(Minghui.org) من در شمال شرقی چین زندگی میکنم. تا روز 24ژانویه2020 یعنی روز قبل از سال نو چینی، نمیدانستم اپیدمی ویروس کرونا تا چه حد جدی است. بعد از عبور از سد فیلتر اینترنت و دسترسی به وبسایت مینگهویی، مطلب ویژهای را دیدم که تمرکز آن بر اپیدمی بود. دربارۀ فواید فالون دافا و برکاتی که نصیب افرادی شده بود که در طول آزار و شکنجه حامی تمرینکنندگان بودند در آن صحبت شده بود، همچنین دربارۀ چگونگی مصون ماندن آنها از ویروس با تکرار مداوم عبارت «فالون دافا خوب است».
همسرم نیز تمرینکننده فالون دافا است و هر دو از خواندن این مطلب ویژه خوشحال شدیم. با دانستن اینکه چقدر مهم است به مردم کمک کنیم تا بدانند چه اتفاقی افتاده است، تمام روز سال نو را صرف تهیه بروشورهای حاوی این مطلب ویژه کردیم. در آن شب، شوهرم با دوچرخه برقی برای توزیع آنها بیرون رفت، درحالی که من بروشورهای بیشتری تهیه کردم.
مجوز ویژه
من و همسرم در سازمان مراقبتهای بهداشتی کار میکنیم. روز بعد از سال نو چینی، صبح زود به هر دوی ما اطلاع دادند که همان روز به سر کارمان برگردیم. اما پس از کار، ما به توزیع مطالب اطلاعرسانی فالون گونگ ادامه دادیم. ابتدا در مکانهایی با فاصله حدود ۱۶ کیلومتر از محل زندگیمان متمرکز شدیم و چند روز بعد به مناطقی با فاصلۀ بیش از ۳۲ کیلومتر رفتیم.
بهدلیل این اپیدمی، ترافیک کم و عابران پیاده انگشتشمار هستند. این بدان معنی است که اوضاع نسبتاً ایمنتر است زیرا کمتر احتمال دارد توزیع اطلاعات توسط ما دیده یا به پلیس گزارش شود.
اما هر از گاهی با سگها روبرو میشویم. وقتی این اتفاق میافتد، افکار درست میفرستم و فریاد میکشم: «فالون دافا خوب است!» این بیشتر اوقات مفید واقع میشود. یک بار، بعد از اینکه بروشوری را در ورودی یک منطقه مسکونی گذاشتم، سه سگ کوچک مرا محاصره کردند و با فاصلۀ کمتر از سه قدمی من، شروع به پارس کردند. بسیار مضطرب بودم زیرا از کودکی از سگها وحشت داشتم. اما بعد از اینکه گفتم «فالون دافا خوب است» هر سه ساکت شدند و عقب نشستند.
از آنجا که اوضاع اپیدمی بدتر شد، من و همسرم متوجه شدیم که این وضعیت اضطراری است، اگر حزب کمونیست چین (حکچ) منطقه ما را قرنطینه کند، توزیع اطلاعات بسیار دشوار خواهد بود. چند روز بعد، پیشبینی ما به واقعیت تبدیل و به ما دستور داده شد که در منزل بمانیم و از هر خانوار فقط یک نفر اجازه دارد هر دو روز یکبار برای خرید مواد غذایی و اقلام ضروری بیرون بیاید.
استاد با دیدن اینکه من و همسرم میخواهیم مردم را نجات دهیم، کمکمان کردند. چندی پس از اعمال قرنطینه، من و همسرم مجوزهای ویژهای دریافت کردیم که به افرادی در سازمانهای بهداشتی و درمانی داده میشود که درگیر پیشگیری و کنترل بیماری همهگیر هستند. با این مجوزها میتوانیم بدون محدودیت وارد هر منطقه مسکونی شویم.
مطالب بهموقع
یک روز که به حومه شهر رفته بودیم، این ایده را داشتم که برچسبهایی را روی تیرهای برق و تیرکهای چراغ برق بچسبانم. بعداً در همان روز، طراحیهایی را برای چنین برچسبهایی مشاهده کردم که در وبسایت مینگهویی منتشر شده بود و میدانستم که تمرینکنندگان در سراسر جهان به این موضوع یعنی نجات مردم، فکر کرده بودند.
بار دیگر با شوهرم دربارۀ ایده تهیۀ بستهای با اطلاعات مربوط به مطالب ویژه فوقالذکر و همچنین مقالات جدید دربارۀ این بیماری همهگیر گفتگو میکردم. آن روز در وبسایت مینگهویی، یک بسته مطالب جدید روشنگری حقیقت یافتم که تقریباً مشابه ایده من بود. من و همسرم بسیار تحت تأثیر قرار گرفتیم طوری که اشک به چشمانمان آمد.
در گذشته وقتی به دوستان، همکاران و بستگانم دربارۀ فالون دافا و آزار و شکنجه میگفتم، برخی از آنها علاقهای نشان نمیدادند. اما در مواجهه با این بیماری همهگیر، بسیاری از آنها درباره آن از من سؤال کردهاند. از آنجا که احتمالاً تلفن ما شنود میشود، قصد دارم به دیدنشان بروم و به تفصیل با آنها صحبت کنم.
از آنجا که میخواستم برخی از طراحیهای جدید یادبودهای دافا با عبارت«فالون دافا خوب است» را داشته باشیم و مواردی که مربوط به ایمنی در برابر بلایای طبیعی است، دیروز چنین فایلهایی را در وبسایت مینگهویی دیدم. تحت تأثیر نیکخواهی و مراقبت استاد از شادی اشک میریختم.
در اینجا میخواهم از همه تمرینکنندگانی که در وبسایت مینگهویی کار میکنند تشکر کنم: «بابت همه کارهایی که انجام دادهاید سپاسگزارم.»