 2013 به کنفرانس فا در لس آنجلس رفتم، ترکۀ بیدارشوی سنگین استاد مرا بیدارکرد:

«اخیراً، تعداد نسبتاً زیادی از تمرین‌کنندگان از سرزمین اصلی چین خارج شده‌اند. صرفنظر از اینکه چگونه آمدند، آگاهم که بسیاری از آنها در چین عالی عمل کردند در حالی که می‌دانم بسیاری ضعیف عمل کرده‌اند. آنگاه وقتی به خارج می‌رسند و می‌بینند که شرایط بسیار آرام و عاری از مزاحمت است و شکنجه و آزاری وجود ندارد، شروع می‌کنند به فکر کردن درباره اینکه از یک زندگی راحت و آسوده لذت ببرند. اما عمل نکردن به پیمان‌های خود خطرناک است! چگونه؟ شما مسئولیت‌هایی دارید! شما یک مرید دافای دوره اصلاح فا هستید! مریدان دافای این دوره قرار است استاد را یاری کنند، و برای نجات مردم مسئول باشند. و با این حال شما بر روی آن کار نمی‌کنید!» («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۳ غرب ایالات متحده»)

در ایالات متحده از این روند احساس آسایش گذر کرده بودم، چراکه زندگی آسان‌تر بود و جنبه‌های مادی جامعه به‌شدت مرا تحت تأثیر قرار می‌داد. هم‌زمان این الزام را داشتم که با کوشایی بیشتری تزکیه کنم، اما به‌دلیل ذهنیت قوی بشری‌ام و وابستگی به راحتی نمی‌توانستم. گرچه هر روز فا را مطالعه می‌کردم، اما تمرین‌ها را فقط سه بار در هفته انجام می‌دادم.

اما مهم‌ترین مطلبی که از سخنرانی معلم یادگرفتم این بود که باید در پروژۀ مینگهویی مشارکت داشته باشم و تمام افکار بدی که دربارۀ خودم و سایر تمرین‌کنندگان دارم را رها کنم. درخواست جلسه‌ای با انجمن دافا کردم و در نوامبر 2013 مینگهویی پرتغالی شروع به کار کرد. وب‌سایت در ژوئیۀ 2014 فعال شد.

برداشتن اولین گام‌ها در این پروژه

ترجمۀ مقالات بدون در اختیار داشتن وب‌سایتی برای انتشار آنها فرایند همواری نبود. علاوه براین باید بر بی‌اعتمادی به خود و ناتوانی‌ام در ابراز ایده‌هایم به سایر تمرین‌کنندگان غلبه می‌کردم. یکی از تمرین‌کنندگان می‌خواست نام وب‌سایت را ترجمه کند ولی من مخالفت کردم، زیرا «مینگهویی» مانند یک علامت تجاری بود.

جنبۀ دیگری از کار این بود که چگونه به کارهای وب‌سایت پرداخت به‌گونه‌ای که با وب‌سایت اصلی در ایالات متحده هماهنگ باشیم. یکی از تمرین‌کنندگان می‌خواست سایت را ایجاد و طراحی کند، اما او مهارتهای لازم را نداشت، درحالی‌که تمرین‌کننده‌ای که فکر می‌کردم می‌تواند سایت را ایجاد و طراحی کند، به‌نظر می‌رسید که علاقه‌ای به این کار ندارد و نمی‌خواست کمک کند. لازم بود که به‌طور کوشا تزکیه می‌کردم. تضادی پیش آمد: سایتی که تمرین‌کنندۀ اول طراحی کرده بود مشکلاتی داشت و نمی‌توانستیم از آن استفاده کنیم. باید صبر می‌کردیم تا سایتی که تمرین‌کنندگان در ایالات متحده طراحی می‌کردند فعال شود.

یک هماهنگ‌کننده بودن و این چنین رفتار کردن، تزکیه است. لازم بود خودم را پیدا کنم و با وجود محدودیت‌هایم رهنمودهای استاد را دنبال کنم. اما همیشه به‌سختی می‌توانستم تمرین‌کنندگانی را پیدا کنم که مایل باشند کارهای سایت را انجام دهند. بسیاری از آنها اهداف دیگری داشتند و می‌خواستند به خودشان اعتبار ببخشند. سایرین خودشان را بخشی از پروژه به حساب نمی‌آوردند زیرا داوطلب بودند. آنها می‌خواستند هر وقت فرصت داشتند هرچه به ذهن‌شان می‌رسید را انجام دهند. اما با چنین داوطلبانی، وب‌سایت هرگز پایدار باقی نمی‌ماند.

تصمیمات سخت در تأمین نیروی انسانی

برخی از تمرین‌کنندگان برای مدتی کار کردند سپس نهایتاً ناپدید شدند و مقادیر زیادی از کار را برای بازنگری اعضای دیگر که سابقۀ طولانی داشتند به‌جای گذاشتند. از آنجا که آنها بدون تعهد آمدند و ترک کردند، واقعاً نمی‌توانستیم به آنها اعتماد و اطمینان کنیم.

من سختگیر نبودم و از هر تمرین‌کننده‌ای که می‌خواست کمک کند استقبال می‌کردم. درک کردم که آنها ازخودراضی بودند و هنگامی که نیاز به نجات پروژه بود، کار ضعیفی ارائه دادند. پذیرفتن فردی که نسبت به این پروژه جدی نباشد انتخاب خوبی نبود. بخشی از مسئولیت به عهدۀ من بود زیرا وقتی از من چیزی درخواست می‌شد، نمی‌توانستم جواب منفی بدهم.

عزمم را تقویت کردم تا حتی بدون تمرین‌کنندگان ایستادگی کنم. نگاه به درون چیزی است که استاد از ما می‌خواهند بنابراین به‌دنبال مشکلات خودم گشتم. به‌عنوان هماهنگ‌کننده به‌اندازۀ کافی واجد شرایط نبودم و اشتباهاتم زیان‌هایی برای وب‌سایت به بار آورد. برای مثال وقتی مجلۀ سال 2018 تهیه شد، ویراستار به‌خاطر اینکه با محتوای مجله موافق نبود، کار را ناتمام رها کرد. کار متوقف شد و هرگز نمی‌توانست کامل شود.

ابتدا لازم بود تزکیه‌ام تقویت شود. بنابراین تصمیم گرفتم قاطع و یک هماهنگ‌کنندۀ واقعی باشم. در آن زمان هماهنگ‌کنندۀ اصلی تصمیم گرفت که هرکسی در مینگهویی مشارکت دارد باید هر هفته در مطالعۀ فا حضور یابد. این موضوع به من بسیار کمک کرد، زیرا نهایتاً می‌توانستم به افراد غیرقابل پیش‌بینی که تمایل به کمک داشتند و قبلاً فرصت‌های بسیاری به آنها داده بودم، جواب «منفی» بدهم.

افرادی که جدی نبودند و غیرقابل‌اطمینان بودند، به پروژه بازنمی‌گشتند. فقط اعضای قوی و استوار، باقی ماندند. آنها مانند من محدودیت‌های خودشان را داشتند، اما بر پروژه و پیشرفت آن تمرکز می‌کردند، و به‌طور استوار نیز تزکیه می‌کردند. وب‌سایت نیاز به افرادی داشت که همیشه بتواند به کمک آنها اطمینان کند.

غلبه و عبور از مشکلات

در ابتدا باید مقالات قدیمی را ترجمه می‌کردیم، زیرا آنها در ساخت وب‌سایت مهم بودند. این کار زیادی بود و نمی‌توانستم هر روز به این کار برسم چراکه باید به موضوعات دیگر نیز رسیدگی می‌کردم.

مدیر سایت گفت: «این کار را به عهدۀ من بگذار، به سایت رسیدگی می‌کنم.» او الزامات هماهنگی بین‌المللی را پیگیری می‌کرد درحالی‌که من به جلسات هماهنگ‌کنندگان چندزبانه می‌رفتم.

استاد بیان کردند:

«اکنون می‌توانید ببینید که چرا اغلب به شما گفته‌ام کتاب را زیاد بخوانید، درست است؟ فا می‌تواند تمام وابستگی‌ها را درهم شکند، فا می‌تواند تمام شیطان‌ها را منهدم کند، فا می‌تواند تمام دروغ‌ها را متلاشی کند و فا می‌تواند افکار درست را نیرومند کند.» («مداخله را دور کنید»، نکات اصلی برای پیشرفت بیش‌تر 2)

بازگشت به مینگهویی دشوار بود. درک کردم که بنیادی‌ترین وابستگی‌ام تنهایی بود. درواقع آرزوی حقیقی‌ام این بود که می‌خواستم خود واقعی‌ و عهد و پیمانم را پیدا کنم. درواقع احساس تنهایی و ترس علائم فاصله گرفتنم از سرشت کیهان بود.

نهایتاً به‌خاطر «رادیو مینگهویی» مجدداً در هماهنگی ثابت‌قدم شدم. این یکی از دلایلی بود که تمرین‌کنندگان بیشتری به گروه پیوستند. تیم را تشکیل دادیم. و نهایتاً حمایتی که از تزکیه لازم داشتم را در این پروژه پیدا کردم.

تیم مینگهویی از تمرین‌کنندگان خوبی تشکیل شده که به استاد و فا باور دارند و در تزکیه و رشد و بهبود خودشان جدی هستند. برای اولین بار مأموریت‌های ناممکن امکان‌پذیر شده‌اند.

قبلاً ترجمۀ فاهویی چین مشکل و غیرمحتمل بود، اما این درست مانند مطلبی است که استاد بیان کردند: «... ظاهر از ذهن نشأت می‌گیرد.» («آموزش فای ارائه شده در جلسۀ اپک تایمز»)

40 مقاله را ترجمه کردیم و تعداد بیشتری از فایل‌های صوتی رادیو مینگهویی ارسال شد. انجام این کار صرفاً به‌خاطر اعضای استوار گروه‌مان امکان‌پذیر شد.

رسیدگی به وابستگی‌ها

برای مدت یک ماه و نیم به دنبال خانه می‌گشتم. وقتی یک خانۀ پیدا کردم، از پرداخت اجاره خانه می‌ترسیدم. بنابراین پس از ترجمۀ یک مقالۀ مینگهویی با عنوان «چگونه دریافت پول‌های تقلبی به ما کمک کرد که وابستگی‌مان به پول را از بین ببریم»، به‌نظر می‌رسید که همراه با پول‌های تقلبی که تمرین‌کنندگان سوزاندند، وابستگی‌ام به ترسِ از دست دادن پول ازبین رفت.

به‌خاطر محنت‌هایی که تصادفی نبودند، دسترسی به اینترنت نداشتم. در این روند با عقاید و تصورات بشری با مشکلاتی روبرو شدم که ریشه در ترس داشتند. به‌خاطر این فرایند، وابستگی‌ام به ترس از دست دادن پول، خانه نداشتن و اینترنت نداشتن آشکار شد. این، وابستگی به راحتی بود. هنوز می‌خواستم به خوبی زندگی کنم و با قلبی خالص به فا اعتبار نمی‌بخشیدم. اما در این روند قلبم پاک و خالص شد.

ترس از دست دادن پول و دارایی‌های مادی عمیق بود. خوشحال نبودم.

استاد بیان کردند:

«یک شغل پایدار از این‌که یک تزکیه‌کننده در تزکیه‌اش، در اشاعۀ فا بدون نگرانی‌، یا در روشنگری حقیقت و نجات مردم دنیا، به‌خاطر مشکلات غذا و سرپناه یا زنده ماندن متوقف شود، جلوگیری می‌کند. در هر یک از حرفه‌های اجتماع یک شخص می‌تواند تزکیه کند و در هر کدام، افرادی با روابط تقدیری وجود دارند که منتظرند فا را کسب کنند. (نکات اصلی برای پیشرفت بیش‌تر 2)

تنها آن موقع بود که درک کردم مسیری که در زندگی‌ام تعیین شده، پایه و اساسی برای اعتباربخشی به فا برایم مهیا کرده است و مهارتهای لازم به من داده شده است. هرچه نیاز دارم در اختیارم است. مطمئن هستم که هرچه لازم دارم را دراختیار دارم و آنچه ندارم را استاد مهیا خواهند کرد.

انجام خوب سه کار

امروز تلاش می‌کنم سه کار را به خوبی انجام دهم و هر روز در دفترچه‌ای یادداشت می‌کنم که چند ساعت تمرین کردم، فا را مطالعه کردم، افکار درست فرستادم و روشنگری حقیقت کرده‌ام. می‌خواهم مطمئن شوم که تمام سه کار را با سختکوشی انجام می‌دهم.

آرزوی حقیقی من این است که یک مرید دافا باشم که لایق این عنوان باشد. بنابراین نهایتاً پس از اینکه برای مدتی طولانی می‌خواستم مطالعۀ فا را در خانه‌ام راه‌اندازی کنم، این کار را انجام دادم. این به من و تمرین‌کنندگان بیشتری کمک خواهد کرد که با یکدیگر رشد کنیم.

اما هنوز وابستگی‌های بسیاری دارم که باید رها کنم. درک می‌کنم که ‌اراده‌ام را برای مصمم و پایدار بودن تقویت می‌کنم و از شر افکار بد خلاص می‌شوم. محیطم از محیطی سخت به محیطی باوقار تغییر می‌کند. اولویت من کار در مینگهویی است.

از زمانی که هماهنگ‌کنندۀ مینگهویی الزام شرکت در مطالعۀ گروهی فا را برای تمام اعضای تیم تعیین کرده است، پروژۀ پرتغالی اکنون پایه و اساس مستحکمی دارد و گروه تبدیل به بدن واحد شده است.

با اینکه اشتباهات بسیاری کرده‌ام که باعث گریه‌ام می‌شود، قادر هستم آنها را تشخیص دهم و اراده‌ام را آهنین کنم تا از امروز بهتر عمل کنم. همین که ایمانم به خودم، استاد و دافا رشد می‌کند، قدردانی‌ام نسبت به استاد افزایش می‌یابد.

(ارائه شده در کنفرانس فای بیستمین سالروز تاسیس مینگهویی- گزیده و ویرایش شده)