(Minghui.org) هنری عضوی پرانرژی از گروه مارش تیان گوئو است و در بسیاری از رویدادهای اجتماعی در سیدنیِ استرالیا حضور مییابد. او برای برگزاری فعالیتهای مختلف همراه این گروه به کوئینزلند، ملبورن، هنگ کنگ و نیویورک نیز سفر کرده است. اگرچه طبل باسش 9 کیلوگرم وزن دارد، اما در حال راهرفتن در ردیف جلوی گروه، بااعتمادبهنفس و راحت بهنظر میرسد.
هنری همیشه اینقدر پرانرژی نبود. شش سال پیش به بیماریهای متعددی مبتلا بود، ازجمله فتق دیسک کمر. مشکل کمرش چنان ضعیفش کرده بود که در بلندکردن یک ساک از خریدهایش مشکل داشت و هنگام بالارفتن از پلهها باید چند بار استراحت میکرد.
چه عواملی باعث چنین تغییراتی در هنری شد؟ او بهتازگی این کشمکش، کشف، شگفتی و شادیِ خود را با ما در میان گذاشت.
هنری به مشکلات گوارشی زیادی مبتلا بود، ازجمله ورم معده، بیماری زخم معده (پییودی)، زخم اثنیعشر و دل پیچه و دل درد. هر کجا میرفت داروهایش همراهش بود. گاهی خونریزی دستگاه گوارش باعث میشد به حالت کُما برود. او بارها در بیمارستان بستری شد تا تحت تزریقات قرار گیرد.
سالها بود که گرسنگی را احساس نمیکرد، فقط دردی ناگهانی و شدید داشت. وقتی این اتفاق میافتاد، کل بدنش بهطور غیرارادی میلرزید و مانند توپی به خود میپیچید. برای اینکه نگذارد به چنان وضعیتی دچار شود، مجبور بود اغلب، حتی وقتی گرسنه نبود، غذا بخورد. این جریان باعث افزایش وزن و چاقشدن و سطح چربی بالایش شد. معدهدردش در وسط شب بیدارش میکرد و مجبور بود روی شکم بخوابد تا درد را به حداقل برساند، اما این جریان منجر به مشکلات مزمن گردنش شد.
مشکلسازترین مسئله هنری دیسک کمرش بود. او در تلاش برای بهبودی به پزشکان زیادی، ازجمله برخی از متخصصان طب چینی مراجعه کرد. آنها مقداری از دردش را تسکین بخشیدند، اما نتوانستند درمانش کنند. وقتی دردش شروع میشد، مجبور بود اغلب حالتش را تغییر دهد، از نشستن تا ایستادن و سپس درازکشیدن، درحالیکه هر وضعیت بیش از نیم ساعت طول نمیکشید.
هنری صندلی مخصوصی داشت که روی آن پاهایش میتوانست در سطوح مختلف قرار گیرد و از ایجاد زاویه 90درجه بین ران و بالاتنهاش جلوگیری کند. هنری اینطور به یاد آورد: «وقتی برای خرید بیرون میرفتم، همیشه پسرم را که در مدرسه ابتدایی بود، همراهم میبردم. وقتی میدیدم که میتواند ساکهای خرید را بدون مشکل حمل کند، درحالیکه من بدن هیچ باری در دستانم، بهسختی میتوانستم راه بروم، واقعاً احساس شرمندگی میکردم.»
هنری نمیدانست که چرا باید اینگونه رنج بکشد، اما هیچکسی جواب سؤالش را نمیدانست. در پایان چارهای نداشت، جز اینکه دیگر به آن فکر نکند و فقط به بهترین شکلی که میتواند به زندگی سختش ادامه دهد.
در سال 2004 یک روز در نمایشگاهی در دانشگاه مککواری در نزدیکی منزلش، با غرفه فالون دافا روبرو شد. با توجه به اینکه بسیاری از تبلیغات حزب کمونیست چین (حکچ) را علیه این روش خوانده و شنیده بود، کنجکاو شد اطلاعات بیشتری در این باره کسب کند. او گفت: «وقتی در این باره فکر کردم، متوجه شدم ترس زیادی در من ایجاد شده است، گویا جاسوسی در آن نزدیکی به من نگاه میکرد و سایر مردم نیز به من توجه داشتند.»
او مقداری از مطالب چاپشده و یک دیویدی را برداشت و وقتی به خانه رسید، آنها را خواند و فهمید که فالون دافا مورد بیانصافی حکچ قرار گرفته است. او با هدف بهبود سلامتیاش، برخی از تمرینات را آموخت، اما اهمیت خواندن کتابها و بکارگیری آموزههای فالون دافا را در زندگی روزمرهاش درک نکرد. بهتدریج انجام تمرینات را کنار گذاشت و همه چیز را فراموش کرد.
زمان بهسرعت میگذشت. در سال 2014 یک روز حوصلهاش سر رفته بود و تصمیم گرفت اطلاعات بیشتری درباره فالون دافا کسب کند. او جوآن فالون، آموزههای اصلی فالون دافا، را از اینترنت دانلود کرد. با خواندن چند پاراگراف از کتاب، متوجه شد که بسیار منطقی بهنظر میرسد. او اینطور توضیح داد: «این كتاب در این خصوص صحبت میکرد که چطور فرد بهتری باشیم و درکش آسان بود. بسیار آگاهکننده بود و راهی را نشانم میداد برای رهاکردن وابستگیهایم به منافع مادی.»
هنری پس از یک بار خواندن این کتاب، بسیار هیجانزده شد. «این درباره تزکیه است. یعنی درباره بازگشت به اصل خود. در گذشته همیشه به این موضوع فکر میکردم و وقتی متوجه شدم سایرین نیز به همین روش فکر میکنند، خوشحال شدم.»
در آغاز هنری همچنان طبق معمول وقتش را صرف بازیهای رایانهای و گشتوگذار در اینترنت میکرد، اما پس از مدتی متوجه شد که انجام این کارها فقط اتلاف وقت است. در عوض، خواندن جوآن فالون و سایر کتابهای دافا پرمعناتر و پربارتر بود. او گفت: «این آموزهها بسیار عمیق هستند و استاد لی (بنیانگذار) همه چیز را بهروشنی توضیح میدهند كه بسیاری از سؤالاتم را پاسخ داده است.»
بعد از جوآن فالون، او شروع به خواندن بیش از 40 کتاب دیگر فالون دافا کرد و هر کتاب را طی سه روز خواند. او توضیح داد: «میدانستم این چیزی است که منتظرش بودم. خیلی احساس خوشبختی میکنم، چراکه زندگیام دیگر مانند یک کشتی بدون سکان نیست.»
هنری با نگاهی به زندگی گذشتهاش گفت که این امر باعث شده است که درباره هدف زندگی بیشتر بیندیشد. «مشکلات زیادی در زندگی وجود داشت و گاهی بهنظر میرسید هیچ راهی پیشرویم نیست، اما در واقع زمان آن بود که درباره مهمترین موضوعات بیندیشم، نظیر اینکه از کجا آمدهایم و به کجا میرویم. بدون این روند احتمالاً من نیز مانند بسیاری از مردم دیگر در این دنیای مادی گم میشدم. به همین دلیل از استاد لی بسیار سپاسگزارم.»
انجام تمرینات برای هنری آسان نبود و بهدلیل فتق دیسک کمر نمیتوانست در مدیتیشنهای گروهی شرکت کند. اما با درک اینکه فالون دافا چقدر ارزشمند است، تسلیم نشد و در خانه تعالیم را مطالعه کرد و تمرینات را انجام میداد. او گفت: «مدیتیشن نشسته دشوارترین تمرین بود، اما سعی کردم بهتدریج انجامش دهم.»
درحالیکه تمام سعی خود را میکرد اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری فالون دافا را بکار گیرد و به انجام تمرینات ادامه دهد، دریافت که بدنش همانطور که در جوآن فالون شرح داده شده است، پاکسازی میشود. یک روز چند بار به دستشویی رفت و مقدار زیادی ماده سیاه که کثیفتر از فاضلاب بود، از بدنش خارج شد. او گفت: «اما در سراسر آن روز راحت بودم و میدانستم كه استاد لی بدنم را تنظیم میكنند.»
یک شب بهدلیل درد معده از خواب بیدار شد. او توضیح داد: «از آموزههای فالون دافا میدانستم كه این، روند ازبینبردن كارما است، بنابراین نادیدهاش گرفتم و دوباره به خواب رفتم.» از آن زمان مشکلات معدهاش که 20 سال آزارش داده بود، هرگز بازنگشت.
آزمون دیگرش دنداندرد بود که هر دو یا سه روز یک بار به آن مبتلا میشد. یک بار هنگام انجام مجموعه دوم تمرینات، دوباره دچار دنداندرد شد. سعی کرد ریشه دندانش را با زبان فشار دهد، اما کمکی نکرد. سپس فکر کرد میتواند مربوط به کارما باشد که در گذشته جمع کرده است و بدون اینکه مضطرب شود، به تمرینش ادامه داد. چند دقیقه بعد درد برطرف شد و دیگر هرگز برنگشت.
معجزات درخصوص معده و دندانهایش، طی دو ماه اول پس از شروع این روش رخ داد. از سوی دیگر، کمرش نیز بهطرز چشمگیری بهبود یافت. دوستانش با تعجب میگفتند: «باورکردنی نیست. کمرت بسیار قویتر از قبل شده است.» در عرض شش ماه، فتق دیسک کمر و سایر مشکلاتش نیز ناپدید شد.
او بهعنوان عضوی از گروه مارش تیان گوئو، به سراسر استرالیا و حتی سایر قارهها سفر میکند. هنری گفت: «هرگز فکر نمیکردم که اینقدر سالم شوم. فراتر از یک رؤیاست.»
هنری (نفر دوم از سمت چپ) پس از بهدستآوردن سلامتیاش ازطریق تمرینکردن فالون دافا، در گروه مارش تیان گوئو طبل باس مینوازد.
همسر و پسرِ هنری با دیدن تغییرات فوقالعاده او، هر دو تمرینکردن فالون دافا را آغاز کردند. زخمهای دهان و گرفتگی شانه همسرش پس از شروع این روش بهبود یافت. همسرش نیز بهعنوان راهی برای بهاشتراکگذاشتن زیبایی فالون دافا به گروه مارش تیان گوئو ملحق شد.