(Minghui.org) تمرینکنندگان فالون دافا در تائویوآن، سینچو و میائولی در 10ژانویه2021 در دانشگاه مرکزی ملی گرد هم آمدند. آنها یک جلسۀ مطالعه فا و تبادل تجربۀ ماهانه را برگزار کردند و سال نو چینی را به استاد لی تبریک گفتند.
تمرینکنندگان فالون دافا در تائویوآن، سینچو و میائولی سال نو چینی را به استاد لی تبریک میگویند.
آنها به سایر تمرینکنندگان یادآوری کردند که در مواجهه با تحولات عظیم در جهان بشری، باید تعالیم استاد را در ذهن داشته باشند. یکدیگر را به تمرین سختکوشانه، گرامیداشتن فرصت تزکیه، و بهخوبی روشنکردن حقیقت برای نجات تعداد بیشتری از مردم نیز تشویق کردند.
سوچن هوآنگ تمرینکنندهای جدید است. او قبل از شروع این روش، به درد مفاصل، مهرهها، شانهها و زانوانش مبتلا بود. بعد از اینکه در کودکی مچ پایش پیچ خورد، دچار درد مداوم در زانویش شد. این مسئله باعث شد در راهرفتن دچار مشکل شود و زانوانش تغییر شکل دهد. شانه یخزدهاش نیز منجر به سفتی گردنش شد که باید هر شش ماه اصلاح میشد.
این وضعیت سالها ادامه داشت، اما پس از شروع این روش، همه علائمش ناپدید شد. او اکنون سالم و بسیار قدردان فالون دافا است.
هوانگ تمرین فالون دافا را در اوت2019 آغاز کرد. همیشه با خودش فکر میکرد: فالون دافا چیست؟ در نهایت در اینترنت جستجو کرد و فهمید فالون دافا روشی معنوی است.
او بهدلیل بیماریهایش روی تمرینات این روش تمرکز کرد. جوآن فالون را در اوت2019 خواند و سپس تمرینات را آموخت. وقتی چرخش فالون را احساس کرد، متحیر شد. او از 16اوت2019 شرکت در تمرینات صبحگاهی فالون دافا را آغاز کرد.
پس از شروع این روش، شینشینگ هوانگ بهبود یافت. او همیشه نگران تغییرات نگرانکنندۀ پسر نوجوانش بود. از نظر تحصیلی، او از کودکی همیشه در بین برترینها بود و در یکی از بهترین دبیرستانها قبول شد.
پس از ورود به دبیرستان، بهتدریج دیگر در کلاسها شرکت نمیکرد. وضعیت تحصیلیاش همچنان به نزولش ادامه داد تا اینکه نمراتش جزء پایینترین نمرات کلاسش شد. هوانگ نمیتوانست این را بپذیرد، اما نمیدانست باید چهکاری انجام دهد.
در حالی که به مطالعه فا ادامه میداد، به این درک رسید که فقط در صورت بهبودی قلب انسان، شرایط دشوار به وضعیتی مثبت تبدیل میشوند. او هنگام بروز مشکلات مدام این موضوع را به خود یادآوری میکرد. همچنین فهمید که وضعیت یک کودک، بازتابی از شینشینگ والدینش است. او متوجه شد که پس از شروع این تمرین و درنظرگرفتن مشکلات بهعنوان فرصتهای تزکیه، روشنفکر شده است.
وقتی هوانگ تمرینکردن فالون دافا را آغاز کرد، پسرش سال سوم دبیرستان بود و برای شرکت در امتحان ورودی کالج آماده میشد. وقتی هوانگ ذهنیت خود را تغییر داد، تضادهای شدید بین مادر و پسر از بین رفت. رابطهشان بهتر شد. او متعجب شد که پسرش در کالج خوبی قبول شد.
از آنجا که از مزایای تمرین فالون دافا فوقالعاده بهرهمند شد، آرزو داشت حقایق را روشن و درباره دافا به سایرین اطلاعرسانی کند. او از همتمرینکنندگانش خواست پیشنهاداتشان را به او ارائه دهند و شروع به فرستادن نامههایی با اطلاعات روشنگری حقیقت کرد.
دو ماه بعد، ویروس حکچ (ویروس کرونا) باعث یک اپیدمی در سراسر جهان شد. او به مقالههای وبسایت مینگهویی توجه داشت و فهمید که این اپیدمی جدی است و تمرینکنندگان باید روی اطلاعرسانی تمرکز کنند تا بتوانند افراد بیشتری را نجات دهند.
هوانگ شروع به برقراری تماسهای تلفنی کرد، گفتگوی آنلاین را آغاز کرد و شروع کرد به مردم چین توصیه کند از سازمانهای حکچ (حزب کمونیست چین) خارج شوند.
او به این درک رسید كه اگر حقیقتاً آرزوی نجات سایرین را داشته باشد، طرف مقابل را تحتتأثیر قرار خواهد داد. ذهنیت ترس، بدگمانی و عدم اعتمادبهنفسش را کنار گذاشت. در حالی که سایر تمرینکنندگان از طریق تلفن با مردم تماس میگرفتند، او به گفتگوی آنها گوش میداد و یاد میگرفت.
کمکم متوجه شد در صورت داشتن ذهنی پاک، هرچند در ابتدا لکنت داشته باشد، طرف مقابل به حرفهایش گوش میدهد. تمرینکننده دیگری تشویقش کرد و گفت: «ذهن پاکت مردم را تحتتأثیر قرار میدهد.» هوانگ از طریق تماسهای تلفنیاش با چین، دلگرم شد و به این کار ادامه داد.
یک بار یک نفر پذیرفت از عضویت خود در سازمانهای حکچ کنارهگیری کند، اما گفت: «من فرد خوبی نیستم.» هوانگ او را تشویق کرد و گفت: «چین در انتظار جهانی جدید است. شما میتوانید بخشی از آن باشید.»
آن مرد قاطعانه گفت: «خوب. امروز شروع جدیدی برای من است!» هوانگ از میل خالصانه او برای نجات خوشحال شد و تحتتأثیر قرار گرفت.
هوانگ گفت که از استاد بهخاطر فرصت تزکیه سپاسگزار است. او قول میدهد فا را مطالعه كند و با سختكوشی به جلو پیش برود.
چونهویی چیانگ پس از شرکت در یک کارگاه 9روزه رایگان در سال 2003 تمرین فالون دافا را آغاز کرد. مدت کوتاهی پس از شروع این روش، سرطانش بهبود یافت.
چونهویی قبل از شروع این روش، تحت شیمیدرمانی و الکتروتراپی قرار گرفته بود. پزشک میگفت احتمالاً اعضای داخلیاش آسیب دیده و باردارشدن برایش غیرممکن است. او هفت سال پس از شروع تمرین فالون دافا، باردار شد و نوزاد پسر کوچکی را به دنیا آورد و از این بابت شگفتزده بود.
او از طریق تعالیم استاد، به معنای زندگی پی برد و کمکم شهرت و علایق شخصی را سبک گرفت و دیگر در طول تضادها به هم نریخت.
چونهویی گفت که همیشه به معنویت علاقهمند بود، اما معنای زندگی را درک نمیکرد. از آنجا که زندگی بشری مملو از احساسات است، حتی ادیان نیز دیگر به مردم آرامش نمیدهند. ازبینبردن وابستگیاش به احساسات، بزرگترین درک و تغییر او بود.
وقتی ذهنیتش تغییر کرد، رابطهاش با پسرش بهتر شد. مدرسه بهاشتباه فکر میکرد پسرش دانشآموزی با نیازهای خاص است. چونهویی میداند فرد نمیتواند سرنوشتش را بهدلخواه تغییر دهد. بنابراین با پسرش و تحصیلات او متفاوت از سایرین برخورد میکند.
او انتظارات مردم، مانند رشد جسمی و تحصیلات پسرش را سبک میگیرد. در عوض با صبر و حوصله به او آموزش میدهد و تشویقش میکند که مسیر خودش را طی کند.
چونهویی شهرت و علایق شخصی را نیز بسیار سبک میگیرد. او در خانوادهای پدرسالار بزرگ شد. مادرش به او میگفت: «اموالمان به برادرت میرسد. به تو چیزی نخواهید رسید.»
قبل از شروع تمرین دافا احساس میکرد این ناعادلانه است. با مطالعه فا، فهمید همه چیز نظم و ترتیب داده شده است. فهمید که در خصوص تمرینکنندگان، اگر چیزی متعلق به شما باشد، آن را از دست نمیدهید و برای بهدستآوردن آنچه مال شما نیست، رقابت نمیکنید. وقتی احساسش را درباره مورد بیانصافی قرارگرفتن از بین برد، رنجشش از بین رفت.
چونهویی گفت که مردم برای کسب اطلاعات به شبکههای اجتماعی و رسانههای خبری اعتماد میکنند، اما ممکن است آن اخبار کاملاً حقیقت نداشته باشند. از آنجا که بسیاری از افراد خوشقلب به حقیقت دسترسی ندارند، ممکن است گمراه شوند.
او آرزو دارد مردم به حقیقت دسترسی داشته باشند، بنابراین اخبار حقیقی را در شبکههای اجتماعی منتشر میکند. او امیدوار است مردم به حقایق آگاه شوند و آینده بهتری را برای خود رقم بزنند. برخلاف سایر رسانهها، هدف او از انتشار اخبار این نیست که ببیند چند نفر مطالب ارسالیاش را میبینند.
او قصد دارد در سال جدید کوشاتر باشد و سه کار را با ذهنیتی پاکتر انجام دهد.
میلینگ سو در سال 2005 تمرین فالون دافا را آغاز کرد. او در خانوادهای فقیر بزرگ شد. کسبوکار پدرش با شکست مواجه شد و در کودکی مادرش درگذشت. خانوادهاش مجبور بود مرتب از جایی به جای دیگر نقلمکان کند. او خجالتی شد و عزت نفس پایینی داشت.
بعد از تمرین فالون دافا، دیدگاهش به زندگی تغییر کرد و کمکم تفکرش مثبت شد. او توانست افکارش را بیان کند.
وقتی از برداشت اعضای بدن تمرینکنندگان زنده فالون دافا بهدست حکچ باخبر شد، آنقدر ناراحت شد که گریه میکرد و نمیتوانست غذا بخورد. با تشویق اعضای خانوادهاش، شروع به اطلاعرسانی در این خصوص کرد و به هنگ کنگ و هاوایی سفر کرد. پس از مدت کوتاهی توانست بهصورت رودررو به روشنگری حقیقت بپردازد.
میلینگ گفت نیکخواهیاش برای نجات مردم کمکش کرد بر کمرویی و عزت نفس پایینش غلبه کند و بتواند شخصاً با مردم صحبت کند.
او در مواجهه با تحریک و مداخله گروههای طرفدار حکچ در هنگ کنگ تحت تأثیر قرار نگرفت. همچنین با گردشگرانی از چین برخورد میکرد که واقعیتها را میدانستند و تلاشهای فداکارانه تمرینکنندگان فالون دافا را تحسین میکردند.
او گفت که خوب تزکیه خواهد کرد، ذهنیت بشریاش را از بین خواهد برد، بدن واحدی را با همتمرینکنندگان شکل خواهد داد و در سال جدید به دافا اعتبار خواهد بخشید. او تمایل دارد تجربیات خود را با سایر تمرینکنندگان در میان بگذارد و آنهایی را که از تمرین این روش دست کشیدهاند یا درگیر محنتهای طولانیمدت شدهاند، تشویق کند دوباره به مسیر درست برگردند و تزکیه کنند.