(Minghui.org) استاد به ما گفتند: «همانطور که پایان نزدیکتر میشود حتی کوشاتر باشید!» («به کنفرانس تبادل تجربه در تایوان»)
درک میکنم که هرچه عمیقتر درگیر نبرد فعلی بین خیر و شر باشیم، مریدان دافا بیشتر باید در فرستادن افکار درست سست نشوند.
همه ما میدانیم که فرد برگزیده کیست و اینکه شخص برگزیده مأموریت خاصی دارد. اما، بشر نمیتواند بر پلیدی غلبه کند. این وظیفه مریدان دافا است که شبح شیطانی کمونیست را از بین ببرند، زیرا مریدان دافا از قدرتهای خارقالعاده و افکار درستی برخوردار هستند که استاد به ما عطا کردهاند. مریدان دافا قهرمانان اصلی و عامل اصلی تعیینکننده درخصوص این موضوع هستند. چگونگی وقوع امور جهانی بیانگر وضعیت تزکیه مریدان دافا است.
مریدان دافا، به ویژه آنهایی که در سرزمین اصلی چین هستند، باید هشیار باشند. ما در انجام کارها به دنبال نتیجه نیستیم، اما نمیتوانیم برای کمک به استاد در اصلاح فا استاد سست شویم.
از طریق گزارشهای رسانهای، به نظر میرسد که رئیسجمهور ایالات متحده و تیم او تقریباً همه کارهای ممکن را انجام دادهاند، اما هیچ نشانهای از حرکت در مسیر درست وجود ندارد. متوجه شدم که بسیاری از ما اعتمادبهنفس خود را از دست داده و احساس ناامیدی کردهایم. باوجود چنین ذهنیتی منفی، فرستادن افکار درست به یک کار عادی تبدیل شده است، فقط حرکات دنبال میشوند.
چرا اعتمادبهنفس تزکیهکنندگان تحتتأثیر گزارشهای رسانهای قرار گرفته است؟ من معتقدم که عوامل مختلفی در این زمینه نقش ایفا میکنند:
یکی مفهوم الحاد و تأثیر این نگرش است که میگوید دیدن باورکردن است. ازآنجاکه نمیتوانیم ببینیم چه چیزی در پس امور جهانی قرار دارد، ممکن است پلیدی را خیلی جدی گرفته و از منطق بشری برای تحلیل مسائل استفاده کرده باشیم. وقتی احساس میکنیم که «ناامیدکننده است»، ممکن است در حفظ افکار درست مشکل داشته باشیم و در آن صورت فرستادن افکار درست قطعاً تأثیر چندانی نخواهد داشت. بعلاوه، ممکن است خودمان را دست کم گرفته باشیم. از این گذشته، فقط تعداد کمی از تمرینکنندگان با چشم سوم باز تزکیه میکنند. اکثر ما نمیتوانیم بُعدهای دیگر را ببینیم و باید مطابق درک خودمان از فا تزکیه کنیم. به این ترتیب، وقتی فقط به آنچه در قلمرو بشری اتفاق میافتد تمرکز کنیم، خود واقعی ما که باید نقشی غالب داشته باشد، ممکن است توانایی محدودی در از بین بردن پلیدی داشته باشد.
میخواهم آموزه زیر از استاد را به خودمان یادآوری کنم و سعی کنیم بفهمیم که اکنون باید چه نوع ذهنیتی داشته باشیم.
استاد در جوآن فالون گفتند:
«هریک از شما که ذهنتان را برای تزکیه مصمم کردهاید، قادر خواهید بود چیزها را تحمل کنید و وقتی آسایش شخصیتان به خطر میافتد قادر خواهید بود وابستگیهایتان را رها کنید و قادر خواهید بود آن چیزها را سبک بگیرید. تا وقتی که بتوانید آن کار را انجام دهید، درواقع آن سخت نیست. افرادی که میگویند آن سخت است، اینطور است که فقط نمیتوانند آن چیزها را رها کنند. خود انجام تمرینها سخت نیست و ترفیع سطحتان نیز به خودی خود سخت نیست. آنها تنها میگویند سخت است زیرا نمیتوانند افکار انسانی خود را رها کنند. دلیل این است که وقتی آسایش شخصیتان به خطر میافتد، سخت است که آن چیزها را رها کنید- آن منفعت همین جا است، روبروی شما، چطور میتوانید آن را رها کنید؟ وقتی فکر میکنند که آن سخت است، باید بدانیم دلیل اینکه میگویند سخت است این است. وقتی با مردم تضاهایی پیدا میکنیم اگر نتوانید آن عصبانیت را فرو دهید یا قادر نباشید مثل یک تمرینکننده آن را اداره کنید، میگویم آن عملی نخواهد بود. درگذشته هنگامی که درحال تزکیه بودم، بسیاری از استادان والامقام این را به من گفتند: "وقتی تحمل آن سخت است میتوانی آن را تحمل کنی. وقتی انجام آن سخت است میتوانی آن را انجام دهی." و واقعاً اینگونه است. بعد از اینکه به خانههایتان بازگشتید، ممکن است بخواهید آن را امتحان کنید. وقتی درحال گذر از رنجی وحشتناک یا وضعیتی بحرانی هستید، این را امتحان کنید. وقتی تحمل آن سخت است سعی کنید آن را تحمل کنید. وقتی به نظر میرسد انجام آن غیرممکن یا سخت باشد، امتحان کنید و ببینید میتوانید چه کار کنید. وقتی واقعاً بتوانید آن را انجام دهید، درست مثل آن مسافر خسته و فرسوده "سایه درختان بید، غنچه گلها، محلی که سرم را روی آن بگذارم" را خواهید دید!» (جوآن فالون)
مقاله دیگری با عنوان «سرشت اهریمنی را از بین ببرید (با حاشیهی استاد)»، رادر زیر پیوست کردهام، امیدوارم که بتواند بینشی درباره مسائل روز ارائه دهد.
وقتی به مردم کمک می کنیم تا در این نبرد، عدالت را از شرارت تشخیص دهند و به درستی موقعیت خود را تعیین کنند، باید درک کنیم که شرارت باید از هم پاشیده شود. ما باید نقشمان را بهخوبی ایفا کنیم، نهایت تلاش خود را برای از بین بردن پلیدی، فرستادن افکار درست و نجات موجودات ذیشعور انجام دهیم.
***
سرشت اهریمنی را از بین ببرید (با حاشیهی استاد)
مدتی قبل این طرز تفکر را داشتم. تا زمانی که از شیطان پیروی نمیکردم و میتوانستم شیطان و اثرات بدش را تحمل کنم، وضعیت خوب بود. تا زمانی که در وضعیت درستی قرار داشتم، نیازی نبود نگران شیطان باشم. این درک و فهم محدود هم در تزکیه شخصی خودم و هم در درکم از روند اصلاح فا و وضعیت چین انعکاس پیدا کرده بود.فکر میکردم ما صرفاً نیروهای شیطانی در چین را بهعنوان شیطان در نظر میگیریم، میدانیم ما صالح و درست هستیم، حقیقت را میگوییم، اعمال شیطانی را افشا میکنیم و این کافی است. من با قلبی آرام هستی شیطان را پذیرفته بودم، فکر میکردم که این یک تجلی از رِن است، ولی نمیتوانستم ببینم که پشت این موضوع، طرز برخورد منفعلانه و نامناسب خود من پنهان است. در قلبم، نمیتوانستم کاملاً قدم جلو بگذارم تا بگویم و باور کنم که شیطان باید نابود شود، و اینکه نباید وجود داشته باشد.
با کارمای فکری زیادی هم مواجه شدم – فکر میکردم این برای آزمودن عزم راسخ من است و برای این که به من فرصتی بدهد که خودآگاه اصلیام را قویتر کنم. وقتی کارمای فکری حمله میکرد قبول میکردم که دارد حمله میکند، سعی میکردم قلبم را آرام نگه دارم و خودم را از این افکار شیطانی جدا کنم، میدانستم که آنها من نبودند، با این فکر که اگر خودم را از آن جدا کنم کافی است و استاد آن را از بین میبرند. اما مدام برمیگشت. حقیقت این است که همان طرز برخورد منفعلی را که در درکم از اصلاح فا داشتم درخصوص کارمای فکری شیطانی هم داشتم.
به نوعی میترسیدم که اگر فعالانه شیطان را ریشهکن کنم یک کار "جنگطلبانه" است و به نوعی نیکخواهانه نیست. براساس این تفکر که آرزوی صدمهزدن به هیچ موجود زندهای را نداشته باشم، یک رد و اثری از نگرشی دروغین باقی مانده بود مبنیبر اینکه اگر بهطور فعال آرزوی از بین بردن کارما و خود شیطان را داشته باشم به دور از نیکخواهی یا بردباری است، چون آنها هم جزء شکلهای حیات بودند.
استاد لی در مقاله «شرح دادن فا»(ازنکات اصلی برای پیشرفت بیشتر) میگویند: «همچنین باید برای شما روشن باشد که "طبیعی" وجود ندارد و در پشت "اجتنابناپذیر" دلایلی هست. در حقیقت "طبیعی" بهطور غیرمسئولانهای توسط افراد عادی استفاده میشود تا در زمانی که نمیتوانند پدیدهای در عالم، زندگی و ماده را شرح دهند برای خودشان عذر و بهانه درست کنند. آنها نمیتوانند تصور کنند که خود "طبیعت" چیست. تحت تأثیر این نوع عقیده، فکر میکنید که تمام این رنجها اجتنابناپذیر است و اینکه این، آنطوری است که هست. بدینوسیله گرایش و طرز برخوردی منفعل و بدبینانه را رشد میدهید.»
طی صحبتی که با دیگران داشتم، خواندن مقالات در وبسایت مینگهویی و آخرین مقالات استاد لی، درکم تغییر کرده است.
حالا ذهنم روشن است. کافی نیست که شیطان و درستی را تشخیص داد. کافی نیست که برایمان روشن باشد ما درست هستیم و خودمان را از شیطان جدا کنیم. باید متوجه بشویم که شیطان نباید وجود داشته باشد، و باید هرچه در توان داریم انجام دهیم تا شیطان را نابود کنیم. وقتی کارمای فکری میآید، بهجای اینکه مثل قبل صرفاً تحملش کنم، بدانم مال من نیست، و منتظر استاد باشم که آن را بردارد، حالا هر ذرۀ عزمم را جمع میکنم تا با تمام وجودم نابودش کنم و میدانم که نباید وجود داشته باشد، و این تجلی سرشت اهریمنی من است که منفعلانه اجازه بدهم وجود داشته باشد.
قبلاً، عقاید و تصوراتِ نادرست و منفعلانه مختلف، جلوی عزم راسخم برای ازبینبردن شیطان را میگرفتند. حالا مانعی جلویش نیست، عزم و قدرت مطلقِ پشت آرزویم برای ازبینبردن شیطان مرا حیرتزده کرده است. این عزم راسخ که اوج میگیرد، ذهنم مثل الماس سخت میشود، و حس میکنم یک حرکت کوچک ذهنم میتواند کوهها را به دو نیم کند. حالا عبارت "خشم خدایان" را بهتر میفهمم. این خشم بشری، عدم تحمل، کینهجویی، انتقام گرفتن و چیزهایی مثل این نیست. ازبینبردن صالحانه و باوقار تمام چیزهایی است که مخالف ویژگیهای عالم، جن، شن، رن هستند و دیگر شایستگی باقیماندن در آن را ندارند.
همین تغییر، در درکم از روند جاری اصلاح فا و نقشی که ما در آن داریم اتفاق افتاده است. ما نباید به عقاید منفعلانه کهن اجازه بدهیم که در ذهنمان شکاف باقی بگذارند و بهخاطر طرز برخورد منفعلانهمان به شیطان اجازه دهند که باز هم وجود داشته باشد. منفعلانه تماشاکردن شیطان، به معنی تأیید و تشویق آن است. اگر فکر کنیم که شیطان ضروری است و باید وجود داشته باشد، تحت هر بهانهای، پس وجود دارد، هم در ذهنمان و هم در عالم. ما نه فقط مسئول روند تزکیه خودمان هستیم، مسئول واقعیتدادن به سرشت بودایی و ازبینبردن سرشت اهریمنی خودمان، بلکه همچنین مسئول سهممان در ازبینبردن سرشت اهریمنی از عالم هم هستیم. آیا این صرفاً همان روند اصلاحشدن فا نیست؟
باید بهطور فعال تمام نیروهای اهریمنیای را که با دافا ضدیت میکنند از بین ببریم، خواه در داخل یا در خارج از خود، نه برای پیشرفت خودمان در تزکیه، بلکه از روی نیکخواهی برای تمام موجودات.
یک تمرینکننده غربی در بریتانیا
۲۷ سپتامبر ۲۰۰۰
***
«درک بسیار خوبی است. در خصوص تجلی کارمای فکری، آسیبی که نیروهای شیطانی برای ما ایجاد کردهاند، و آشکارسازی حقیقتمان به مردم، به جای چشمپوشیدن یا منفعلانه تحمل کردن بهطور فعال درحال ازبینبردن اهریمنها هستیم؛ اما افکار و اعمالمان باید نیکخواه باشند.»
لی هنگجی۵ اکتبر ۲۰۰۰