(Minghui.org) اپیدمی ویروس کرونا که از شهر ووهان آغاز شد در همه استانهای سراسر چین پخش شده است. همه باید از خود محافظت کنند.
تمرینکنندگان فالون دافا به مردم میگویند که برای حفاظت از خودشان است عبارات «فالوندافا خوب است، حقیقت،نیکخواهی، بردباری خوب است» را صمیمانه تکرار کنند.
علیرغم آزار و شکنجه صورت گرفته توسط حزب کمونیست چین (حکچ)، تمرینکنندگان فالون دافا در سرزمین چین برای گفتن حقیقت به مردم درباره دافا از همه روشها استفاده میکنند. آنها چنین سفر طولانی و دشواری را با عزم و ایمان طی کردهاند.
من یک تمرینکننده فالون دافا هستم که در آمریکای شمالی زندگی میکنم. خانواده من نیز تمرینکننده دافا هستند، اما آنها در ووهان زندگی میکنند. آنها درگیر بحران هستند، اما آنها با افکاردرست و مهربانی خود از این بحران بهسلامت عبور کردهاند. همچنین به فکر نجات دیگران نیز هستند.
از طریق خواهر کوچکترم که در ووهان زندگی میکند فهمیدم بیمارانی که در بیمارستانهای ووهان پذیرفته شدهاند، همگی اقوام یا افراد وابسته به کارمندان بیمارستان هستند. بیمارستانها پُر شدهاند و بیش از ظرفیت پُر هستند. آنها دیگر بیمار نمیپذیرند و فقط به بیماران جدید میگویند که خود را در خانه قرنطینه کنند.
آمار کشتهشدگان که رسانههای رسمی حکچ گزارش دادهاند درست نیست. این باعث شده است که آمارهای واقعی مخفی بمانند.
برادرم با فکر نجات افراد بیشتر، از این بحران جان سالم بهدر میبرد
چند روز پیش، برادر کوچکترم در ووهان دچار تب بالا 39.7 درجه سانتیگراد شد. همسرش نیز تب داشت. او مدتها است که فالون دافا را تمرین میکند و همسرش نیز بیش از یک سال است که تمرین میکند. آنها در خانه باقی ماندهاند.
همسر برادرم گفت: «در محلهای که در آن زندگی میکنند، اغلب افرادی که تمام بدنشان کاملاً با لباسهای پیشگیری از بیماری همهگیر پوشانده شده است، افراد مریض را از آنجا بیرون میآورند. بسیار ترسناک به نظر میرسد.» یک بار درحالی که در رختخواب دراز کشیده بود پشت تلفن به من گفت: «فکر نمیکنم بتوانیم از این بحران جان سالم به در ببریم.»
بعداً برادرم به من گفت: «خواهر، من چند روز تب داشتم. بالاترین دمای بدنم 39.7 درجه سانتیگراد بود. تب به آرامی هر روز بیشتر میشد. من به همسرم گفتم كه فقط به استاد و دافا ایمان داشته باشیم! استاد نظم و ترتیب میدهند که زنده بمانیم یا نمانیم. به هر حال این بیماری درمانی ندارد، درست است؟ ما باید به این فکر کنیم که وقتی بهبود یافتیم افراد بیشتری را نجات بدهیم.»
او گفت که دیگر حتی قدرت صحبت کردن نداشت و پس از این صحبت با همسرش از هوش رفت. اما هنگامی که او دوباره به هوش آمد، تب او از بین رفته بود. با شنیدن ماجرای او به گریه افتادم.
خواهر کوچکترم میخواهد پس از این سختی، افراد بیشتری را نجات دهد
خواهر کوچکترم در بیمارستانی در ووهان کار میکند. حکچ در ابتدا اپیدمی را مخفی کرده بود و مردم نمیدانستند که ویروس از شخصی به فرد دیگر درحال شیوع است. خواهرم مبتلا شد و به او گفته شد كه در خانه بماند و خود را قرنطینه کند. خواهرم تب نداشت، اما تمام بدنش به حدی درد میکرد که نمیتوانست حرکت کند.
به او گفتم: «دافا برای تمرینکنندگان در سطوح مختلف الزامات مختلفی دارد. برای مردم عادی، اگر عبارات «فالوندافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را صمیمانه تکرار کنند، بیماری آنها بهبود مییابد. اما تو یک تمرینکننده هستی که بیش از 20 سال است تزکیه میکنی و برای تبدیل شدن به یک خدا باید از آزمایش مرگ و زندگی بگذری. تو نمیتوانی به این مشکل بهعنوان یک بیماری نگاه کنی، بلکه باید آن را یک آزمایش تزکیه درنظر بگیری.»
همچنین ماجرای برادرمان را به او گفتم. خواهرم گفت: «درک میکنم. تزکیهکننده بودن به معنای این نیست که بیمه شدهام و سالم میمانم. این یک آزمایش برای من است و باید آن را بگذرانم. من خوب خواهم شد! وقتی بهبود یابم، افراد بیشتری را نجات خواهم داد!
بعد از این ماجرا خیلی زود بهبود یافت و به نجات مردم ادامه داد.
مجموعه روشنگری حقیقت