(Minghui.org) من یک تمرینکننده فالون دافا 80 ساله هستم. قبل از تمرین دافا، به بیماریهای مختلفی از جمله هپاتیت، زخم معده و پروستاتیت مبتلا بودم. خانوادهام به دلیل پرداخت هزینههای درمانم فقیر شدند. بیماریهایم باعث پیری زودرسم نیز شد. خیلی خوششانس بودم که فا را کسب کردم و در کمتر از شش ماه تمرین، همه علائم بیماریام از بین رفت.
ازآنجاکه سالم هستم، میتوانم به خانوادهام در انجام کار کمک کنم. گاهی اوقات حدود23 کیلوگرم برنج را به طبقه 5 حمل میکنم در حالی که عبارت «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است!» را تکرار میکنم. هنگام ملاقات با همکلاسیهای سابقم در دبیرستان، بسیاری گفتند: «این مرد بیمار امروز مردی قدرتمند است!» همیشه پاسخ میدادم: «استاد عالی است! دافا عالی است!»
بیرون رفتن از زندان با وقار
بعد از اینکه حزب کمونیست چین (حکچ) و رژیم سرکش جیانگ در سال 1999 آزار و شکنجه فالون گونگ را آغاز کردند، من دستگیر و بازداشت شدم. در تابستان، صدای ترق تروق برای بیرون راندن پشهها در تمام طول شب ادامه داشت، اما هیچ ارتباطی به من نداشت. میتوانستم آرام بخوابم و همه در سلول تعجب کردند. میدانستم که این استاد هستند که مرا محافظت و تشویق میکنند.
بعداً به زندان منتقل شدم. از آنجا که با نگهبانان همکاری نکردم و حاضر به انکار ایمانم نبودم، در یک اتاق مرطوب و بدبو محبوس شدم. چند بار بهخاطر انجام تمرینهای دافا، تمام شب را زیر یک حلقه بسکتبال، دست بسته بودم. نگهبانان هر روشی را به کار گرفتند تا مرا مجبور کنند دافا را کنار بگذارم تا بتوانند پاداش بگیرند. هر بار در پایان این مکالمات به من میگفتند که اظهاریه ندامت بنویسم. همیشه در قلبم میگفتم: «تو خواب میبینی!»
در آن روزهای هولناک ، تحت حمایت استاد، به ایمان خود تکیه کردم و سخنرانیها و شعرهای دافا را ازبرمیخواندم، از جمله درباره دافا، «عزم راسخ» و «به سوی کمال». سرانجام آزاد شدم و با وقار از زندان بیرون آمدم.
بهرهمند شدن از دافا
پس از آزادی از زندان، خانوادهام دیدند كه ضعیف شدهام و به سوپرمارکت سفارش دادند که هر روز یک بطری شیر برایم کنار بگذارد. فکر کردم: «با تمرین منظم دافا، بدنم قطعاً بهسرعت بهبود مییابد، بنابراین نمیخواهم بار مالی خانوادهام را افزایش دهم.»
استاد بیان کردند:
«تقریباً هر نوع مادهای که تمامی بعدهای جهان را تشکیل میدهند میتواند در این گونگ یافت شود.» (سخنرانی سوم، جوآن فالون)
مریدان دافا فقط میتوانند به فا اعتبار ببخشند، نه به هیچ مادهای. بنابراین فقط یک بطری شیر نوشیدم و سفارش را لغو کردم. بدنم پس از انجام تمرینها بهسرعت بهبود یافت. اعضای خانواده، اقوام و دوستانم ارزشمندی تمرین دافا را مشاهده کردند.
همسرم همسنم است و او نیز فالون دافا را تمرین میکند. او هرگز به مدرسه نرفته است و سواد ندارد. او مشتاق مطالعه فا و یادگیری از دیگران است. در حال حاضر میتواند جوآن فالون را بخواند. او چند بار آزمون کارمای بیماری را تجربه و از آن عبور کرد. چین و چروکهای بسیار کمی در صورتش دیده میشود و هیچ لکه پیری در چهرهاش وجود ندارد.
پسرم به آموزههای استاد گوش داده است و او در مواجهه با مشکلات به استاد و دافا اعتقاد دارد. بعد از دستگیریام، او به مخفی کردن کتابهای دافا کمک کرد. هنگامی که به زندان افتادم، او بارها به ملاقاتم آمد و مرا تشویق کرد که از تزکیه خود دست نکشم. کسب و کارش رونق گرفته است.
در یک مورد، مشتری مبلغ 6000 یوآن به او اضافه پرداخت کرد و او آن را بهطور کامل پس داد. مشتری بسیار تحت تأثیر واقع شد و پسرم را به دیگران توصیه کرد. او بهدلیل انجام تجارت منصفانه و صادقانه ، درآمد قابل توجهی دارد. او خانه بزرگی در شهر ساخت که در گذشته حتی تصورش را هم نمیکرد.
نوه دومم قبل از حضور در مدرسه، در هنگام مطالعه گروهی فا در خانهام، به صدای تمرینکنندگان دافا در حین خواندن جوآن فالون گوش میداد. او قادر بود «درباره دافا» را بخواند و همچنین آن را کلمه به کلمه به مادربزرگش یاد داد. در هر دو سال اول و دوم دبیرستان، 600 یوآن بورسیه تحصیلی دریافت کرد. او در دانشگاهی پذیرفته شد و پس از فارغالتحصیلی شغل مورد علاقه خود را پیدا کرد.
فرزندان نوههایم نیز رابطه تقدیری با دافا دارند، بهخصوص فرزند نوه دومم. هنگامی که او به خانه ما میآید، ابتدا در مقابل عکس استاد ادای احترام میکند و عبارت «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است! استاد از شما سپاسگزارم، دافا از شما سپاسگزارم!» را تکرار میکند. او اکنون به مهد کودک میرود و همه معلمانش او را دوست دارند.
استاد چیزهای زیادی به ما بخشیدهاند. فقط میتوانم با تلاش بیشتر در تزکیه لطف ایشان را جبران کنم.