(Minghui.org) هنگامی که ویروس کرونا بهطور ناگهانی به چین هجوم آورد، بسیاری از تمرینکنندگان دافا واکنشها و درکهای متفاوتی از آن داشتند.
برای من، بهعنوان صاحب یک کسب و کار کوچک، مجبور شدم درخصوص چگونگی مدیریت هزینه و صرفهجویی در هزینهها به هنگام قرنطینه فکر کنم. اغلب با خودم میاندیشیدم: «چه موقع همهگیری به پایان میرسد؟ آیا این آخرین مرحله از اصلاح فا است؟ چگونه میتوانم کارها را در زندگیام انجام دهم؟ آیا اگر در گذشته نتوانستهام عملکرد خوبی داشته باشم، هنوز وقت لازم برای تزکیه را دارم؟ و درخصوص افرادی که نجاتشان ندادهام چه میشود؟»
وقتی یک روز صبح برای انجام تمرینات فالون دافا از خواب بلند شدم، استاد صحنهای ترسناک را به من نشان دادند.
دیدم که زمین مانند یک ذره کوچک است. از دور، توده عظیمی از ماده سیاه، هزاران برابر بزرگتر از زمین بهآرامی نزدیک میشد.
نگاه دقیقتری کردم و بسیاری از موجودات الهی، از جمله کسانی که مسئول همهگیری، طوفانهای شن، آتشسوزی، زلزله، سونامی، سیل و رعد و برق بودند را در آن توده دیدم. آنها انرژی منفی زیادی را با خود به زمین آوردند، که مطمئن نیستم کارما باشد یا نه.
ناگهان متوجه شدم که باوجود چنین تودهای عظیم، کل زمین در آن احاطه خواهد شد و هیچ مکان واحد دیگری باقی نمیماند.
قبل از آن، فکر میکردم که این بیماری همهگیر ممکن است در ووهان وجود داشته باشد و افراد دور از مرکز آن با خطر بالای عفونت روبرو نمیشوند.
اما حالا فهمیدم که اشتباه میکردم. وضعیت واقعی بسیار بدتر از آن است.
در حقیقت، موجود بالاتری که مسئول بلایا بود فقط بخش کوچکی از توده را تشکیل میداد. طوفان شن به اندازه کافی بزرگ بود تا کل شهر را دفن کند. رعد و برق چنان قوی بود که در آسمان به ارتفاعات بالا میرسید. و سیل نیز به سمت زمین میخروشید. این چیزی مثل هوای بد نیست. مثل صحنههای ترسناکی بود که در فیلمهای آخرالزمانی دیدهایم.
سرانجام، توده سیاه زمین را پوشاند. در خارج از آن، نوری طلایی بود که چیزها را بهطور بسیار زیبایی روشن میکرد. منتظر است که پس از اتمام همه چیز نعمتهایی را برای زمین ویرانشده به ارمغان بیاورد. تمام افراد باقیمانده وارد دورهای بسیار زیبا و کاملاً جدید خواهند شد.
بعد از دیدن این صحنه تکاندهنده، غمگین و در عین حال نگران شدم. مطمئن نبودم که آیا کسی میتواند از چنین فاجعهای عظیم جان سالم به در ببرد یا نه.
سپس صحنه دیگری را دیدم که مریدان دافا بالاتر از ماده سیاه شناور بودند.
نگاهی به پایین انداختم و دیدم طنابی دارم که از میان ماده سیاه تمام راه به سمت پایین تا زمین میرسد. منطقه اطراف طناب از ماده سیاه پاک بود. بسیاری از افراد از طناب درحال صعود بودند و در صورت رسیدن به قله نجات پیدا میکردند.
بسیاری از مریدان دافا در کنارم نشسته بودند. برای كسانی كه خودشان را بهخوبی تزکیه کردهاند، بهجای طناب، نردبانی را ارائه كردند تا موجودات ذیشعور از آن بالا بروند. فقط ما مریدان دافا میتوانیم مردم را نجات دهیم.
بعد از دیدن همه اینها، فهمیدم که ما مریدان دافا باید تمام تلاش خود را برای نجات مردم در پیش بگیریم و تنها امید نجات مردم هستیم.
مطالب بالا درکم در سطح محدودم است. از سایر تمرینکنندگان استقبال میکنم که هر چیز نادرست در آن را به من گوشزد کنند.