(Minghui.org) تمرینکنندگان از پنج شهرستان و شهرهای تایوان مرکزی برای بهاشتراکگذاری تجربیاتشان در 8نوامبر2020 کنفرانسی را در یک مدرسه ابتدایی در شهرستان تایچونگ برگزار کردند. آنها به اشتراک گذاشتند که چگونه از مزایای تمرین فالون دافا بهرهمند شدند و برای مردم حقیقت را روشن، با یکدیگر همکاری کردند و چگونه در طول مواجهه با اختلافات و محنتها به درون نگاه میکنند.
در انتظار دافا زندگی پس از زندگی
یو چینگ تمرینکننده جوانی است که قبل از اینکه متوجه شود در جستجوی فالون دافا بوده است، به 35 کشور جهان سفر کرد. او تمرینات فالون دافا را از ژانویه امسال آغاز کرد.
یو چینگ گفت: «من به این دنیا نیامدم که فقط یک انسان باشم. برای تزکیه و بازگشت به خود واقعی و به خانه اصلیام به اینجا آمدم. فقط فالون دافا میتواند مرا به خانه واقعیام برساند. من در دنیای بشری گم شده بودم. اکنون راه بازگشت به خانه و نردبانی بهسوی آسمان را پیدا کردهام، بنابراین باید مسیرم را بهدرستی و بهخوبی طی کنم.»
یو چینگ یادآوری میکند که از وقتی شروع به تمرین فالون دافا کرد، در قلبش احساس محکم و استواری دارد. او خیلی زود متوجه شد که صحبت با مردم در سرزمین اصلی چین درباره فالون دافا و آزار و شکنجه بسیار مهم است، اما درابتدا صحبت با آنها برایش دشوار بود. او قبل از برقراری تماس تلفنی با مردم چین احساس ترس و نگرانی داشت و حتی گریه میکرد. افرادی که به تماسهای او پاسخ میدادند او را مورد سرزنش قرار داده و تلفنش را قطع میکردند. او احساس دلسردی و ناامیدی میکرد. اما فا را بیشتر مطالعه کرده و افکار درستش را تقویت کرد. او فوریت نجات موجودات ذیشعور را درک کرد و مصمم بود که بدون توجه به نتیجه، با مردم چین تماس بگیرد.
پس از برقراری تماسهای تلفنی بیشتر، در قلبش محکم و ثابت قدم شد. وقتی آگاه شد که تمرینکنندهای که برای کمک به او تماس تلفنی برقرار کرده بود روز بعد آزاد شد، همه تمرینکنندگان درگیر در تلاش برای نجات او بسیار خوشحال بودند.
او گفت: «هر تماسی در بعدهای دیگر اهریمن را متلاشی میکند. تماسهای تلفنی ما باعث میشود مأموران پلیس از اعماق قلبشان بلرزند. احساس خوشحالی میکنم که کاری را انجام دادهام که یک تمرینکننده دافا باید انجام دهد.»
عجله کنید تا با پیشرفت اصلاح فا همراه شوید
یی فانگ معلمی است که تمرین فالون دافا را متوقف کرده بود، اما پس از 20 سال تمرین را از سر گرفت. او امیدوار بود که تمرینکنندگان از او عبرت بگیرند و هیچ پشیمانی از خود برجای نگذارند.
او از سال دوم دانشگاه شروع به تمرین فالون دافا کرد. با پشتکار تزکیه میکرد. بعد از ازدواج و بچهدارشدن، در تزکیه سست شد و بهطور افراطی روند روزمره مردم معمولی را درپیش گرفت. او میدانست که این کار درستی نیست اما قادر به متوقفکردن آن نبود. شیوع ویروس حکچ او را بیدار کرد.
او گفت: «استاد دیدند که من هنوز میخواهم فالون دافا را تمرین کنم و به من گفتند که از طریق همکلاسیام به رادیو مینگهویی گوش دهم.»
او پس از گوشدادن به رادیو مینگهویی، دوباره فالون دافا را کسب کرد. درحالیکه مشغول کار بود به رادیو مینگهویی گوش میداد و بیشتر روشن و آگاه میشد.
«قبلاً به بهانه کوچکبودن فرزندانم بیرون نمیآمدم تا تمرینات را با سایر تمرینکنندگان انجام دهم. اکنون خودم را وادار میکنم که زود از خواب بیدار شوم و تمرینات را انجام دهم. به خودم میگویم که مثل یک تمرینکننده رفتار کنم. کار سختی است. اهریمن خواب با من مداخله میکند. همچنین درباره اینکه باید بلند شوم یا نه تردید دارم. اگر دراز بکشم و دوباره بخوابم، خیلی راحت خواهد بود. بنابراین هر روز صبح با خودم میجنگم. از خودم میپرسم که آیا میخواهم یک تمرینکننده باشم یا یک فرد معمولی. به خودم میگویم که یک تمرینکننده هستم و باید هر روز تمرینات را انجام دهم.»
او شروع به ازبرکردن فا کرد. احساس کرد که خواندن فا میتواند مشکلاتش درخصوص خواب آلودگی را حل کرده و افکار درستش را تقویت کند. «در ابتدا احساس خیلی بدی داشتم، اما فهمیدم که نیروهای کهن احساس خستگی را در من ایجاد کردند بهطوری که قادر نباشم پافشاری کنم. اما حتی بااینکه سرم گیج و منگ بود، پافشاری میکردم. افکار درست میفرستادم. نیروهای کهن به من این احساس را منتقل میکردند که افکار درستم کارایی ندارند. اما من همچنان در ازبرکردن فا پافشاری میکردم. در پایان، تجلیهای دروغین از بین رفتند.»
او در گذشته به وابستگیهای سایر تمرینکنندگان نگاه میکرد و میخواست آنها مطابق افکار و عقاید او رفتار کنند. اگر تمرینکنندهای دیگر در آزمونهایش موفق نمیشد او شاکی میشد. فهمید که از دیدگاه خودش به مسائل نگاه میکند و مسائل را از دیدگاه دیگران در نظر نمیگیرد. یک روز ناگهان دچار دنداندرد شد. دردش شدت یافت. او فهمید که شفقت ندارد و درک نمیکند که سایر تمرینکنندگان وقتی دچار درد و رنج میشوند، چه چیزهایی را سپری میکنند. دنداندرد او بهمحض یافتن وابستگیاش ناپدید شد.
جستجوی درون ابزاری جادویی است
یو شیانگ پنجاه ساله است و در تایوان مرکزی زندگی میکند. پس از تمرین فالون دافا از مشکلات کبدی و کلیوی بهبود یافت. او از استاد و فالون دافا بسیار سپاسگزار بود.
او ماجرایی را درباره شوهرش تعریف کرد که چگونه روزی از روی اسکوتر مخصوص بچهاش افتاد و دستش شکست. آنها باوجود این حادثه، همان شب به تماشای شن یون رفتند. او پس از تماشای برنامه احساس کرد که دستش خیلی خوب شده است. روز بعد كاملاً بهبود يافت و به كارش ادامه داد. دوستان و اعضای خانواده آنها متعجب بودند. بهبودی از چنین حادثهای بهطور معمول بسیار بیشتر طول میکشید.
چن شومن از تایچونگ نیز در جریان این کنفرانس تجربیاتش را به اشتراک گذاشت. او گفت که وقتی در «دریاچۀ خورشید و ماه» برای مردم از سرزمین اصلی چین حقیقت را روشن میکرد، رفتار خوبی نداشت و مردم بهخاطر رفتارهای او درک نادرستی درباره فالون دافا پیدا کردند. آن شب هنگام شام بهشدت سرفه میکرد. به درونش نگاه کرد و متوجه شد که آن روز رفتار بدی داشته است. او ذهن و رفتارش را اصلاح کرد. سرفهاش قطع شد. درک کرد که نگاهکردن به درون ابزاری جادویی است. هنگامی که افکار درستش را رشد و توسعه داد، آزمایش پایان یافت.
تزکیه بهطور کوشا
شنگ ژیی از شنگیوان در تایچونگ تجربیاتش را به اشتراک گذاشت. او از ماه اکتبر شروع به توزیع روزنامههای اپکتایمز در شهر فنگیوان کرد. ده منطقه برای توزیع وجود داشت و او مسئولیت 9 منطقه را برعهده گرفت. هیچ تمرینکننده دیگری نتوانست آخرین منطقه، زولان را پوشش دهد. او آخر هفته درحال انتقال به خانه دیگری بود و همچنان باید تمرینکنندهای را با اتومبیلش به گروه مطالعه فا میرساند. او مردد بود، اما تصمیم گرفت به جای ادامه کار روی نقلمکان، تمرینکننده را به مطالعه فا ببرد. در پایان، یک تمرینکننده در گروه مطالعه فا پیشنهاد توزیع روزنامهها در زولان را داد. شنگ ژیی بسیار تحت تأثیر قرار گرفت و از استاد سپاسگزار بود.
او گفت: «فرقی نمیکند که میتوانید کاری را بهخوبی انجام دهید یا خیر، فقط شروع به انجام آن کنید. تا زمانی که مایل هستید مسئولیت را برعهده بگیرید آن را به انجام میرسانید و رشد میکنید. شما کسی خواهید بود که بیشترین منفعت را کسب میکند.»
کیو از تایچونگ در رسانه کار میکند. او اخیراً از ناحیه زانو دچار درد شده است. مشکلش حادتر شد و کارش را تحت تأثیر قرار داد. او بیش از 20 سال است که فالون دافا را تمرین میکند. او سه کار را انجام میداد و در تزکیه عقب نبود. او نمیدانست که چرا مشکل دارد؟ به درون نگاه كرد و به هنگام تمرين مدیتیشن نشسته متوجه شد كه خوابآلود است و درحال انجام ساير تمرينات، ذهنش گیج و سرگردان بود. او میدانست که هر چه در تزکیه با آن مواجه میشود چیز خوبی است. مصمم بود که به حرف استاد گوش کند و چیز بد را به چیز خوبی تبدیل کند.
یک روز زانویش چنان دردناک بود که نمیتوانست در حالت لوتوس بنشیند. سپس زانویش را با کمربند بست و تا پایان تمرین مدیتیشن در وضعیت لوتوس نشست، حتی گرچه زانویش بسیار دردناک بود. او برنامه زمانیاش را تنظیم کرد و افکار درست بیشتری را فرستاد.
«اکنون در هنگام مطالعه فا، انجام تمرینات و فرستادن افکار درست، ذهن روشن و واضحی دارم. هنگام مطالعه فا متمرکز هستم. هر روز پنج مجموعه تمرین را انجام میدهم. بعد از مدتی مشکل زانویم از بین رفت. وضعیت تزکیهام بهتر شده است.»
«به استاد ایمان داشته باشیم. فا را با ذهنی متمرکز مطالعه کنیم، با ذهنی آرام تزکیه کنیم، شینشینگ را بهبود بخشیم و پنج مجموعه تمرین را هر روز انجام دهیم. اگر هر مرحله را کامل کنیم، قطعاً همه چیز متحول خواهد شد.»