فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

تجربه شگفت‌انگیز مادرشوهرم وقتی گفت که «فالون دافا خوب است»

16 ژوئن 2020 |   یک تمرین‌کننده فالون دافا در چین

(Minghui.org) روزی در زمستان سال ۲۰۱۵، مادر شوهر ۶۳ ساله‌ام مرا صدا زد. او گفت که درد وحشتناکی را در نیمه راست بدنش احساس می‌کند. فکر می‌کرد که این درد باید ناشی از آرتریت روماتوئید او باشد، اما دارویی که از درمانگاه روستایش دریافت کرد فایده‌ای نداشت.

از من خواست كه به شوهرم كه در شهری ديگر مشغول به كار بود، بگويم كه صبح روز بعد او را براي معاینه نزد پزشكی در بيمارستان بخش ببرد. گفتم: «به یاد داشته باش به شما توصیه کردم که هر وقت دردی داشتی بگویی که "فالون دافا خوب است" و "حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است." همچنین کتاب جوآن فالون را به شما دادم و گفتم که خواندن آن احتمالاً  کمکت می‌کند.»

صبح روز بعد درست وقتی شوهرم میخواست برای مرخصی اقدام کند، مادر شوهرم دوباره تماس گرفت و گفت: «سلام! من درحال حاضر خوبم به پسرم بگو که لازم نیست به پزشک مراجعه کنم. می‌گویم که چه اتفاقی افتاده است، اما نمی‌توانی آن را باور کنی! شگفت‌انگیز است! من کاملاً خوبم!» او بسیار خوشحال بود که به تکرار همان عبارات ادامه داده بود.

سرانجام آرام شد و به من گفت که شب گذشته چه اتفاقی افتاده بود. او گفت: «دیشب بعد از اینکه صحبت کردیم‌، باوجود درد، از رختخواب خارج شدم و کتابی را که به من دادی بیرون آوردم. قبلاً چند صفحه را خوانده بودم و فکر می‌کردم که خیلی خوب است، اما پدرشوهرت به من اجازه نمی‌داد آن را بخوانم. او حتی تهدید کرد که آن را می‌سوزاند. به همین دلیل کتاب را مخفی کردم.

«جوآن فالون را از صفحه‌ تصویر استاد باز کردم. گفتم: "استاد دافا، می‌دانم که شما حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری را می‌آموزید. فالون دافا خوب است! واقعاً خوب است! فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است!"

«بعد از چند بار تکرار این کلمات به رختخواب رفتم. رؤیایی داشتم که در آن نمی‌توانستم حرکت کنم، اما به‌وضوح دیدم که فردی با لباس سفید از پشت‌بام به سمت پایین پرواز کرد و ضربه‌ای به من زد. در آن لحظه، دردم از بین رفت!»

بعداً برای اطمینان از اینکه مادر شوهرم حالش خوب است، با پدرشوهرم تماس گرفتم. او قبلاً مخالف دافا بود. این‌بار، خجالت‌زده بود و با خوشحالی به من گفت: «او حالش خوب است. به پسرم بگو که نیازی نیست بیاید.»

مادر‌شوهرم در ژانویه سال ۲۰۱۶ به دیدن ما آمد. او در طی یک گردهمایی خانوادگی به مهمانان بسیاری گفت: «می‌خواهم چیزی را به شما بگویم که نمی‌توانید آن را باور کنید. این معجزه‌‌آسا است!» او تجربیاتش را به‌عنوان اثبات قدرت بیکران فالون دافا به همه گفت.