(Minghui.org) خانم لی و خانم ژائو، تمرینکنندگان قدیمی از گروه مطالعه فایمان، اغلب به منطقه دیگری سفر میکردند تا با خانم چن دیدار کنند که از کارمای بیماری رنج میبرد. خانم لی چند ماه پیش، در مسیر بازگشت به خانه، بهطور غیرقانونی دستگیر و به مدت یک ماه در بازداشتگاه پلیس زندانی شد. پس از این اتفاق، تمرینکنندگان منطقه ما شروع به بررسی خود کردند. همانطور که استاد لی بیان کردند:
«هر چیزی باشد که با آن روبرو میشوید، اولین فکر باید این باشد که به دقت خودتان را بررسی کنید، و این "نگاه به درون" نامیده میشود.» (یک مرید دافا چیست)
سالها است که فالون دافا را تمرین کردهام. گرچه بهدلیل وابستگیهایم از نیاز به «نگاه به درون» آگاهی داشتم، اغلب به دنبال نگاه به بیرون بودم. بهطرز عجیب و غریبی، هر بار که بهجای بررسی خودم شروع به نگاه کردن به کاستیهای دیگران میکردم، ناراحتی زیادی احساس میکردم. بلافاصله فهمیدم که رفتارم اشتباه بوده است.
به این درک رسیدم که این اتفاق بدین دلیل افتاد که نتوانستم بر طبق استاندارد «همیشه شینشینگ را تزکیه کنید» عمل کنم (تزکیه حقیقی در هنگ یین)
متوجه شدم که آن به دلیل سطح تزکیه محدودم اتفاق افتاده است - دلیل اصلی این بود که فا را به خوبی مطالعه نکردم. وقتی سختی رخ میدهد، فقط وقتی میتوانستم به درون نگاه کنم که با سایر تمرینکنندگان طوری رفتار میکردم که انگار خودم هستند.
تمرینکنندگان در مطالعه گروهی فای محلیمان نگران خانم چن بودند. وقتی وضعیتش مورد بحث قرار گرفت، به آنها گفتم که میخواهم به آنها بپیوندم و به دیدن خانم چن بروم. ازآنجاکه اغلب درباره او چیزهایی شنیدهام، متوجه شدم که این موضوع به من نیز مربوط است. هنگامی که چهار نفر از ما در نهایت به خانهاش رفتیم، متوجه شدیم که خانم لی و خانم ژائو نیز آنجا بودند.
در هنگام دیدار با خانم چن، متوجه شدم که وقتی مدیتیشن نشسته را انجام میداد، بدنش به یک طرف کج میشد. بیناییاش نیز ضعیف بود، و این باعث شد که خواندن فا به خودی خود برایش دشوار باشد. او به خانم لی متکی بود که آن را برایش بخواند.
خانم لی به من گفت که خانم چن بسیار درست مینشیند و در حین خواندن فا کمرش را اصلاً خم نمیکند. از خانم چن پرسیدم: «آیا میتوانی در حین انجام مدیتیشن نشسته، بر روی صاف نشستن تمرکز کنی؟»
او به من گفت که احساس درد دارد و پرسیدم: «دقیقاً کدام نقطه از بدنت درد میکند، آیا میتوانی به من بگویی؟»
سپس به یک طرف استخوان لگنش اشاره کرد و گفت: «به نظر میرسد که چیزی در حال تکان خوردن است که باعث میشود احساس ناراحتی داشته باشم.»
در تبادل تجربهمان، متوجه شدم که خیلی وقت بود که انتظار داشت سایر تمرینکنندگان برای کمک به بیرون آمدن از سختی کارمای بیماری، برایش افکار درست بفرستند. قبل از آن، او عضوی از یک گروه مطالعه فای 4 نفره بود. اما پس از اینکه یکی دیگر از تمرینکنندگان سالمند با سختی کارمای بیماری مواجه شد، گروه مطاله فایشان منحل شد.
خانم ژائو نیز یکی از اعضای گروه مطالعه فای قبلی بود، و این دو خانم مدتی طولانی یکدیگر را میشناختند. هنگامی که او نظرش را در رابطه با خانم چن به اشتراک گذاشت، کمی هیجانزده شد، احساس کردم که به آینهای از خودم نگاه میکردم؛ زیرا من نیز درست مانند او رفتار میکردم.
احساس میکنم که ما اغلب وقتی تمرینکنندگان موفق نمیشوند از آزمونها و سختیها عبور کنند نگران هستیم، که طبیعی است. اما همچنین متوجه شدم که این نگرانی ممکن است تأثیر مثبتی نداشته باشد، زیرا چنین رفتاری بهدلیل یک وابستگی ایجاد شده است.
از سوی دیگر، ازآنجاکه تمرینکنندهای که در حال تجربه سختیهایی بود نیز وابستگیهایی داشت، ممکن است نتواند صحبتها و نگرانیهای دیگران را بهخوبی پذیرا باشد و احتمالاً بین آنها و گروه شکافی ایجاد خواهد شد.
هنگامی که شخصی با سختیهایی مواجه میشود، نیاز دارد به تعالیم استاد گوش دهد، خود را اصلاح کند و با تمرینکنندگان با مهربانی رفتار کند. فقط با انجام این کار میتواند با شرایط ذهنی یک تمرینکننده مطابقت داشته باشد.
هنگامی که خانم لی شکایت کرد که برای کمک به خانم چن، مجبور است زمانی را که برای صحبت با مردم درباره فالون دافا داشته است، صرف کمک به خانم چن کند، گفتم: «وقتی شاهد مشکلات سایر تمرینکنندگان هستم، باید به درون نگاه کنم. چرا این چیزی که تو گفتی دقیقاً موردی بود که به من اشاره میکند؟» آن خانمها لبخند زدند.
فکر کردم: «آنها با اینکه مرا نمیشناختند، توانستند وابستگیهایم را ببینند. این واقعاً معجزه بود!»
بعد از اینکه به خانه برگشتم و مدیتیشن را شروع کردم، از تکیه دادن کمرم به تخت خودداری کردم. آنچه را که از دیدارم با خانم چن بدست آوردم، بهیاد آوردم. سایر تمرینکنندگان در حال اصلاح خوشان بودند و من باید سریعاً به آنها برسم!